روحالامین حسینی، فعال اجتماعی و مدیر موسسه کارآفرینی و نوآوری اجتماعی سورن:
فقیر تولید نکنیم!
قبول کنیم که جوانان امروزی سرشار از خلاقیتاند، باسوادند و با استفاده از دنیای بیکران اینترنت به اطلاعات زیادی دسترسی دارند و در یککلام سوادشان خیلی بیشتر از نسلهای قدیمی است. برای همین است که معمولا دست به هر کاری میزنند، موفقتر از نسلهای گذشته عمل میکنند. اگر تصمیم بگیرند در حوزه اجتماعی فعال شده و راهی برای درمان آسیبهای اجتماعی پیدا کنند، راههای جدیدتر و موثرتری را پیشنهاد میدهند. یکی از این جوانها که باورهای اندیشمندانهای درباره کمک به محرومان دارد، روحالامین حسینی است که در اینستاگرام صفحهای دارد و دیدگاههایش را درباره مسؤولیتپذیری اجتماعی و محرومیتزدایی مینویسد. در دانشگاه، درس دامپزشکی میخوانده اما دانشگاه را رها کرده و شروع میکند به پژوهش درباره اجتماع. میخواند، تحقیق میکند و با دوستش مرحوم امیرمحمد اژدری که دوسال قبل در سانحه تصادف جانش را از دست داد به نقاط مختلف کشور سفر میکنند و میآموزند که چگونه به مردم محروم کمک کنند تا آنها توانمند شده و بتوانند زندگی خود را سر و سامان بدهند بدون اینکه تا آخر عمر به دیگران وابسته بمانند.
روحالامین با کمک مردم چند سال قبل مدرسهای در منطقه 17 برای کودکان آسیبدیده تاسیس کردند که به نام خانه کودک سورن شناخته میشود و 150کودک دختر و پسر را تحت پوشش دارد؛ مدرسهای که به بچههای لبخط مهارتهایی یاد میدهد که منطبق با تکنولوژیهای روز است و از آنها آدمهای توانمندی میسازد که خواهند توانست آینده خود را بهتر بسازند. خانه کودک برای بچههای مقطع دبستان است.
خانه کودک سورن، خانه مهارتآموزی
حسینی درباره این مدرسه میگوید: موسسه سورن، ثبت سازمان بهزیستی است. یکی از کارهای این موسسه این است که بچههای بازمانده از تحصیل را شناسایی کرده و جذب میکنیم و به آنها مهارتهای مختلف را آموزش میدهیم. در کنارش درس هم میخوانند و بعد به آموزش و پرورش معرفی میشوند و امتحان میدهند و وارد نظام آموزشی میشوند. ما در موسسه سورن، وظایف دولت را بهعهده نمیگیریم. آموزش و تحصیل وظیفه دولت است نه من که موسسه مردمنهاد را اداره میکنم. من به بچهها چند مهارت را آموزش میدهم که اولیناش سواد مالی است، اینکه بچهها رفتار با پول را یاد بگیرند. همه بچههای محصل در خانه کودک سورن، کار میکنند و کاسب هستند، باید یاد بگیرند که با پول چگونه میتوانند کار کنند تا به سود برسند. به آنها بورس را آموزش میدهم، قرضالحسنه و پسانداز را یاد میدهم.کرونا که آمد، مدارس تعطیل و آموزش آنلاین و سامانه شاد فعال شد. اینجا بود که یکی از مهمترین چالشهای سیستم آموزش و پرورش خودش را نشان داد. بیشتر بچهها سواد اینترنت و دیجیتال نداشتند، نه بلد بودند با گوشی و تبلت کار کنند و نه سواد رسانهای داشتند که بتوانند از فضای اینترنت به درستی استفاده کنند. اینجا بود که آسیبهای دیگری هم شکل گرفت. ما دو سال است در خانه کودک سورن به بچهها سواد دیجیتالی آموزش میدهیم. کدنویسی به آنها میآموزیم. مشاغل آینده براساس آیتی است و بچهها باید در این زمینه توانمند شوند. سواد زیستمحیطی را هم آموزش میدهیم، اینکه زبالهها چگونه تفکیک شوند و در کنارش کشاورزی را هم یاد میگیرند. در کنار حیاط خانه کودک سورن یک گلخانه حرفهای ساختهایم که بچهها در آنجا کشت و زراعت یاد میگیرند با همینها به بچهها سواد اقتصادی و کارآفرینی هم آموزش میدهیم. شغل درست را از همین کودکی و سواد اجتماعی را هم با متد «فلسفه برای کودک» یاد میگیرند.
حسینی درباره تامین هزینههای خانه کودک سورن میگوید: همراهان ما، مسؤولیتپذیری اجتماعی را یاد گرفتهاند برای کمک به این بچهها سرمایهگذاری اجتماعی انجام دهند و بخشی از هزینههای این موسسه را تقبل کنند. در موسسه، کلینیک دندانپزشکی کاملا مجهز راهاندازی کردهایم که هم بیماریهای دهان و دندان بچهها و خانوادههای آنها را رایگان انجام میدهیم و هم به عموم مردم سرویس داده و هزینهاش را دریافت میکنیم و این درآمدزایی به اداره مدرسه کمک میکند.
مسؤولیتپذیری اجتماعی نیاز به آموزش دارد
حسینی باورهای خاص خود را درباره نیازمند و نحوه کمک به او دارد. به باور این فعال اجتماعی همانگونه که یک پزشک قبل از اینکه وارد کار طبابت شود باید آموزش ببیند و تخصص پیدا کند، فعال اجتماعی هم باید آموزش ببیند و بداند چگونه باید وارد اجتماع شده، آسیبها را شناسایی کرده و کمک جمعآوری کرده و آنها را درست هزینه کند. او میگوید: فعال اجتماعی اول باید اجتماع سالم و ناسالم را بشناسد و تخصص پیدا کند تا بعد بتواند آسیب اجتماعی را درمان کند. اگر این روند را طی نکرده باشد هم آسیب را عمیقتر میکند و هم به ورطه گداپروری میافتد. باید حواسمان به صنعت فقر باشد که دامن جامعه را گرفته است. ساختارهایی داریم که فقیر تولید میکنند چون حیات خودشان به این موضوع بستگی دارد. اگر گدایی وجود نداشته باشد، او نمیتواند کاسبی کند! نه تنها در این ایران بلکه در همه جهان این صنعت وجود دارد.
جهادگر هم باید متخصص باشد
11 سال است که در حوزه اجتماع فعالیت دارم.18سالم بود که وارد این حوزه شدم و الان 29 سالم است. به مناطق مختلف سفر کردهام؛ از حاشیه شهرها تا مناطق محروم. برای همین میگویم آقا و خانمی که راه میافتی به حاشیه شهرها و کورهپزخانهها و... میروی و شاد و خرم هستی که به مردم این مناطق غذا و لباس رساندهای در واقع تو گداپروری کردهای. حاشیهنشینی یکی از جدیترین آسیبهای اجتماعی است. مردمی که از شهرهای خود به حاشیه شهرهای بزرگ مهاجرت میکنند و در این مناطق ساکن میشوند، وقتی بدون هدفگذاری و شناسایی آسیبها و رفتار درست در مقابل آنها، به این مردم غذا و پوشاک میرسانی یعنی به آنها میگویی کار خوبی کردید که مهاجرت کردید و ما به شما کمک میکنیم! چنین میشود که او به بقیه فامیلها و دوستانش میگوید که بیایید که اینجا هم غذا هست، هم پوشاک و... کسی که دانش و تخصص کمکهای اجتماعی ندارد، نباید وارد این حوزه شود. قبل از اینکه به مردم کمک کنیم باید به مردمی که اشتیاق کمکرسانی دارند، آموزش بدهیم که چگونه و از چه مسیرهایی باید کمک کنند.
مسؤولیتپذیری اجتماعی این نیست که همه راه بیفتند و کمک کنند، زلزله میآید، طرف خودش راه میافتد سمت سرپلذهاب که کمک کند! اینها خودشان به آسیب تبدیل میشوند، مگر تو میدانی که این کمکها باید چگونه توزیع شود و به کی و چه مقدار داده شود و تا کی ادامه پیدا کند؟ در سیل و دیگر بلایای طبیعی هم همینطور. کمکرسانی و جهادگری یک تخصص است که باید از سوی متخصصان انجام شود وگرنه خودش به آسیب تبدیل میشود. اینکه مردم دوست دارند کمک کنند، فینفسه بد نیست اما باید بدانند که کمکها را در کجا و چگونه باید هزینه کنند. دنیا رو به رشد است و شرایط تغییر کرده، الان تامین هزینه مربیانی که مثلا به بچهها مهارتهای زندگی را آموزش میدهند در اولویت است. در مناطق محروم، کارآفرینی اولویت است. این که غذا و پوشاک برای مدتی به آنها برسانی و بعد رهایشان کنی به آن مردم بیشتر آسیب زدهای.کارآفرینی و ایجاد اشتغال مهمترین کمکی است که میتوان به مردم مناطق محروم کرد. در دوره کرونا و مشکلاتی که برای مردم پیش آمده شاید برخی فعلا نیازمند شده باشند؛ آنقدر اشتباه و نابجا به آنها کمک نکنیم که عادت کنند و تبدیل به فقرایی شوند که همیشه چشم به کمک دیگران بدوزند. باز هم تاکید میکنم هرنوع کمکی نیاز به تخصص دارد تا جامعه قوی شود.
روحالامین با کمک مردم چند سال قبل مدرسهای در منطقه 17 برای کودکان آسیبدیده تاسیس کردند که به نام خانه کودک سورن شناخته میشود و 150کودک دختر و پسر را تحت پوشش دارد؛ مدرسهای که به بچههای لبخط مهارتهایی یاد میدهد که منطبق با تکنولوژیهای روز است و از آنها آدمهای توانمندی میسازد که خواهند توانست آینده خود را بهتر بسازند. خانه کودک برای بچههای مقطع دبستان است.
خانه کودک سورن، خانه مهارتآموزی
حسینی درباره این مدرسه میگوید: موسسه سورن، ثبت سازمان بهزیستی است. یکی از کارهای این موسسه این است که بچههای بازمانده از تحصیل را شناسایی کرده و جذب میکنیم و به آنها مهارتهای مختلف را آموزش میدهیم. در کنارش درس هم میخوانند و بعد به آموزش و پرورش معرفی میشوند و امتحان میدهند و وارد نظام آموزشی میشوند. ما در موسسه سورن، وظایف دولت را بهعهده نمیگیریم. آموزش و تحصیل وظیفه دولت است نه من که موسسه مردمنهاد را اداره میکنم. من به بچهها چند مهارت را آموزش میدهم که اولیناش سواد مالی است، اینکه بچهها رفتار با پول را یاد بگیرند. همه بچههای محصل در خانه کودک سورن، کار میکنند و کاسب هستند، باید یاد بگیرند که با پول چگونه میتوانند کار کنند تا به سود برسند. به آنها بورس را آموزش میدهم، قرضالحسنه و پسانداز را یاد میدهم.کرونا که آمد، مدارس تعطیل و آموزش آنلاین و سامانه شاد فعال شد. اینجا بود که یکی از مهمترین چالشهای سیستم آموزش و پرورش خودش را نشان داد. بیشتر بچهها سواد اینترنت و دیجیتال نداشتند، نه بلد بودند با گوشی و تبلت کار کنند و نه سواد رسانهای داشتند که بتوانند از فضای اینترنت به درستی استفاده کنند. اینجا بود که آسیبهای دیگری هم شکل گرفت. ما دو سال است در خانه کودک سورن به بچهها سواد دیجیتالی آموزش میدهیم. کدنویسی به آنها میآموزیم. مشاغل آینده براساس آیتی است و بچهها باید در این زمینه توانمند شوند. سواد زیستمحیطی را هم آموزش میدهیم، اینکه زبالهها چگونه تفکیک شوند و در کنارش کشاورزی را هم یاد میگیرند. در کنار حیاط خانه کودک سورن یک گلخانه حرفهای ساختهایم که بچهها در آنجا کشت و زراعت یاد میگیرند با همینها به بچهها سواد اقتصادی و کارآفرینی هم آموزش میدهیم. شغل درست را از همین کودکی و سواد اجتماعی را هم با متد «فلسفه برای کودک» یاد میگیرند.
حسینی درباره تامین هزینههای خانه کودک سورن میگوید: همراهان ما، مسؤولیتپذیری اجتماعی را یاد گرفتهاند برای کمک به این بچهها سرمایهگذاری اجتماعی انجام دهند و بخشی از هزینههای این موسسه را تقبل کنند. در موسسه، کلینیک دندانپزشکی کاملا مجهز راهاندازی کردهایم که هم بیماریهای دهان و دندان بچهها و خانوادههای آنها را رایگان انجام میدهیم و هم به عموم مردم سرویس داده و هزینهاش را دریافت میکنیم و این درآمدزایی به اداره مدرسه کمک میکند.
مسؤولیتپذیری اجتماعی نیاز به آموزش دارد
حسینی باورهای خاص خود را درباره نیازمند و نحوه کمک به او دارد. به باور این فعال اجتماعی همانگونه که یک پزشک قبل از اینکه وارد کار طبابت شود باید آموزش ببیند و تخصص پیدا کند، فعال اجتماعی هم باید آموزش ببیند و بداند چگونه باید وارد اجتماع شده، آسیبها را شناسایی کرده و کمک جمعآوری کرده و آنها را درست هزینه کند. او میگوید: فعال اجتماعی اول باید اجتماع سالم و ناسالم را بشناسد و تخصص پیدا کند تا بعد بتواند آسیب اجتماعی را درمان کند. اگر این روند را طی نکرده باشد هم آسیب را عمیقتر میکند و هم به ورطه گداپروری میافتد. باید حواسمان به صنعت فقر باشد که دامن جامعه را گرفته است. ساختارهایی داریم که فقیر تولید میکنند چون حیات خودشان به این موضوع بستگی دارد. اگر گدایی وجود نداشته باشد، او نمیتواند کاسبی کند! نه تنها در این ایران بلکه در همه جهان این صنعت وجود دارد.
جهادگر هم باید متخصص باشد
11 سال است که در حوزه اجتماع فعالیت دارم.18سالم بود که وارد این حوزه شدم و الان 29 سالم است. به مناطق مختلف سفر کردهام؛ از حاشیه شهرها تا مناطق محروم. برای همین میگویم آقا و خانمی که راه میافتی به حاشیه شهرها و کورهپزخانهها و... میروی و شاد و خرم هستی که به مردم این مناطق غذا و لباس رساندهای در واقع تو گداپروری کردهای. حاشیهنشینی یکی از جدیترین آسیبهای اجتماعی است. مردمی که از شهرهای خود به حاشیه شهرهای بزرگ مهاجرت میکنند و در این مناطق ساکن میشوند، وقتی بدون هدفگذاری و شناسایی آسیبها و رفتار درست در مقابل آنها، به این مردم غذا و پوشاک میرسانی یعنی به آنها میگویی کار خوبی کردید که مهاجرت کردید و ما به شما کمک میکنیم! چنین میشود که او به بقیه فامیلها و دوستانش میگوید که بیایید که اینجا هم غذا هست، هم پوشاک و... کسی که دانش و تخصص کمکهای اجتماعی ندارد، نباید وارد این حوزه شود. قبل از اینکه به مردم کمک کنیم باید به مردمی که اشتیاق کمکرسانی دارند، آموزش بدهیم که چگونه و از چه مسیرهایی باید کمک کنند.
مسؤولیتپذیری اجتماعی این نیست که همه راه بیفتند و کمک کنند، زلزله میآید، طرف خودش راه میافتد سمت سرپلذهاب که کمک کند! اینها خودشان به آسیب تبدیل میشوند، مگر تو میدانی که این کمکها باید چگونه توزیع شود و به کی و چه مقدار داده شود و تا کی ادامه پیدا کند؟ در سیل و دیگر بلایای طبیعی هم همینطور. کمکرسانی و جهادگری یک تخصص است که باید از سوی متخصصان انجام شود وگرنه خودش به آسیب تبدیل میشود. اینکه مردم دوست دارند کمک کنند، فینفسه بد نیست اما باید بدانند که کمکها را در کجا و چگونه باید هزینه کنند. دنیا رو به رشد است و شرایط تغییر کرده، الان تامین هزینه مربیانی که مثلا به بچهها مهارتهای زندگی را آموزش میدهند در اولویت است. در مناطق محروم، کارآفرینی اولویت است. این که غذا و پوشاک برای مدتی به آنها برسانی و بعد رهایشان کنی به آن مردم بیشتر آسیب زدهای.کارآفرینی و ایجاد اشتغال مهمترین کمکی است که میتوان به مردم مناطق محروم کرد. در دوره کرونا و مشکلاتی که برای مردم پیش آمده شاید برخی فعلا نیازمند شده باشند؛ آنقدر اشتباه و نابجا به آنها کمک نکنیم که عادت کنند و تبدیل به فقرایی شوند که همیشه چشم به کمک دیگران بدوزند. باز هم تاکید میکنم هرنوع کمکی نیاز به تخصص دارد تا جامعه قوی شود.