ادبیات، ایران و فراموشی‌های دنباله‌دار ما

ادبیات، ایران و فراموشی‌های دنباله‌دار ما

عطف: حمید نورشمسی روزنامه‌نگار


مجموعه‌ای از كتاب‌های ادبیات عامه از نشر ققنوس به دستم رسید. هشت كتاب با حجم‌های مختلف، از «مختارنامه» تا «حسین كرد شبستری»، از «رستم‌نامه» تا «نُه منظر» و «ملك بهمن» و «چهار درویش» و ... . فرصتی هم پیش آمد تا داستان «نُه منظر» را كامل بخوانم. راستش از خواندن این همه داستان پرتعلیق و پركشش در گنجینه ادبیات عامه ایران یكه خوردم. پیش از این درباره برخی از آنها چیزهایی شنیده و خوانده بودم اما دیدن بخشی از آنها به‌صورت یكجا و در كنار هم برایم هیجان‌انگیز بود. یادم آمد چندی قبل هم داشتم آخرین ساخته اقتباسی از داستان «علاء‌الدین و چهل دزد بغداد» را می‌دیدم؛ فیلمی متوسط و موزیكال با بازی ویل اسمیت و البته جلوه‌های ویژه سینمایی جذاب. داستانش را شما بهتر از من می‌دانید كه یكی از داستان‌های «هزارویك‌شب» است. مجموعه‌ای كه به دلایل زیادی ازجمله ترجمه و تعلق خاطر داشتن چند سرزمین و تمدن به آن، بیش از سایر آثار مشابه پایش به سینما و موسیقی و حتی تئاتر باز  و چندین نسخه سینمایی و انیمیشن از آن ساخته شده‌است. فكر می‌كنید كدام‌یك از كتاب‌هایی كه اسم بردم این قابلیت را دارند؟ من می‌گویم همه‌شان و حتی برخی از آنها بهتر از سایرین هستند. اصلا بگذارید كمی شجاعانه‌تر بنویسم. اگر نسخه سینمایی تازه‌ترین اثر برادران كوئن یعنی «نغمه‌های باستر اسكراگرز» را دیده باشید كه در رسانه ملی هم پخش شده ‌است، حتما فكرتان به این سمت رفته كه این داستان‌ها چه دارند كه مثلا گلستان ندارد؟ پاسخش هیچ است. مساله در ماهیت اثر نیست بلكه مساله در چگونگی مواجه‌شدن با اثر است. چه كسی یا نهادی به نوشتن فیلمنامه یا حتی استوری‌بورد از این قصه‌ها و عرضه در جشنواره‌ها و بازارهای جهانی سینما فكر كرده‌است؟ چه كسی اصلا به ترجمه و انتشار منظم این قصه‌ها علاقه‌ای نشان داده ‌است؟ چه كسی فكر كرده كه اگر هركدام از این كتاب‌ها به دست یك فیلمنامه‌نویس و فیلمساز دست‌دوم سینمای جهان برسد از آن می‌تواند لااقل اثری خلق كند كه نام ادبیات و فرهنگ ایران را بار دیگر بر سر زبان‌ها بیاورد. حتما باید كشوری این آثار یا نویسندگانش را به نام خودش و میراث‌فرهنگی‌اش ثبت جهانی كند تا یادمان بیفتد كه باز هم قافیه را باخته‌ایم؟
ریشه‌های ما را به آیندگان بنمایاند و مانند گنجی فرهنگ و رسوم و باورهایمان را سال‌ها در جهان ایستاده نگاه دارد. بیایید فكر كنیم كشوری مانند چین تنها برای ثبت و عرضه فنون ورزش كونگ‌فو چند اثر سینمایی و انیمیشن خلق كرده و چه جایگاهی برای اساتید و آموزندگان این ورزش در ذهن جهانیان خلق كرده و ما برای داشته‌های فرهنگی خود چه؟ می‌دانم قیاس تلخی است اما شاید هنوز این ماهی درون آب برای شكار پیر نشده و تازه باشد. نوشتم هنوز، شاید این هم اشتباه باشد و به جایش بهتر باشد بگویم حتما.