ترجمه فارسی جلد دوم «اولیس» جیمز جویس هم منتشر شد؛ اثری كه به مهمترین رمان قرن بیستم معروف است و كتابخوانهای ایرانی سرانجام توانستهاند آن را با تاخیری 98ساله بخوانند. با این حال، حواشی مرتبط با ترجمههای آن از سال گذشته تاكنون ادامه داشتهاست
میزبانی بد ایران از شاهكار ادبیات قرن
عجیبترین اتفاق ادبیات ایران در یك سال اخیر این است كه ترجمه فارسی مهمترین رمان قرن بیستم بالاخره پس از انتظار و ولعی حدودا 80ساله منتشر شده، اما به یكباره پس از انتشار، از ولع مواجهه با آن هیچ خبری نیست. اردیبهشت سال گذشته و در خلال برگزاری نمایشگاه كتاب تهران بود كه ترجمه فرید قدمی از جلد اول رمان اولیس جیمز جویس كه به عنوان شاهكار ادبیات قرن بیستم مطرح است در نشر مانیاهنر منتشر شد و چندی بعد نیز ترجمهای دیگر، این بار در خارج از كشور به بازار آمد. همزمانی انتشار این دو ترجمه، یكی در ایران و آن دیگری در خارج از كشور و نیز یادآوری در محاقماندن 30 ساله ترجمه منوچهر بدیعی از این رمان، باعث شد اغلب واكنشها به چنین رویداد مهمی، فرامتنهای ترجمه را مد نظر قرار دهند و نه خود انتشار چنین اثر مهمی را. حواشی بیشتر مبتنی بودند بر اینكه نسخه منتشر شده در داخل كشور ، خلاف نسخه فارسی خارج از كشور، لابد دچار ممیزیهای فراوان شدهاست. این ادعا، بدون مطالعه ترجمه قدمی و تطبیق آن با نسخه انگلیسی رمان مطرح میشد و هنوز كه هنوز است صاحبان این ادعا تطبیقی انجام ندادهاند و فقط آن را تكرار میكنند. آنها ادعایشان را بر این سند عنوان میكنند كه اگر این رمان میتوانست به این راحتی در ایران منتشر شود، لابد منوچهر بدیعی همان 30 سال پیش میتوانست مجوز آن را اخذ و منتشرش كند. علاوه بر اینكه باید گفت بدیهی است مناسبات بسیاری از 30 سال گذشته تاكنون دچار تغییر و تحول شدهاند، این تنها خود قدمی بود كه اشاره كرد تنها 67 كلمه از جلد اول این كتاب حذف شدهاست. این، پایان ماجرا نبود. در این گزارش، ادامه داستان را پی خواهیم گرفت. اما عجالتا بگوییم هماكنون و با توجه به اینكه ترجمه فرید قدمی از جلد دوم رمان اولیس همین هفته اخیر منتشر شده، پرسش اصلی همچنان این است كه چرا در این یك سال فارغ از این حواشی، یكی پیدا نشد از اتفاق مهمی كه برای ما افتاده بنویسد؟ البته چرا! یكی پیدا شد؛ ما در این گزارش پای حرفهای او هم نشستهایم تا در این باره به ما بگوید. مجتبا هوشیار محبوب را میگوییم كه رماننویس است و مترجم.
ابتدا برای اینكه بتوانیم از همه حواشی پیرامون انتشار ترجمههای اولیس بگذریم و به متن برسیم، بگذارید آنها را كوتاه مرور كنیم تا بدانیم در این میان، از چه غفلت شدهاست.
رمان اولیس جیمز جویس، برای نخستین بار، 98سال پیش در پاریس منتشر شد.
صادق هدایت حدود 80 سال پیش، از اهمیت این رمان حرفی به میان آورد. این، شاید اولین بار است كه علاقهمندان ادبیات داستانی جهان، نام شاهكار جویس را شنیدند و متوجه شدند آن را باید خواند.
بعدها در دهههای 40 و 50، مترجمان از اهمیت ترجمه این اثر به فارسی گفتند اما ظاهرا كسی آن را برای ترجمه دست نگرفت.
منوچهر بدیعی كه بین مترجمان ایرانی به جویسشناس معروف بود، اولیس را ترجمه كرد. زهرا خلیفهقلی كه او هم مترجم است ادعا كرده، روی صفحه نخست ترجمه بدیعی این شناسنامه را دیدهاست: اولیس، جیمز جویس، ترجمه و تدوین: منوچهر بدیعی، چاپ اول: زمستان ۱۳۷۱، چاپ گلشن، انتشارات نیلوفر، تعداد ۵۵۰۰ نسخه، ۶۲۵ صفحه. البته میدانیم این ترجمه هیچگاه منتشر نشده و از دلایل نامنتشرماندن آن بیاطلاعیم.
در همه این سالها ادعایی مطرح بوده مبنی بر اینكه این رمان در ایران غیرقابل انتشار است؛ اما سال گذشته جلد اول آن با دو ترجمه از فرید قدمی و اكرم پدرامنیا، یكی در داخل كشور و دیگری بیرون از مرزها منتشر شد. حالا ترجمه فرید قدمی از جلد دوم هم منتشر شدهاست.
28 خرداد سال گذشته مصادف شد با 16 ژوئن كه به روز بلوم معروف است؛ این، روزی است كه همه اتفاقات رمان اولیس طی آن رخ میدهد. در برخی نقاط دنیا دوستداران جویس و اولیس، آیینی به این مناسبت برپا میدارند. این، نخستین باری بود كه به روز بلوم رسیدیم و ما ایرانیها هم اولیس را داشتیم كه بخوانیم.
حتی پیش از انتشار ترجمه قدمی نیز حواشی پیرامون آن بسیار بود، اما انتشار ترجمه او و سپس ترجمه پدرامنیا و یادآوری ترجمه نامنتشر منوچهر بدیعی باعث شد به خود رمان كمتر توجهی نشان داده شود.
قدمی در پاسخ به انتقادها به خاطر آنچه نادیدهگرفتن ترجمه بدیعی عنوان میشد، گفت كه بررسی كرده و متوجهشده كه دستكم در 20 سال اخیر آن ترجمه برای اخذ مجوز ارائه نشده، بنابراین همانطور كه بدیعی گفته انتشار آن منتفی بودهاست. او همچنین در پاسخ به انتقادهای بیسند و مدرك مبنی بر جرحوتعدیل چشمگیر ترجمهاش گفت تنها 67 كلمه در این میان حذف شده كه به ساختار كلی رمان هیچ آسیبی نرساندهاست.
تا ماهها پس از انتشار دو ترجمه قدمی و پدرامنیا، تنها یك متن در نقد و بررسی آنها منتشر و آنقدر به حواشی پرداخته شد كه خود این اتفاق مهم، یعنی انتشار ترجمه فارسی مهمترین رمان قرن بیستم پس از گذشت حدود یك قرن از انتشارش، در محاق ماند. قدمی به مهر گفت: «بعد از انتشار جلد اول این رمان حملات عجیبوغریبی به من شد. بهویژه تلویزیونها و رسانههای خارجی شروع كردند به گفتن این حرف كه كسی در ایران حق انتشار این رمان را ندارد و انتشارش باید در انحصار خارجنشینها باشد، چراكه این رمان پر از موارد سانسوری است! در این مدت اخیر چیزهایی از رسانههای سلطنتطلبان درباره این رمان شنیدهام كه فكر میكنم خود جویس هم اگر بشنود دوباره از خنده میمیرد! واضح بود كه اینها هم رمان را نخواندهاند و تنها مسألهشان مسأله كاسبی سانسور است. عدهای در خارج از ایران تمایلشان این است كه هیچ كتابی در ایران منتشر نشود و آنها هم آنور آب به تنها صدای ادبیات و روشنفكری ایران بدل شوند!»
آذرماه سال گذشته منوچهر بدیعی كه به موسسه «رویش مهر» اصفهان رفتهبود تا بخشهایی از ترجمه منتشرنشدهاش از اولیس را در جلسهای بخواند، در واكنش به انتشار دو ترجمه از جلد اول این رمان گفت هرگونه اظهار نظری در مورد ترجمهها را نوعی داوری میداند و معتقد است داور باید بیطرف باشد و واضح است او نهتنها بیطرف نیست، بلكه یك طرف قضیه است. او گفت: «رویكرد اكرم پدرامنیا به ترجمه اولیس بیشتر تحقیقی بوده، درحالیكه نگاه فرید قدمی به ترجمه این رمان بیشتر جنبه هنری دارد. اما این بدان معنا نیست كه ترجمه قدمی سهمی از تحقیق نداشته و كار پدرامنیا عاری از هنر بودهاست. در هر حال خوب است خواننده بتواند متن انگلیسی اولیس را هم بخواند و با ترجمه فارسی آن تطبیق دهد».
پس از این تاییدیه تلویحی بدیعی برای ترجمه قدمی، در پنجم بهمنماه سال گذشته قدمی گامی عملیاتی برداشت و در پاسخ به كسانی كه به صرف انتشار ترجمه اكرم پدرامنیا در خارج از كشور، آن ترجمه را ارجح میدانستند، طی نقدی مفصل بر ترجمه اكرم پدرامنیا نوشت كه این ترجمه در 300 مورد دچار ایراد است و به دهها مورد در این میان با مقابله متن اصلی، ترجمه خودش و ترجمه مورد انتقاد، اشاره كرد. او در بخشی از این نقد نوشت: «اینجا و آنجا بسیار خواندهام كه انتشار ترجمه «اكرم پدرامنیا» از رمان «اولیس» در خارج از ایران گامی مهم در راستای «مبارزه با سانسور» است! خود مترجم نیز چندینبار بهكرات تأكید كردهاند حتی اگر «یك كلمه» از این رمان سانسور شود نیز این رمان غیرقابل خواندن و بیمعنا خواهد شد! (البته من همواره تأكید كردهام چنین حرفهایی واقعا مضحك است و چنین اظهارنظرهایی اولیس را از رمانی درخشان به پازلی برای كودكان تقلیل میدهد.) حال سؤال این است ترجمه ایشان از این رمان، كه در همین جلد اول از شش جلد ترجمهشان بیش از 300 اشتباه فاحش ترجمه دارد كه دربرگیرنده دستكم 3000 كلمه است، تكلیفش چیست؟ آیا بلایی را كه شتابزدگی، بیدقتی و ناآشنایی ایشان با ادبیات، فلسفه، الهیات و همچنین زبانهای فارسی و انگلیسی بر سر ترجمه فارسی رمان اولیس (نه، همان «یولسیز») آورده وحشتناكترین شكل سانسور میتوانست بیاورد؟»
پس از حرفهای بدیهی و نیز پس از انتشار نقد قدمی بر ترجمه پدرامنیا در مهر، برخی از روزنامهنگاران ادبی كه دستكم درباره اتفاق مهم ترجمه مهمترین رمان قرن سكوت كردهبودند به تحسین قدمی بهعنوان فردی كه بهتنهایی به این كار تاریخساز در ایران دست زده پرداختند.
تکلیفمان را با جویس مشخص کنیم
با این حال و پس از گذشت بیش از یکسال از انتشار ترجمههای جلد اول اولیس و نیز حالا که ترجمه جلد دوم آن هم منتشر شده، نکتهای که در این میان مغفول مانده، قرائت و کشف این اثر مهم است. مجتبا هوشیار محبوب که مثل بسیاری از داستاننویسهای ایرانی سالها منتظر بوده تا این شاهکار را به فارسی بخواند، به جام جم میگوید: «از وقتی هدایت، ادبیات جهان را به دو قسمت، پیش از انتشار اولیس و پس از آن تقسیم کرد، جامعه ادبی ما نیمنگاهی به این شاهکار داشته است. هر چه گذشت، ولع خواندن این اثر و شناخت جویس برای ما بیشتر شد تا آنجا که از وقتی منوچهر بدیعی ترجمه این رمان را به دست گرفت تا ده سال پس از آن، اگر اشتباه نکنم بیش از انگشتهای دو دست کتاب درباره جویس در ایران منتشر شد در حالی که ما هنوز مهمترین اثر او و به نوعی مهمترین اثر ادبیات داستانی قرن بیستم را نخوانده بودیم. ما تا اینجا فقط دو اثر جویس (چهره مرد هنرمند در جوانی و دوبلینیها) را خوانده بودیم. بعدها هم ترجمه نمایشنامه تبعیدیها و نیز شعرهای او توسط قدمی منتشر شد. اما اینها هیچیک، برسازنده آن معماری باشکوهی که از جویس برایمان ترسیم شده بود، نبود. آنچه مهم بود رمان «Finnegans Wake» و رمان اولیس بود. اولی که ترجمهناپذیر به نظر میرسید؛ پس میماند اولیس. امیدها به انتشار ترجمه منوچهر بدیعی از این رمان بود، اما او فقط بخش 17 این رمان و نیز خلاصهای از آن را منتشر کرد. از انتشار ترجمه بدیعی که ناامید شدیم، فرید قدمی اعلام کرد میخواهد رمان را ترجمه کند. از همان ابتدا که قدمی بنای ترجمه را گذاشت، مخالفتها با او آغاز شد که با وجود ترجمه بدیعی تو چرا باید ترجمه کنی؟ سوال این بود اما مگر آنها ترجمه بدیعی را خوانده بودند؟ برای ما مهم این باید میبود که اولیس را بخوانیم؛ رمانی که در هر آنتالوژی ادبی به آن اشاره شده و ما به عنوان مخاطبان و فعالان ادبیات داستانی هنوز آن را نخوانده بودیم. در میان انتقادها، قدمی نقدی مبسوط بر دیگر ترجمه موجود نوشت، اما کسانی که به ترجمه قدمی انتقاد میکردند حرف حسابشان را به صورت مصداقی مکتوب نکردند».
از هوشیار محبوب که میدانم هم نسخه انگلیسی را خوانده و هم این دو ترجمه را میپرسم حالا کدام را ترجیح میدهد. او میگوید به خاطر وسواس بیشتر قدمی در انتخاب کلمات، گزینش او، و نحو و دستور روانتر جملات، ترجمه او را ترجیح میدهد و فارسی او را به فارسی پدرامنیا ترجیح میدهد. او میگوید: «برای مثال قدمی صفتهای «موقر» و «فربه» را برای مالگن انتخاب میکند و خانم پدرامنیا «گوشتالو» و «شکوهمند». به گمان من انتخاب کلمه «شکوهمند» اصلاً هوشیارانه نیست. ماهیت پیچیده اثر جویس در این سیاق کلامی نیست که بنویسیم: «ربدوشامبر زردرنگی با کمربندباز، در نسیم ملایم صبحگاهی، پشت سر او، ملایم برپاداشته شده بود.» این «برپا داشته شده بود» را میتوان بهراحتی «تکان میخورد» ترجمه کرد، همچنان که در ترجمه فارسی قدمی میخوانیم: «پشت سرش خوابجامه زرد کمربند گشودهاش در نسیم ملایم صبحگاه تکان میخورد.» هوشیار محبوب در ادامه تاکید میکند: «مصداقهای بیشتری در جلد اول هست که بخواهیم بررسی کنیم. قدمی در مقالهای به طور مفصل به بسیاری از انتخابهای اشتباه خانم پدرامنیا نیز اشاره کرده. اما مسأله مهم دیگر این است که در این میان، خود جویس و شاهکارش مغفول مانده. من ترجمه قدمی را ترجیح میدهم، اما میگویم شمایی که ترجمهای دیگر را بیشتر قبول دارید خب آن را بخوانید. از وقتی این دو ترجمه منتشر شده، چند مقاله درباره جویس نوشتهایم؟ اولیس ترجمه شده است تا جویس را از موزه ادبیمان بیرون بیاوریم. مساله مهم این است که این رمان سالها همزمان با ولع ما برای خواندنش خاک میخورد و حالا بالاخره فارسی شده. در همه این سالها آنقدر گفتیم اولیس مهم است تا به اینجا رسیدیم که اوایل دهه 90 عدهای به غلط بگویند اصلا هم مهم نیست و در بریتانیا هم کسی اولیس نمیخواند و دشوارخوان است و بغرنج است و از این حرفها. جویس گفته اولیس آنقدر پر از معما و مسائل نامکشوف است که سالها زمان میبرد کشفش کنید، اما ما هنوز دنبال حواشی هستیم. برای همین میگویم شاید همه حواشی پیرامون ترجمهها بهانهای بود برای نخواندن اولیس. گذشته از قیاس ترجمهها، این خود جویس است که مغفول مانده است. آیا ما به عنوان فعالان ادبیات داستانی نمیخواهیم بعد از صد سال به کشف و بررسی لایههایی که جویس به آنها اشاره میکند بپردازیم؟ مگر میشود چنین اتفاق مهمی بیفتد و ما هیچ واکنشی درباره متنِ ماجرا نشان ندهیم؟»
-
شاید با «سیاهبازی» برگردم
-
طواف کعبه با کلمات
-
كرونا، روی دور تند
-
جو زده نشوید!
-
هدف ما، کاهش ریسک صادرات است
-
میزبانی بد ایران از شاهكار ادبیات قرن
-
5G به زبان ساده
-
خسارت 7400 میلیارد تومانی
-
منتظر انتقام قطعی ما باشید
-
ماموریت بازوی نظارتی مجلس
-
قصه ستاره دوم
-
منتظر انتقام قطعی ما باشید
-
کرونا علیه سرمایههای اجتماعی