آیا فكر میكنید ادامه ششیوع كووید-19 بزرگترین تهدید برای بشریت است؟
كرونا مهمترین تهدید دنیا نیست!
معمولا به دنبال هر اتفاق تاثیرگذاری در جامعه بازار حواشی و پیشگوییها داغ میشود. احتمالا شما هم درباره بیل گیتس و یكی از سخنرانیهایش كه سال 1394 (2015) انجام شدهاست، چیزهایی شنیده باشید. بیل گیتس در آن سخنرانی هشدار داد بزرگترین خطر برای بشریت جنگ هستهای نیست، بلكه ویروسی مسری است كه میتواند جان میلیونها انسان را به خطر اندازد. این سخنرانی در هفتههای اخیر با 25 میلیون بازدید جدید در فضای مجازی روبهرو شده است. اما نه به آن دلیلی كه آقای گیتس به دنبال آن بود؛ بلكه بیشتر به عنوان شواهدی مبنی بر اینكه یكی از ثروتمندترین مردان جهان با آن ادعا درنظر داشته از یك همهگیری برای كنترل بیشتر سیستم بهداشت جهانی استفاده كند. حالا بیل گیتس 64 ساله كه از بنیانگذاران شركت مایكروسافت است به ستاره نظریههای توطئه درباره ویروس كرونا تبدیل شده است. اما این پیشبینی مختص آقای گیتس نبوده است. كارشناسانی كه مخاطرات پیشروی بشریت را ارزیابی یا پیشبینی میكنند نیز احتمال این همهگیری را میدادند. اما ماجرا فقط به این ویروس ختم نمیشود. آنها اكنون نگران خطرات مهمتر و بزرگتری برای بشریت هستند.
بسیار كمی داریم.
حتی زمانی كه كارشناسان با احتمال زیادی یك واقعه بدون سابقه قبلی را پیشبینی و اعلام میكنند، آن را باور نمیكنیم تا زمانیكه آن را ببینیم. این دقیقا مشكلی بود كه با ویروس كرونا داشتیم. بسیاری از دانشمندان پیشبینی كرده بودند كه قطعا همهگیریای جهانی در آینده نزدیك رخ خواهد داد. گذشته از هشدار عدهای از ویروسشناسان و اپیدمیولوژیستها، بیل گیتس، موسس مایكروسافت در سال 93 در برنامهای از خطر ابتلا به ویروسی كشنده و مسری خبر داد. همهگیری مدتهاست كه یكی از دو تهدید فاجعهبار برای دولتها بودهاست (تهدید دیگر حمله گسترده سایبری است). اما همیشه برای بشر این وسوسه وجود دارد كه اگر هنوز اتفاقی نیفتاده میتوان انتظار داشت هرگز اتفاق نخواهد افتاد! یا حتی اگر این تهدید واقعیت داشته باشد (مانند این همهگیری) فقط بخش كوچكی از جمعیت جهان را از بین خواهد برد كه این بیشتر جزو تهدیدات وجودی (existential threats)
ارزیابی میشود.
تهدیدهایی كه نمیخواهیم ببینیم!
دو تعریف برای تهدید وجودی میتوان قائل بود: تهدیدی كه به موجودیت بشر پایان میبخشد و ما را به عنوان یكی از گونههای ساكن در این سیاره از بین میبرد. دیگری كه خطر كمتری دارد چیزی است كه تمدن را از بین خواهد برد و ما را به وضعیت پیش از تاریخ برمیگرداند. اُرد هر خطر احتمالی پیشروی بشر را ارزیابی كرده و احتمال وقوع آن را در قرن آینده بررسی میكند. برای مثال از نظر او احتمال اینكه انفجار یك ابرنواختر منجر به فاجعهای بزرگ روی زمین شود یك به 50 است. او ادعا میكند مجموع همه مخاطرات طبیعی كه ممكن است رخ دهد (كه این شامل ویروسها هم میشود) كمتر از خطرهای ناشی از جنگ هستهای یا گرمایش جهانی است.
اغلب مردم، دولتها و حتی افراد تحصیلكرده نیز نسبت به اینگونه احتمالات غفلت میورزند و افراد كمی هستند كه درباره این مسائل فاجعهبار میاندیشند یا سعی میكنند هشدار دهند و اعلام نگرانی كنند. روزانه مسائلی مانند توافقهای تجاری میان شركتها توجه بیشتری نزد عموم مردم به خود جلب میكند و اندیشیدن در مورد فرضیات مربوط به آینده مثلا زمانی كه بشر تحت تسلط ماشینها درآید، میتواند به فرداها موكول شود. اما با توجه به وضع موجود (همهگیری جهانی كووید-19) شاید زمان آن رسیده باشد كه درباره این مسأله بیندیشید كه چگونه میتوان جلوی فاجعههای ناگهانی و احتمالی در آینده را گرفت.
از گرمایش جهانی تا جنگ هستهای
ما اكنون در دورهای بحرانی از تاریخ بشر زندگی میكنیم. نهتنها این احتمال وجود دارد كه اثرات فاجعهبار گرمایش جهانی را شاهد باشیم بلكه این توان را داریم كه در عصر هستهای، جنگ افروزان با فشردن دكمهای فجایع بیسابقهای را رقم بزنند و نسل بشر را تا مرز انقراض و حتی نابودی پیش ببرند. اُرد اعتقاد دارد كه قرن آینده قرنی پرمخاطره و خطرناك خواهد بود. اگر تصمیمات درست بگیریم آیندهای خوب در انتظارمان است. در غیر این صورت میتوان قدم در راهی گذاشت كه جانداران پیشین را از حیات در كره زمین محروم كرد. او احتمال وقوع چنین رویدادی را یك به 6 ارزیابی میكند. اگر به دنبال راهكاری برای مقابله با این تهدیدات باشیم در این صورت چنین احتمالی به یك به 100 كاهش پیدا میكند. اما اگر نسبت به تهدیدات ناشی از پیشرفتهای بدون كنترل زیستفناوری و هوش مصنوعی بیتوجه باشیم این احتمال به یك به 3 افزایش خواهد یافت. ما در جهانی كاملا بههمپیوسته زندگی میكنیم كه احتمال رخداد بدترین فجایع بهطور بیسابقهای بالاست و البته خیلیها آن را انكار میكنند. ما ناخواسته این اصل كلی در خردمندی را نادیده میگیریم: «ناآشنا، ناممكن نیست!»
وابستگی بیش از حد به اینترنت و سامانههای ماهوارهای، شرایط ایدهآلی برای بههم خوردن بسیاری از رویههای كنونی در سطح جهان و تهدید حیات وابسته به آن را مهیا میكند. زمان آن رسیده است كه بپذیریم بخش اعظم زندگی ما به شبكه ارتباطی یكپارچه آنقدر كه فكر میكنیم نیاز ندارد. وابستگی بیش از حد به شبكههای یكپارچه جهانی آسیبپذیری ما را در برابر همهگیریهای ویروس یا حملات سایبری افزایش میدهد.
به این ترتیب همهگیریهایی كه آقای اُرد درباره آنها اظهار نگرانی میكند از نوعی نیستند كه در بازارهای مرطوب ووهان شیوع پیدا میكند؛ بلكه بیشتر آنهایی هستند كه در آزمایشگاههای زیستی ساخته میشوند. او استدلال میكند كه بین مخاطرات طبیعی و ساخت بشر تمایز وجود دارد، اما این امر در موارد بیماریزا مبهم و نامعلوم است. زیرا اثرات و تكثیر ویروسها و باكتریهای بیماریزا به طور قابل ملاحظهای از طریق فعالیتهای انسانی مانند كشاورزی، حملونقل، ارتباطات پیچیده تجاری و اجتماع ما در شهرهای پرجمعیت بیشتر شده است. اما به نظر میرسد این تصور كه شیوع عوامل بیماریزا ساخت بشر باشد بیشتر شبیه داستانهای علمی - تخیلی و دور از ذهن است كه نمیتواند برای مدت طولانی افكار ما را معطوف خود كند.
منابع: the Guardian و The New York Times