ادعای 2 مرد برای اثبات تنها ولیدم مقتول
بعد از قتل زن میانسال در خانهاش و متواری بودن قاتل، دو پسر جوان با حضور در دادسرای جنایی تهران مدعی شدند تنها ولیدم مقتول هستند. بنابراین با دستور بازپرس جنایی تحقیقات پلیسی برای رازگشایی از اثبات ادعای این دو وارث آغاز شد.
به گزارش خبرنگار جنایی جامجم، اوایل بهمن96 ماموران کلانتری نامجوی تهران در تماس تلفنی زنی باخبر شدند که بوی نامطبوعی از خانه زن میانسال همسایهشان به مشام میرسد اما هرچه در خانه او را به صدا درمیآورند پاسخگو نیست و گمان میکنند بلایی سر او آمده باشد. ماموران کلانتری به محله نامجو رفته و وارد خانه مورد نظر شدند. تحقیقات اولیه نشان میداد صاحبخانه خارج از کشور است و زن میانسال که مدتی است در آنجا زندگی میکند در را باز نمیکند. با توجه به مشکوک بودن ماجرا، موضوع به آتشنشانی گزارش شد و آتشنشانان در آنجا حاضر شدند و بعد از شکستن در وارد خانه شدند. در بررسی اولیه متوجه بههمریختگی خانه در حالی شدند که جسد او را در اتاق نشیمن در حالی یافتند که آثار ضرب و جرح روی سر و بدنش بود و حتی چاقویی نیز به کتف او اصابت کرده و دسته آن بیرون از کتف قرار داشت. معلوم شد که چهار شبانهروز از مرگ آن زن گذشته است. این در حالی بود که با انتقال جسد به پزشکی قانونی چند روز بعد کارشناسان آنجا نظر دادند که او به قتل رسیده است. در ادامه جسد به خانوادهاش تحویل و به خاک سپرده شد. اما ماموران موفق به شناسایی شوهر و فرزندان احتمالی او نشدند. پلیس همچنان در جستوجوی قاتل فراری بود تا اینکه با گذشت بیش از دو سال از این جنایت، هفته گذشته مرد 32 سالهای با آمدن نزد مصطفی واحدی، بازپرس شعبه 11 دادسرای جنایی تهران مدعی شد که مقتول مادرش است و اکنون میخواهد بهعنوان تنها ولیدم و وارث او پیگیر پرونده شود و اموال و املاکی که متعلق به مادرش بوده را تحویل بگیرد.
وی در جریان تحقیقات قضایی به بازپرس پرونده گفت: «زمانی که خردسال بودم، پدرم فوت شد و مادرم که نمیتوانست از من نگهداری کند رفت و سرپرستیام را خانواده پدریام بر عهده گرفتند و نزد عمهام بزرگ شدم. در آن سالها گمان کردم که مادرم فوت شده و با خاطراتش زندگی میکردم تا اینکه چهار سال پیش عمهام به من گفت که مادرم زنده است و به بیماری سرطان مبتلا شده و قصد ملاقات با مرا دارد که بعد از چند ماه قبول کردم. ابتدا تلفنی و بعد چند بار حضوری مادرم را دیدم. مدتی نزدش رفتم و با هم زندگی میکردیم.»
مرد جوان افزود: «چون دچار اختلاف و درگیری با هم شدیم برای همیشه او را ترک کردم و دیگر از وی خبر نداشتم تا اینکه از طریق یکی از اقوام متوجه شدم او فوت شده و برای پیگیری به محل زندگیاش رفتم که در گفتوگو با همسایهها متوجه شدم او به قتل رسیده است. من تنها وارث و ولیدم او هستم. هر چه اموال و املاک داشته باشد باید به من تعلق گیرد.»
با توجه به ادعای او دستور تحقیقات در این باره به پلیس صادر شد تا اینکه چند روز پیش مرد دیگری که30 ساله بود نزد بازپرس پرونده آمد و ادعای عجیبی را مطرح کرد و گفت: «مقتول مادرم است. زمانی که یکساله بودم، والدینم از هم جدا شدند و مادرم را دیگر ندیدم، پدرم سرپرستی مرا گرفت و با هم زندگی میکردیم. در این سالها فکر میکردم مادرم فوت شده است. چند سال پیش که پدرم فوت کرد متوجه شدم مادرم زنده بوده و جستوجو کردم تا آخر سال 94 او را یافتم و یک سال با او زندگی کردم اما بعد از آن دچار مشکلات و اختلافهایی با هم شدیم که او را ترک و مستقل زندگی کردم و دیگر خبری از او نداشتم تا اینکه چند روز پیش هنگام جستوجوی نام یکی از اقوام فوتشده نامی مشابه مادرم در میان افراد متوفی ثبت شده بود که بعد از جستوجوی فراوان متوجه شدم ماجرا صحت دارد و مادرم به قتل رسیده است. من تنها وارث مادرم هستم و هر چه میراث و املاک دارد باید به من تعلق گیرد.»
با توجه به ادعای این دو مرد جوان که میگویند مقتول مادر آنهاست، با دستور بازپرس شعبه11 دادسرای جنایی تهران، ماموران پلیس آگاهی قرار شد ابتدا از اداره ثبت اسناد استعلام کنند که آیا مقتول اموال دارد یا نه و بعد در ادامه از ثبتاحوال استعلام کنند تا مشخص شود که مقتول چند بار ازدواج کرده، شوهران او زندهاند یا نه و نیز دو پسری که مدعیاند فرزند او هستند واقعا صحت دارد یا نه و کدامیک فرزند واقعی اوست؟ این در حالی است که پلیس جنایی پایتخت هنوز با گذشت بیش از دو سال از این جنایت موفق به شناسایی و بازداشت قاتل فراری نشده است.