اراذل، شعار «مرگ بر مصدق» می‌دادند

اراذل، شعار «مرگ بر مصدق» می‌دادند

بیست‌وششم خردادماه روز تولد دکتر محمد مصدق است.


نام مصدق با کودتای 28مرداد گره خورده‌است.  این اتفاق از بحث‌برانگیزترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران به‌شمار می‌رود و صف‌بندی‌های سیاسی جدی میان طیف‌های مختلف درباره آن وجود دارد. طرفداران محمدرضا پهلوی، نخست‌وزیر وقت را به نقض قانون اساسی مشروطه متهم و از برکناری او توسط شاه با همراهی ارتش دفاع می‌کنند. آنها نقش دولت‌های خارجی در این رویداد را مردود دانسته و این کودتا را «قیام و رستاخیز ملی» می‌نامند.
در قسمت‌هایی از کتاب پیر پرنیان‌اندیش، مولف با هوشنگ ابتهاج (سایه) پیرامون مصدق صحبت می‌کند. نظر ابتهاج درباره مصدق و کودتای 28مرداد بسیار خواندنی است. او در جواب این سوال که «چرا مصدق شکست خورد؟» می‌گوید: «یکی از اشتباه‌های مصدق اعتماد و اتکای او به آمریکا بود. البته آمریکا در آن سال‌ها یک چهره دموکرات حامی ملل آزاد داشت.
مصدق آمریکا را نمی‌شناخت و باور نمی‌کرد که یک نیروی تازه‌نفس استعماری آمده جای استعمار کهنه را گرفته، برای همین تا دم‌آخر اعتقاد داشت که از آمریکا کمک بگیرد بر ضد‌انگلیس.»
ابتهاج واقعه کودتای بیست‌وهشتم مرداد را این‌گونه روایت می‌کند: «از 6صبح تمام شهر را می‌گشتم. رفتم شهر دیدم بچه‌ها سر خیابان فردوسی ایستادن و بازی می‌کنن. کامیون اراذل و فواحش می‌آد و می‌ره و شعار می‌دن «مرگ بر مصدق» و «جاویدشاه». من دستمال گذاشتم جلوی دماغم که سبیلم رو پنهان کنم. کلی کوچه و پس‌کوچه رو گشتیم.
چه روزگاری رو از سر گذروندیم! شما اصلا نمی‌تونین باور کنین که ۲۸مرداد هفت هشت‌تا کامیون که توی آنها یک عده زن‌های فاحشه بودن که خیلی‌هاشون مشهور بودن و چند تا سرباز بی‌اسلحه و چند نفر چماق‌به‌دست راه‌افتاد، اینها توی کامیون روباز بودن و داد می‌زدن جاویدشاه،
جاویدشاه!»
شعبان بی‌مخ تا ظهر روز کودتا در زندان شهربانی بود و از طریق دوستانش غائله را هدایت می‌کرد. در هنگام ظهر  زاهدی او را از زندان آزاد کرد تا هدایت دسته اوباش به سمت خانه مصدق را بر عهده گیرد.
او به همراه یک جیپ ارتشی و با پرچمی قرمز در دست، ماموریت خودش را با 5000 الی 6000 نفر از اراذل و اوباش در به‌ثمررساندن کودتای 28مرداد آغاز کرد.