سرپرست یك تیم تحقیقاتی در مشهد كه موفق به ساخت پروتز حسی دست برای كمك به معلولان شدهاند از مسیر دشوار جذب سرمایه میگوید
گفتند چرا كاركنان کم هستند؟!
توسعه اندامهای مصنوعی در سالهای اخیر با پیشرفتهای چشمگیری روبهرو بوده است. اندامهای حركتی رباتیك و هوشمند از آخرین دستاوردهایی است كه توانسته دامنه فعالیتهای افراد توانمند جسمی را تا حد زیادی ارتقا دهد. در این میان اندامهای حركتی مصنوعی یا «پروتزهای زیستسازگار» شاخه جدیدی از این فناوری هستند كه نهتنها بسیاری از فعالیتهای اندام موردنظر را بهخوبی اجرا میكنند، بلکه میتوانند از مغز فرد به عنوان اتاق فرمان دستور گرفته و به صورت حسی جایگزین اندام حركتی ازدست رفته شوند. سعید بهرامیمقدم، دانشجوی دكترای بیومكاترونیك دانشگاه چینخوای (Tsinghua)، طی پروژهای كه برای پایاننامه كارشناسی ارشد در رشته مكاترونیك دانشگاه حكیم سبزواری با همكاری دانشگاه فردوسی مشهد انجام داده بود سمت و سوی تحقیقات و مطالعاتش به سمت طراحی پروتزهای بدن بهویژه پروتز دست پیش رفته است. در این دوران او با طراحی و ساخت دو پروتز دست، دو گواهی مالكیت فكری نیز به ثبت رسانده است. در ادامه تحصیلاتش در چین نیز در همین مسیر باقی مانده و در كنار تحصیل همراه با پنج دانشآموخته دیگر حوزه مكاترونیك بهتازگی شركتی را در مشهد به منظور تولید پروتزهای دست حسی تأسیس كرده است كه در فرآیند اخذ گواهی دانشبنیانی قرار دارد. از همین رو بود كه این گروه از سوی معاونت علمی و فناوری بهعنوان یكی از گروههایی كه دارای ایدههای خاص و جالبتوجه در حوزه فناوریهای نوین هستند به روزنامه جامجم معرفی شدند. اگرچه دانش فنی بهكار رفته در این پروتز دست به گفته تولیدكنندگانش بسیار كاملتر و كاربردیتر از نمونههای خارجی است، اما هنوز نتوانسته برای تولید نمونه نهایی نظر مساعد سرمایهگذاران داخلی را به خود جذب كند.
انتقال حس از پروتز به مغز
در این نمونه طراحی شده حسهای گوناگون مانند فشار، لمس زبری و نرمی، حرارت و... از طریق حسگرهای تعبیهشده در انگشتان طراحیشده به پردازنده یا همان سیپییو در بُرد طراحیشده پروتز منتقل شده و سپس به شكل پیام الكتریكی به محركهای تعبیهشده در بازوبند دستگاه منتقل میشود. سپس این پیام به سیستم اعصاب محیطی (اعصابی كه در ناحیه نزدیك به پوست هستند و گیرندههای درد، فشار، گرما، سرما و... در این قسمت قرار دارند) در ناحیه بازوی دست اعمال میشود تا پیام حسی به مغز مخابره شود.
به این ترتیب كاربر پس از چند جلسه آموزشدیدن، ارتباط دو طرفهای بین انتقال پیامهای محیطی از دست مصنوعی به مغز و همچنین انتقال پاسخ مغز به این محركهای محیطی را پیدا خواهد كرد و مغز به مرور باور میكند پروتز بخشی از منطقه حكمرانیاش است. به این عملكرد مغز «تعویض حسی» گفته میشود كه پس از چند جلسه تمرین در مغز ایجاد خواهد شد. بهرامیمقدم برای درك بهتر این تجربه مثالی میزند: «اگر بازیهای راكتدار مانند بدمینتون را انجام داده باشید حتما این تجربه را دارید كه پس از مدتی حس میكنید راكت بخشی از بدنتان شده است. این حالت در هنگام رانندگی نیز پیش میآید. در واقع ما از نوعی خطای مغزی برای ایجاد ارتباط دوطرفه استفاده كردهایم. البته لازمه این كار این است كه از سازوكارهایی مشابه سازوكار طبیعی بدن برای انتقال پیامها استفاده كنیم. همچنین در طراحی خود سازه نیز تلاش شده است تا ابعاد و حالتهای دست و درجه آزادی برای دامنه حركات مفاصل مچ و انگشتان كاملا مشابه دست طبیعی باشد.»
وی در پاسخ به این پرسش كه فردی كه بازوی خود را نیز از دست داده، میتواند از این پروتز حسی استفاده كند؟ میگوید: «ویژگی مهم این پروتزها در شخصی بودن آنهاست. در حقیقت ما براساس سفارشی كه داشته باشیم نمونه را تولید خواهیم كرد. زیرا فناوری اصلی فرآیندی است كه در قسمت مچ به پایین یا همان پنجه اتفاق میافتد و سپس انتخاب نحوه انتقال پیام به سیستم اعصاب محیطی به گونهای است كه حلقه ارتباطی كاملی تشكیل شود. به صورت كلی همه شركتهای تولیدكننده پروتز دست محصول اصلیشان همان پنجه است و براساس نیاز كاربر بخشهای دیگر طراحی و تولید میشود.»
برای امتحان نحوه عملكرد این پروتز حسی از یكی از همكارانمان در تحریریه روزنامه خواستیم تا بازوبند این نمونه اولیه پروتز حسی را به بازویش ببندد و سپس با انگشتان این پروتز سطوح مختلفی لمس شد و حسش را در هنگام لمس سطوح مختلف با حرارتهای مختلف جویا شدیم. جالب بود كه تا حد زیادی پاسخهای درستی به ما داد. البته بهرامیمقدم فیلمی از آزمون این نمونه اولیه روی فردی كه دارای معلولیت جسمی - حركتی بود در یكی از مراكز خیریه نشان داد كه فرد با وجود اینكه دست داشت اما حس انگشتانش را از دست داده بود و با این پروتز توانسته بود سطوح مختلف را به درستی لمس كرده و جنس بافت سطوح را تشخیص دهد.
لزوم توجه به حوزههای تخصصی بینرشتهای
از بهرامیمقدم پرسیدم چقدر تا اخذ گواهینامه دانشبنیانی و تولید نمونه تجاری فاصله دارید؟ گویی نمك روی زخم كهنهاش پاشیدیم! با ناراحتی سر تكان داد و گفت: «معضل اصلی ما این است كه حوزه كاریمان در داخل كشور به خوبی تعریف نشده است. مكاترونیك حوزه كاملا شناختهشدهای است، اما مباحث بیومكاترونیك به دلیل اینكه هنوز این رشته نوظهور است و در كشور تدریس نمیشود بسیار مهجور مانده است. متأسفانه بیشتر افراد آن را با مهندسی پزشكی یكی میدانند درصورتی كه این رشته كاملا با مهندسی پزشكی متفاوت است. زمانی كه تقاضای داوری برای اخذ گواهی دانشبنیانی برای محصولمان كردیم با ایراداتی روبهرو شدیم كه نشاندهنده ناواردبودن فرد كارشناس با حوزه بیومكاترونیك و پروتزهای حسی بود.»
این محقق بیومكاترونیك درخصوص تفاوت حوزه كاریاش با حوزههای مشابه توضیح میدهد: «در حوزه بیومكاترونیك پروتزها و دستگاههای توانبخشی بهنحوی باید طراحی شوند كه بتوانند با اثرگذاری بر سیستم عصبی و مغز به صورت زیستی ارتباط میان بدن و ماشین را برقرار كنند. در صورتی كه در مهندسی پزشكی و مكاترونیك الزام به برقراری حلقه كنش و واكنش زیستی برای عملكرد محصولات وجود ندارد.»
بهرامیمقدم در ادامه میافزاید: «فراتر از این مشكلات، به ما گفتند چرا ابعاد شركت كوچك است و كاركنان زیادی ندارد؟ اما واقعیت این است كه ما هنوز موفق به جذب سرمایهگذار نشدهایم. به همین علت نتوانستهایم ابعاد كسبوكارمان را گسترش دهیم. زیرا تا اینجای كار با سرمایه شخصی و بخشی از بودجهای كه برای پروژه دكتری در چین دارم، پیش آمدهایم و زورمان به گسترش بیشتر كار نمیرسد.»
در انتظار جذب سرمایه
وقتی از این محقق جوان علت موفق نبودنش در جذب سرمایهگذار را جویا شدم با تلخندی گفت: «مشكل، یكی دوتا نیست! بیشتر سرمایهگذاران در ایران حاضر نیستند برای مالكیت فكری ارزشی قائل باشند و در قراردادهایشان زیر بار این موضوع نمیروند. حتی در جلسات مذاكره در بسیاری از موارد مشخصا به دنبال استخراج اطلاعات از جزئیات طراحی هستند كه میتواند برای من كه مالك این ایده هستم نگرانكننده باشد. این مشكل فقط در مورد سرمایهگذاران خصوصی نیست؛ ما حتی برای استفاده از حمایتهای دولتی نیز نگرانی داریم. حتی اگر سرمایهگذار برای مالكیت فكری محصول ادعایی نداشته باشد، معمولا توقع دارند همه مجوزها و گواهینامهها را اخذ كرده باشیم. از آنطرف اگر بخواهیم برای مجوزها اقدام كنیم از ما نمونه محصول نهایی تجاری میخواهند كه چون سرمایه كافی نداریم بدون جذب سرمایهگذار قادر به تولید آن نیستیم. در حقیقت در چرخه معیوبی گرفتار شدهایم كه هرچه به مراكز و افراد و نهادهای دولتی مراجعه میكنیم به جای دیگری پاس داده میشویم.»
بهرامیمقدم یكی دیگر از مشكلات كنونی جذب سرمایه را علاقه سرمایهگذاران به رسیدن به سود در كوتاهمدت میداند و تصریح میكند: «ما با نهادها و سرمایهگذاران خصوصی زیادی صحبت كردهایم؛ نتیجه همه این مذاكرات در یك جمله خلاص میشود كه تا پایان سال چقدر به من سود خواهید داد؟ در صورتی كه مقایسه سرمایهگذاری در حوزه دانش و فناوریهای نوین با سرمایهگذاریهای زودبازده از اساس اشتباه است. زیرا گرچه ممكن است این محصول تا رسیدن به زمان سوددهی زمان بیشتری ببرد، اما قطعا زمانی كه به سودآوری برسد بازده بهتری نسبت به بسیاری از بازارهای پرهیجان كنونی دارد. از طرفی این یك محصول راهبردی (استراتژیك) است. در شرایطی كه كشور برای واردات چنین پروتزهایی تحریم شده است، تولید داخلی این نوع محصولات با قیمت رقابتی حداقل نصف قیمت نمونه خارجی و كارایی بسیار بیشتر میتواند قدم بزرگی در جهت رفع نیاز افراد جانباز یا معلولان جسمی - حركتی و آسیبدیدگان در حوادث باشد.»
البته شاید برایتان جالب باشد بدانید منظور بهرامیمقدم از نیاز به سرمایه، سرمایهای در حدود یك میلیارد و 200 میلیون تومان است! تقریبا معادل قیمت بسیاری از خودروهای خارجی كه در خیابان میبینیم.
چینیها بیشتر از ایرانیها اشتیاق نشان میدهند
بهرامیمقدم در ادامه با اشاره به پیشنهادهایی كه از سوی سرمایهگذاران چینی داشته میافزاید: «رویكرد چینیها به گونهای است كه میخواهند مالكیت فكری را برای كشورشان به دست بیاورند. بههمین جهت تاكنون حاضر به همكاری نشدهایم. پیشنهادی نیز از یك سرمایهگذار بخش خصوصی داشتیم كه برای استفاده از این پروتز برای اهداف نظامی به ما پیشنهاد داد كه ترجیح دادیم وارد مسائل امنیتی نشویم. نكته جالبی كه وجود دارد این است كه سرمایهگذاران قوی در چین برای محصول ما كه ایرانی هستیم حاضر به سرمایهگذاری هستند ولی در ایران همه فقط به ما قولهایی میدهند و در عمل به همان قولها هم پایبند نیستند.»
به عقیده این محقق حوزه بیومكاترونیك، چین با بیش از هشت میلیون معلول دارای ناتوانی در ناحیه دست، یكی از جذابترین بازارهای هدف برای كسبوكارشان خواهد بود. وی در این رابطه به جامجم میگوید: «چین با وجود بازاری كه برای این پروتزها دارد، تاكنون پیشرفت چندانی در این زمینه نداشته است. از طرفی با توجه به كاربرد این محصول در بازتوانی افراد و حس مثبتی كه در جامعه خواهد داشت، میتواند در تداوم همكاریهای ایران و چین نیز مؤثر باشد.»
دور زدن تحریم با ارتباطات فرامرزی
بهرامیمقدم در صحبتهایش از تحریم واردات پروتزها به كشور به دلیل كاربرد دوگانه موتورهای مورد استفاده در این پروتزها و در برخی ادوات نظامی میگوید. از او میپرسم آیا تمام قطعات محصولش ساخت ایران هستند؟ او در پاسخ توضیح میدهد: «تلاش كردهایم تمام قطعات مورد نیاز را بهجز موتور كه صرفه اقتصادی برای تولیدش در داخل كشور نداشتهایم، بومیسازی كنیم.» وی درخصوص چگونگی حل مشكل واردات موتور میافزاید: «ارتباطاتم در چین كه به دلیل تحصیل در دانشگاه ردهبالای چینی دارم خیلی كمك كرد و توانستیم برای ساخت موتوری كه نیاز داشتیم با شركتی مذاكره كنیم تا محصول مورد نظرمان را برایمان تولید كند.»
به گفته بهرامیمقدم این شركت در صورتی كه موفق به جذب سرمایه مورد نیازش شود در سال اول یك تا سه نمونه تجاری را وارد بازار خواهد كرد و پس از آن براساس نیاز بازار توان ارتقای تولید تا 140 پروتز در سال را نیز خواهد داشت كه میتواند زمینه خوبی برای اشتغال نیروهای فنی و متخصص كشور نیز چه در بحث تولید و چه خدمات پس از فروش ایجاد كند.
نسترن طاهری، مدیر ارتباطات این مجموعه درخصوص مذاكرات تجاری در جهت ارتباط با بازار هدف توضیح میدهد: «در مذاكراتی كه داشتیم، متوجه شدیم سازمان بهزیستی كشور آمار چندان دقیقی از افراد ناتوان در ناحیه دست ندارد و از سویی حمایت قابلتوجهی نیز از افراد ناتوان و معلول برای تهیه چنین دستگاههایی نمیكند. به همین جهت مذاكرات خود را با خیریههای فعال در این حوزه آغاز كردیم تا بتوانیم از طریق خیرین این مجموعهها این محصول را به دست افراد نیازمند برسانیم. از سویی بنیاد شهید و امور ایثارگران و جانبازان نیز میتواند به اتصال ما به مخاطبانمان كمك خوبی كند. كشور ما نهتنها مجروحان جنگی زیادی داشته بلكه در طول سالهای دفاع مقدس به دلیل استرس بالای مادران و مشكلات تأمین دارو و... نرخ تولد نوزادانی كه با اختلالات جسمی- حركتی یا ذهنی- حركتی به دنیا آمدهاند بسیار بالا بوده است. بنابراین شاید توجه به این محصول بتواند قدم بزرگی در جهت افزایش امید در سطح جامعه شود.»