عدالت را لایك كن
حامد عسکری شاعر و نویسنده
آقای سین سوپر ماركت دارد. او هر روز با چهرهای شاداب و خندان در مغازه خود را میگشاید و به اهل محل سرویسدهی میكند. او سعی دارد همه مایحتاج اهل محل را تامین كند و با توجه به اینكه مغازه كوچكی دارد چیپسها و زغالها و دوغهای كیسهای و نانهای باگت را توی پیادهروی جلوی مغازهاش میچیند و برای اینكه كسی معطل نشود دوتا كلهقندی نارنجی هم گذاشته جلوی مغازهاش تا مشتریها جای پارك اختصاصی داشته باشند.
آقای جیم استاد دانشگاه است. او دانشجویان بسیار خوبی دارد و همه عاشق اویند. آقای جیم چندتا كتاب علمی هم نوشته و جزو نوابغ علمی كشور محسوب میشود. آقای جیم بهرغم اینكه كرونای سختی را پشت سر گذاشته ولی كماكان در دوران نقاهتش هم كلاسهایش را بهصورت آنلاین برگزار میكند. آقای جیم یك كتاب علمی را در اختیار دانشجویانش قرار داده و از ایشان خواسته كه هر نفر پنج صفحه از این كتاب را بهعنوان پژوهش ترجمه كند. كارهای علمی آقای جیم زیاد است و او مجبور است بهخاطر قولی كه به ناشر داده و پولی كه گرفته زودتر كتاب را برساند.
آقای ف كارمند بانك است. او خیلی صبحانه گرم دوست دارد و دستودلباز است. او هر صبح برای خود و همکارانش املت با ژامبون درست میكند. او بهقدری مهربان است كه در آبدارخانه بانك را میبندد كه نكند از مشتریهای نشسته در بانك دلش املت بخواهد.
آقای قاف رستوران دارد. او بهشدت با اسراف مخالف است و نمیگذارد توی رستورانش خداینكرده چیزی هدر برود. او مثلا هرچه از مرغهایی كه در طول روز خورده نمیشود را جدا میكند و بعد به سرآشپز میگوید ریشریششان كند و یك سوپ خوشمزه عمل بیاورد و قبل از غذا به مشتریهای محترم قبل از سفارش یك پیاله سوپ رایگان بدهد.
آقای سین و جیم و ف و قاف همه توی یك گروه تلگرامی عضوند. آنها از اوضاع مملكت بسیار ناراضیاند و مدام با هم بحث میكنند و برای احوالات مردم تاسف میخورند كه همه دزد شدهاند و هیچكس كارش را درست انجام نمیدهد.
آقای جیم استاد دانشگاه است. او دانشجویان بسیار خوبی دارد و همه عاشق اویند. آقای جیم چندتا كتاب علمی هم نوشته و جزو نوابغ علمی كشور محسوب میشود. آقای جیم بهرغم اینكه كرونای سختی را پشت سر گذاشته ولی كماكان در دوران نقاهتش هم كلاسهایش را بهصورت آنلاین برگزار میكند. آقای جیم یك كتاب علمی را در اختیار دانشجویانش قرار داده و از ایشان خواسته كه هر نفر پنج صفحه از این كتاب را بهعنوان پژوهش ترجمه كند. كارهای علمی آقای جیم زیاد است و او مجبور است بهخاطر قولی كه به ناشر داده و پولی كه گرفته زودتر كتاب را برساند.
آقای ف كارمند بانك است. او خیلی صبحانه گرم دوست دارد و دستودلباز است. او هر صبح برای خود و همکارانش املت با ژامبون درست میكند. او بهقدری مهربان است كه در آبدارخانه بانك را میبندد كه نكند از مشتریهای نشسته در بانك دلش املت بخواهد.
آقای قاف رستوران دارد. او بهشدت با اسراف مخالف است و نمیگذارد توی رستورانش خداینكرده چیزی هدر برود. او مثلا هرچه از مرغهایی كه در طول روز خورده نمیشود را جدا میكند و بعد به سرآشپز میگوید ریشریششان كند و یك سوپ خوشمزه عمل بیاورد و قبل از غذا به مشتریهای محترم قبل از سفارش یك پیاله سوپ رایگان بدهد.
آقای سین و جیم و ف و قاف همه توی یك گروه تلگرامی عضوند. آنها از اوضاع مملكت بسیار ناراضیاند و مدام با هم بحث میكنند و برای احوالات مردم تاسف میخورند كه همه دزد شدهاند و هیچكس كارش را درست انجام نمیدهد.