درس‌آموزی از میراث بزرگان

درس‌آموزی از میراث بزرگان

یادداشت: جلال پیشواییان بازیگر


 با درگذشت هركدام از غول‌های بازیگری‌مان تازه یادمان می‌افتد كه كلی پیشكسوت دیگر داریم كه مدت‌هاست از حالشان خبر نداریم و افسوس كه این رسیدن از بی‌خبری به باخبری فقط چند روز به طول می‌انجامد و دوباره بعد از یك هفته تا ده روز باز گرفتار بی‌خبری می‌شویم و یادمان می‌رود هوای پیشكسوتان زنده را داشته باشیم.
نمی‌گویم كه تا لحظه آخر عمر باید پیشكسوتان را به‌كار گرفت چون واقعا نمی‌شود ولی حق هركدام از پیشكسوتان بازیگری است كه لااقل سالی یك پروژه داشته باشند تا ارتباطشان با نسل جوان فعال قطع نشود.
چه اشكالی دارد حتی اگر بازیگری دچار كهولت جسمی است باز با نوشتن یك یا دو اپیزود از یك مجموعه تلویزیونی با تمركز بر همین بازیگران پیشكسوت كاری كرد كه حس كنند همچنان هستند و باید باشند كه هنر این مرز و بوم بماند؟!
درست است كه بازیگران توانمند پیشكسوت حساسیت‌های بالایی برای قبول نقش دارند ولی چه اشكالی دارد كه همان حساسیت‌ها را هم به گوش جان بشنوند بلكه درجه اعتبار بازیگری محصولاتمان بیشتر و بیشتر شود؟ به كارنامه هركدام از پیشكسوتان‌مان كه بنگریم كارنامه‌ای پرفراز و نشیب می‌بینیم ولی نقطه اشتراكشان آن است كه حتی در نشیب هم سعی کرده‌اند از اصول حرفه‌ای بازیگری کم نگذارند. خودم در هر محصول نمایشی كه بازی داشته‌ام سعی كرده‌ام یك پله به ارتقای كار كمك كنم نه این‌كه چون كارگردان تازه‌كار است یا نویسنده، متن درجه یكی ننوشته بخواهم در بازیگری كم بگذارم.
پیشكسوتان اگر اعتباری دارند فقط به‌خاطر جدی گرفتن كار است‌ و جوانان اگر همین جدی گرفتن را از استخوان خردكرده‌های بازیگری بیاموزند بلاشك دیری نخواهد گذشت كه هم بر كیفیت كار خودشان افزوده می‌شود و هم كیفیت محصولات نمایشی ما افزایش می‌یابد‌. افسوس خوردن بر از دست رفتن یك سرمایه هنری، ساده‌ترین كار است ولی كار بزرگ و ارجمند آن است كه در عمل و نه در زبان بر استفاده از آموخته‌های بزرگان تاكید كنیم و البته به مراقبت از بزرگانی كه همچنان در قیدحیات هستند نیز بپردازیم.