جوانان روستای بلوک آباد مثل کوه پشت هم ولایتیهایشان ایستادهاند تا روستایی نمونه داشته باشند
جوانان رو سفید روستا
پیرمرد، چین میاندازد به پیشانیاش و نگاه میکند به آفتاب که خودش را انداخته است روی سر مرد و دستش را میکشد روی موهایش و عرق را از توی موهای سفید تنکش بیرون میآورد. آه میکشد و با دستان پینه بستهاش، داس را تاب میدهد توی هوا و ساقههای نازک گندم را زخم میزند، گندمها بیصدا جیغ میکشند و خود را میاندازند روی زمین، مرده و بینفس. پیرمرد نفس تازه میکند و نگاه میاندازد به رنگ طلایی گندمهایی که در برابر چشمش با آهنگ بیصدای باد، جلوی چشمهایش میرقصند. فکر میکند: «چطور میتوان این همه گندم را دو روزه چید؟» و دوباره داس را به حرکت درمیآورد. دستی جوان و پرقدرت داس را توی هوا میقاپد و دست میگذارد روی شانه نحیف پیرمرد کشاورز و لبخند میزند به او. پیرمرد دوباره نگاه میاندازد به زمینی که تا دو ساعت پیش، پر از رنگ طلایی گندمها بودند و حالا اما، گندمها، درو شده، در بستههای یک اندازه نشستهاند رو به روی او. گروه جوانها دوباره دست تکان میدهند برای او و میروند. این داستان واقعی است. داستان جوانهایی که در روستای بلوکآباد از توابع مراغه استان آذربایجان شرقی، هر روز تکرار میشود، داستانی با پایان خوش، برای اهالی ده و روستاهای اطراف. داستان کمک و دستگیری جوانهای روستا اما از خیلی سال پیش شروع میشود، از زمانی که آنها جوان بودند و برخلاف دیگران، تصمیم میگیرند که دغدغه کمک خیر را جزو روزمرگیشان کنند. فائز مسلمان، مسؤول گروه جهادی المهدی این روستا و مجتبی افخمی یکی از اعضای این گروه، این روزها سخت مشغول کمک به همروستاییهایشان هستند؛ فرقی هم ندارد که چه نوع کمکی، از چیدن محصولات هم ولایتیشان گرفته تا ساخت خانهای برای نیازمندی در چهار روستا آن طرفتر. آنها سرشان برای کمک به دیگران درد میکند.
تکرار لذت کودکی
فائز یادش است، زمانی را که کوچک بود و با پدرش و خواهرها و برادرهای دیگر، گروهی به سر زمین اقوام، دوستان و همسایهها میرفتند و در چیدن محصول، هرس کردن، آماده کردن زمین و خیلی از کارهای دیگر کشاورزی، کمک میکردند. فائز میگوید که بعدا زمانی که خانواده او هم برای انجام کارهای زمین کشاورزیشان به کمک نیاز داشتند، دیگران به آنها کمک میکردند. این صحنه، صحنه کمک کردن آنها به یکدیگر، در ذهن فائز میماند، شاید به خاطر همین است که تصمیم میگیرند، به یاد گذشته، برگشتی به عقب داشته باشند و لذت کمک به یکدیگر را دوباره برای خود زنده کنند. بعد از ساخت مسجد روستا و تکرار لذت کودکی، آنها ولع زیادی پیدا میکنند تا دوباره کار خیرشان را تکرار کنند. همین میشود که بعد از تعمیر مسجد، به درخواست کمک یکی از اهالی روستا سریع لبیک میگویند و در دروی گندم به او کمک میکنند.
دروی گندم برای یک دوست، رسیدن به وضعیت گوسفند یکی دیگر از اهالی، خرمن کوبی یک همسایه دیگر باعث میشود که کمک کردن به اهالی ده دوباره جز سبک زندگی روزانه جوانان شود. آنها اما در کمک کردن به دیگران روش جالبی دارند، یک شرط جالب. از همان ده سال پیش تا به امروز، به هر کسی که کمک میکنند، از او میخواهند که در کار خیر بعدی، همراه آنها شود، انگار که بخواهند، ذکات کمکی را که به آنها شده است به شکل دیگری، با کمک به دیگران پرداخت کنند. به خاطر همین است که مسلمان میگوید افراد زیادی برای کمک کردن در روستا جذب شدهاند. با این کار، خیلی از جمعیت حدود هزار نفره روستا، حداقل یک بار در یکی از کارهای خیرشان، همراه و همقدم با آنها شدهاند. به خاطر این شکل و شیوه از کمک کردن هم، اول در روستا و بعد در منطقه و بعد از آن در استانشان آذربایجان شرقی و بعدتر در کشور، به عنوان گروه جهادی، خوب درخشیدند و مقامهایی هم به دست آوردند.
از روستای خود تا روستاهای دیگر
درست است که آنها اول کار خیر را در روستای خودشان شروع کردند، بعد اما، آوازه کار خیر چند جوان به روستاهای دیگر هم میرسد و همین میشود که از روستاهای دیگر، اهالی میخواهند که جوانها دستشان را بگیرند. جوانان قصه ما هم دست رد به سینه اهالی روستاهای دیگر نمیزنند و با جان و دل، برای کمک، به روستاهای دیگر میروند. کارهای خیلی عجیب و غریبی هم انجام نمیدهند، مثلاً فائز که تحصیلات دانشگاهیاش،مهندسی کشاورزی با گرایش دامداری است، به روستاییان درباره رسیدگی به محصولات و دامهایشان مشاوره میدهد، یکی دیگر از اهالی ده که تراکتور دارد، یک روز، تراکتورش را به کار میگیرد و زمینهای مردم را رایگان، شخم میزند، دیگری که بیل مکانیکی دارد، ماشینش را در اختیار گروه قرار میدهد. اگر هیچ کدام از اینها نیاز نبود، آنها دست به کار میشوند و خانه مستمندی که خراب است و به خاطر باران و برف، سقفش چکه میکند، درست میکنند. درست کردن پل برای روستا، درست کردن معابر روستا، کانالکشی، ساخت مسجد و مدرسه و حتی آموزش به شاگردانی که در درسهایشان ضعیف هستند، از کارهایی است که آنها هر روز انجام میدهند، هر کاری که در حد توانشان باشد و هر کاری که بلدند. کار خیری که حالا منطقهای شده است و به گفته مسلمان، در بسیاری از روستاهای دیگر هم با تاثیرپذیری از روستا و گروه آنها انجام میشود.
کار خیر خانوادگی
بسیاری از کارهای خیری که در روستای آنها انجام میشود، خانوادگی است. این را افخمی میگوید. درست شبیه به زمان کودکی فائز و مجتبی، زمانی که همه اعضای خانواده، کار خیر انجام میدادند، حالا، همه اعضای فامیل، پسرعموها و دخترخالهها با هم، هم قدم میشوند و برای دستگیری، اقدام میکنند. افخمی میگوید که خانوادگی کمک کردن، چند جنبه مثبت دارد. از نظر او یکی از تاثیرات کمک خانوادگی این است که همه اعضای خانواده، همدیگر را تشویق میکنند تا با هم کار خیر انجام بدهند، یک تشویق و حتی رقابت مثبت برای بهتر کردن زندگی دیگران. این اما یکی از اثرات مثبت کار خیر خانوادگی است. افخمی میگوید: «یکی دیگر از اثرات کار خیر خانوادگی این است که لذت و شیرینی که از کار خیر به دل مینشیند، دو برابر است.»
رضایت جمعی، در زندگی شخصی و محکم شدن روابط خانوادگی و اقوام تاثیر به سزایی دارد. اثرات مثبتی که مجتبی میگوید در مدت زمان ده ساله، همه اعضای خانوادهاش از آن بهره بردهاند و در زندگی شخصیشان هم اثرات مثبتش را به کرات دیدهاند. افخمی میگوید که آنها خانوادگی، بدون این که منتظر باشند، کسی، مشکلات روستا را برایشان برطرف کند، خودشان دست به کار میشوند و زندگی را به کامشان شیرین میکند و روستای بهتری میسازند. شاید به خاطر همین است که مجتبی برای این که روستایی بهتری بسازد، خانه پدریاش را وقف کارهای خیر کرده و گروه جهادی، جلساتشان را در آنجا برگزار میکنند. برنامهریزیهای گروه برای انجام کار خیر، از همین خانه وقفی مجتبی شروع میشود.
کمک همراه با کرونا
درست است که حالا، هفت ماهی است ویروس کرونا، زندگی روزمره همه مردم جهان را تحاتت تاثیر قرار داده است، این اما دلیل نمیشود که اعضای جوان گروه جهادی المهدی که حالا، به میانسالی رسیدهاند و این روزها، در دهه چهل زندگی خود به سر میبرند، فکر کمک کردن به دیگران نباشند و انجام کار خیر را ببوسند و بگذارند کنار. در این مدت زمان هم، با وجود ویروس کرونا، آنها خود را از تک و تا نینداختهاند و ایدهها و کارهایشان را عملی میکنند. به گفته افخمی و مسلمان، اتفاقاً در روزهای کرونا، کارشان بیشتر هم شده است. بعد از شروع سال 99، آنها تنها بیش از 40 کار عمرانی، فرهنگی و اجتماعی انجام دادهاند. کارهایی که البته بخشی از آنها، مربوط به ویروس کروناست. ضدعفونی کردن روستای بزرگ و پهناور بلوکآباد و هفت روستای همسایه دیگر از کارهای آنهاست. کار اعضای این گروه آن قدر در ضدعفونی کردن معابرخوب بوده است که مسؤولان شهری، از آنها درخواست میکنند تا در ضدعفونیکردن شهرستان مراغه هم کمکشان کنند. کمکی که البته با رضایت کامل اعضا روبهرو میشود و با آغوش باز، قبولش میکنند. آنها کارهای خیر دیگر، مانند راهاندازی سیستم آبرسانی روستا را هم در حال حاضر انجام میدهند و همچنان کار قدیمیشان، یعنی کمک به چیدن محصولات کشاورزان را هم در دستور کار قرار دادهاند. این روزها اما دستگیری از خانوادههایی که به خاطر ویروس کرونا، معیشتشان دچار مشکل شده است، به کارهای خیر دیگر آنها اضافه شده، به خاطر همین است که اعضای گروه هر ماه، بستههای معیشتی را به در منزل نیازمندان میرسانند تا شاید باری از روی دوش نیازمندان ده بردارند.