جانبازان 8 سال دفاع مقدس، مطالبات مشروعی دارند که امیدوارند در دوره ریاست جدید بنیاد شهید به آنها توجه شود
500 هزار حنجره، یک صدا
حادثه تلخی بود، آنچه که در کرمانشاه برای یک جانباز رخ داد و این که این حادثه درست مقابل ساختمان بنیاد شهید شهر رخ داد واقعا تلخ بود. تلخ بود چون میتوانست رخ ندهد، چون میشد جلوی این حذف به دست خود را گرفت و کاری کرد تا این جانباز باز هم زندگی کند. سه روز است رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران تغییرکرده، شهیدی محلاتی که بیمار بود رفته و سعید اوحدی که تازهنفس است آمده که از بد روزگار نشستناش بر صندلی ریاست نیز همزمان شده است با حادثه ناگوار کرمانشاه. قرار است هیاتی منتخب، علت مرگ خودخواسته جانباز کرمانشاهی را بررسی کند و چنانچه قصوری رخ داده با مسببانش برخورد شود. اگر اینچنین شود گرچه سودی به حال جانباز جان باخته ندارد، ولی به هر حال تسکینی است برای خانواده او و البته هزاران جانبازی که درکشورمان هم با یادگاریهای جنگ در بدنشان میجنگند و هم با سختیهای
زندگی و مضیقهها.
آخرین آماری که از تعداد جانبازان هشت سال دفاع مقدس در دست است وجود یک جامعه 574 هزار نفری را تایید میکند که بیش از 800 نفر از آنها اقلیتهای مذهبیاند؛ قهرمانانی پاکباخته که بیش از 230 هزار نفرشان بالای 25 درصد جانبازی دارند.
شیشه عمر جانبازها نازک است و با تلنگری میشکند. هرچه درصد جانبازیها بالاتر میرود درد و رنجهای جسمیشان عمیقتر میشود و این عمق به حد اعلایش میرسد وقتی جانبازان از شدت صدمات ناشی از جنگ در آسایشگاههای اعصاب و روان یا استراحتگاههای ویژه جانبازان قطع نخاع بستری میشوند.
ایثارگران کشورمان که بهترین سالهای جوانی را پای وطن گذاشتهاند گرچه بیچشمداشت جانبازی کردهاند ولی مطالبات بهحقی دارند که باید شنیده شود. اما هرچه از پایان جنگ میگذرد و هرچه جنگ تحمیلی هشت ساله بیشتر در عمق خاطرهها مدفون میشود، این مطالبات کمتر دیده میشود تا جایی که عدهای از جانبازان، خسته و دلزده، سیاست سکوت و تحمل را در پیش میگیرند، عدهایشان از رسانهها برای شنیده شدن صدایشان کمک میگیرند و تعدادی نیز تصمیم میگیرند در این دنیا نباشند.
جانبازها دارند پیر میشوند
میانگین سن والدین شهدا حدود 75 سال است و متوسط سنی جانبازان در مرز ۶۵ سالگی. شهیدی محلاتی رئیس سابق بنیاد شهید وقتی هنوز کسوت معاونت رئیسجمهور را بر تن داشت این دو عدد را اعلام کرد؛ اعدادی که سال 95 که به زبان آورده میشدند بزرگ بود چه رسد به امروز که چهار سال از آن گذشتهاست.
مادرها و پدرهای شهدا پیر شدهاند، خیلیهایشان به فرزندان شهیدشان پیوستهاند و بسیاریشان در بستر بیماریاند. جانبازها نیز که در زمان جنگ هشت ساله، جوانانی رشید بودهاند حالا به مرزهای پیری پا گذاشتهاند و خیلیهایشان گرفتار آلام جانبازیاند. این دو گروه به اتفاق به توجه ویژه نیاز دارند اما عملکرد بنیاد شهید بهویژه در چند سال اخیر طوری بوده که خدمات آنطور که نیاز بوده به جامعه هدف نرسیده، در برخی موارد حتی به این نیازها بیتوجهی شدهاست.
رضا یکی از جانبازان 65 درصد کشور است که به ما میگوید مثل این که مسؤولان یادشان رفته جانبازان هم پیر میشوند و هرچه سن و سالشان بالاتر میرود بیشتر به مراقبت و خدمات نیاز دارند. او تابه حال 20 بار زیر تیغ جراحی رفته و چند مورد از این جراحیها را نیز در آلمان انجام داده. رضا میگوید در آلمان که بوده کلی پرس و جو کرده تا وضع مجروحان جنگ را بررسی کند و بداند دولت آلمان با آنها چه میکند که دریافته در این کشور هرچه سن مجروحان بالاتر میرود خدمات
قویتر میشود. محمد یک جانباز 45 درصد است که بگذریم از نحوه محاسبه درصد جانبازی اش و این که تناسبی با میزان مجروحیت او ندارد، اعتراض دارد ولی به ما میگوید همین 45 درصد را دو دستی گرفته چون میداند اگر از کمیسیون مربوطه تقاضای تجدید نظر کند قطعا درصد جانبازیاش را کم میکنند. این اتفاق تا به حال برای بسیاری از جانبازان رخ داده و یکی از آنها که علی است و جانباز شیمیایی به ما میگوید ابتدای جنگ درصدش65 بود، در یک برهه به 5 درصد کاهش یافت و الان25 درصد است .او چهار سال است که مشغول دوندگی است تا درصدی متناسب با عمق جانبازی اش اخذ کند.
همه این افراد نگران روزهای پیری اند، وقتی موهای یکدست پنبهای جای رشتههای جوگندمی امروز را گرفت و عواقب سالخوردگی و امتزاجش با جراحتهای جنگ گریبانگیر شد.
بیمهای که حامی نیست
جمعیت ایثارگری کشور که بیش از سه میلیون نفرند هرکدامشان مطالبه مخصوص به خود را دارند ولی همه آنها در یک چیز متفق القول اند: وضعیت نابسامان بیمه و خدمات درمانی.
تا قبل از تغییر شرکت بیمه طرف قرارداد با بنیاد شهید، تقریبا صدای اعتراض کمی از جامعه ایثارگری شنیده میشد ولی بیمه طرف حساب بنیاد که تغییر کرد دامنه اعتراضها روز به روز گسترده شد تا جایی که امروز تقریبا بیمه تکمیلیای که در اختیار ایثارگران است، برای اکثر قریب به اتفاقشان راضی کننده نیست، مخصوصا برای جانبازان که نیاز به داروهای خاص و درمانهای ویژه و البته پرهزینه دارند. یک چشم عباس تخلیه است و مدام درگیر روییدن گوشت اضافه. این گوشتها باید جراحی شوند تا چشم مصنوعی عفونت نکند اما بیمه تکمیلیِ بدحساب او که به همه مراکز درمانی بدهکار است، باعث شده تا او مجبور به جراحی با تعرفه آزاد شود. عباس حالا شش ماه است برای دریافت هزینهای که کرده، دارد میدود و پیگیری میکند؛ ولی بیمه پولی به او نمیدهد و علت را بدهی سنگین بنیاد به بیمه اعلام میکند. از این هزینههای معطل مانده درجامعه ایثارگری کشور فراوان است و ناتوانی بنیاد شهید درتامین هزینهها مهمترین دلیلی است که این همه مطالبه معوق را روی هم جمع کردهاست؛ مشکلی که مخاطبان میلیونی بنیاد امیدوارند با روی کار آمدن رئیس جدید، حل و فصل شود.
زندگی و مضیقهها.
آخرین آماری که از تعداد جانبازان هشت سال دفاع مقدس در دست است وجود یک جامعه 574 هزار نفری را تایید میکند که بیش از 800 نفر از آنها اقلیتهای مذهبیاند؛ قهرمانانی پاکباخته که بیش از 230 هزار نفرشان بالای 25 درصد جانبازی دارند.
شیشه عمر جانبازها نازک است و با تلنگری میشکند. هرچه درصد جانبازیها بالاتر میرود درد و رنجهای جسمیشان عمیقتر میشود و این عمق به حد اعلایش میرسد وقتی جانبازان از شدت صدمات ناشی از جنگ در آسایشگاههای اعصاب و روان یا استراحتگاههای ویژه جانبازان قطع نخاع بستری میشوند.
ایثارگران کشورمان که بهترین سالهای جوانی را پای وطن گذاشتهاند گرچه بیچشمداشت جانبازی کردهاند ولی مطالبات بهحقی دارند که باید شنیده شود. اما هرچه از پایان جنگ میگذرد و هرچه جنگ تحمیلی هشت ساله بیشتر در عمق خاطرهها مدفون میشود، این مطالبات کمتر دیده میشود تا جایی که عدهای از جانبازان، خسته و دلزده، سیاست سکوت و تحمل را در پیش میگیرند، عدهایشان از رسانهها برای شنیده شدن صدایشان کمک میگیرند و تعدادی نیز تصمیم میگیرند در این دنیا نباشند.
جانبازها دارند پیر میشوند
میانگین سن والدین شهدا حدود 75 سال است و متوسط سنی جانبازان در مرز ۶۵ سالگی. شهیدی محلاتی رئیس سابق بنیاد شهید وقتی هنوز کسوت معاونت رئیسجمهور را بر تن داشت این دو عدد را اعلام کرد؛ اعدادی که سال 95 که به زبان آورده میشدند بزرگ بود چه رسد به امروز که چهار سال از آن گذشتهاست.
مادرها و پدرهای شهدا پیر شدهاند، خیلیهایشان به فرزندان شهیدشان پیوستهاند و بسیاریشان در بستر بیماریاند. جانبازها نیز که در زمان جنگ هشت ساله، جوانانی رشید بودهاند حالا به مرزهای پیری پا گذاشتهاند و خیلیهایشان گرفتار آلام جانبازیاند. این دو گروه به اتفاق به توجه ویژه نیاز دارند اما عملکرد بنیاد شهید بهویژه در چند سال اخیر طوری بوده که خدمات آنطور که نیاز بوده به جامعه هدف نرسیده، در برخی موارد حتی به این نیازها بیتوجهی شدهاست.
رضا یکی از جانبازان 65 درصد کشور است که به ما میگوید مثل این که مسؤولان یادشان رفته جانبازان هم پیر میشوند و هرچه سن و سالشان بالاتر میرود بیشتر به مراقبت و خدمات نیاز دارند. او تابه حال 20 بار زیر تیغ جراحی رفته و چند مورد از این جراحیها را نیز در آلمان انجام داده. رضا میگوید در آلمان که بوده کلی پرس و جو کرده تا وضع مجروحان جنگ را بررسی کند و بداند دولت آلمان با آنها چه میکند که دریافته در این کشور هرچه سن مجروحان بالاتر میرود خدمات
قویتر میشود. محمد یک جانباز 45 درصد است که بگذریم از نحوه محاسبه درصد جانبازی اش و این که تناسبی با میزان مجروحیت او ندارد، اعتراض دارد ولی به ما میگوید همین 45 درصد را دو دستی گرفته چون میداند اگر از کمیسیون مربوطه تقاضای تجدید نظر کند قطعا درصد جانبازیاش را کم میکنند. این اتفاق تا به حال برای بسیاری از جانبازان رخ داده و یکی از آنها که علی است و جانباز شیمیایی به ما میگوید ابتدای جنگ درصدش65 بود، در یک برهه به 5 درصد کاهش یافت و الان25 درصد است .او چهار سال است که مشغول دوندگی است تا درصدی متناسب با عمق جانبازی اش اخذ کند.
همه این افراد نگران روزهای پیری اند، وقتی موهای یکدست پنبهای جای رشتههای جوگندمی امروز را گرفت و عواقب سالخوردگی و امتزاجش با جراحتهای جنگ گریبانگیر شد.
بیمهای که حامی نیست
جمعیت ایثارگری کشور که بیش از سه میلیون نفرند هرکدامشان مطالبه مخصوص به خود را دارند ولی همه آنها در یک چیز متفق القول اند: وضعیت نابسامان بیمه و خدمات درمانی.
تا قبل از تغییر شرکت بیمه طرف قرارداد با بنیاد شهید، تقریبا صدای اعتراض کمی از جامعه ایثارگری شنیده میشد ولی بیمه طرف حساب بنیاد که تغییر کرد دامنه اعتراضها روز به روز گسترده شد تا جایی که امروز تقریبا بیمه تکمیلیای که در اختیار ایثارگران است، برای اکثر قریب به اتفاقشان راضی کننده نیست، مخصوصا برای جانبازان که نیاز به داروهای خاص و درمانهای ویژه و البته پرهزینه دارند. یک چشم عباس تخلیه است و مدام درگیر روییدن گوشت اضافه. این گوشتها باید جراحی شوند تا چشم مصنوعی عفونت نکند اما بیمه تکمیلیِ بدحساب او که به همه مراکز درمانی بدهکار است، باعث شده تا او مجبور به جراحی با تعرفه آزاد شود. عباس حالا شش ماه است برای دریافت هزینهای که کرده، دارد میدود و پیگیری میکند؛ ولی بیمه پولی به او نمیدهد و علت را بدهی سنگین بنیاد به بیمه اعلام میکند. از این هزینههای معطل مانده درجامعه ایثارگری کشور فراوان است و ناتوانی بنیاد شهید درتامین هزینهها مهمترین دلیلی است که این همه مطالبه معوق را روی هم جمع کردهاست؛ مشکلی که مخاطبان میلیونی بنیاد امیدوارند با روی کار آمدن رئیس جدید، حل و فصل شود.