گفتوگو با آرش نورآقایی، فعال حوزه گردشگری
ما فقط پُز میدهیم!
دیوید آتنبرو، معتبرترین مستندساز جهان در جدیدترین فیلم خود هشدارهای جدی درباره تخریب محیطزیست و تغییرات اقلیمی میدهد.کوههای یخی در جنوبگان در حال ذوبشدن هستند و بهزودی بسیاری از خشکیها زیر آب خواهد رفت. نسل حیوانات منقرض خواهدشد و به مرور کرهزمین دیگر جای مناسبی برای زیستن نخواهدبود. محققان هم دارند درباره باکتریها و ویروسهایی ناشناخته که در زیر یخهای قطبها وجود دارند، هشدار میدهند و میگویند به آبهای سراسر دنیا راهپیدا کرده و بشر نمیداند آنها با انسان چه خواهندکرد. زنگهشدار حفاظت از محیطزیست بهشدت به صدا درآمده، اما کو گوش شنوا ! حتی سازمان ملل 6 نوامبر ( دیروز) را بهنام روز مبارزه با تخریب محیطزیست نامگذاری کردهاست اما درست پنجم نوامبر، آمریکا ( ترامپ) رسما از معاهده پاریس خارج شد تا نشان دهد برای ثروتمندترین کشور دنیا حفظ محیطزیست اهمیت چندانی ندارد. در میان همه این اخبار بد دو سه روز قبل، اما خبری در همه شبکههای اجتماعی ایران منتشر شد: «امید، درنای سیبری باز هم به ایران آمد». هر چند جنگلهای هیرکانی چند روزی است دچار آتشسوزی شدهاند. و البته به همه اخبار، این را هم اضافه کنیم که امروز، روز ابرکوه هم هست؛ شهری کوچک در نزدیکی یزد که قدیمیترین سرو ایران در آنجا به زیست خود ادامه میدهد. با آرش نورآقایی فعال محیطزیست همصحبت شدم تا درباره این رویدادها باهم گفتوگو کنیم شاید متوجه شویم ما و محیطزیست چند چندیم.
نورآقایی بر این باور است که ما معمولا با مسائل محیطزیستی هیجانی رفتار میکنیم. فعالیتهای محیطزیستی ما پشتوانه تحقیقاتی و آموزشی ندارد، برای همین است که روز به روز حال محیطزیست بدتر میشود؛ اما خیلی از مردم احساس میکنند حافظ محیط زیستاند. نورآقایی خودش را محقق نمیداند و میگوید من به محیطزیست علاقهمندم و تلاش میکنم فعالیتهایم کمی هم که شده حال محیطزیست را خوب کند و به عنوان یک فعال و دوستدار محیطزیست مثلا از آمدن مجدد درنای سیبری ( امید) به ایران خوشحالم. ما سالهاست به آمدن این درنا عادت کردهایم؛ اما اینکه به حرف برخی که میگویند آمدن امید به ایران یعنی حال محیطزیست خوب است وگرنه او نمیآمد، موافق نیستم. ما ایرانیها چقدر روی امید تحقیق کردهایم؟ از او و اینکه چرا هر سال با شروع سرما به ایران میآید چه میدانیم؟ شاید او راه دیگری بلد نیست، شاید دچار جبر جغرافیا شده و اگر به ایران نیاید در سرمای سیبری از بین میرود و جای دیگری را هم ندارد که برود. الان جنگلهای هیرکانی دچار آتشسوزی شدهاند و این زنگ خطری برای درنای سیبری باید باشد؛ اما او آمده شاید طبق عادت! امید سالهاست به ایران میآید، اما مستندسازان ما حتی همت نکردهاند درباره او فیلم مستندی بسازند یا داستاننویسان ما این مهاجرت دراماتیک را به داستان تبدیل کنند. یکی خبر آمدن امید را منتشر میکند و بقیه هم روی خط هیجان پستهایی در تقدیر از آمدن امید منتشر میکنند بدون اینکه این آمدن و رفتن پشتوانه تحقیقاتی داشتهباشد تا بتوان حال محیطزیست را با آن سنجید.
راه و رسم قدم زدن در طبیعت
نورآقایی که به سفر نیز علاقهمند است، میگوید: ما عادت کردهایم که پُز روشنفکری و حافظ محیطزیستی به خود بگیریم که برای خودمان وجهه اجتماعی کسب کنیم؛ اما اگر به سفر میروید دقت کنید تا ببینید بیشتر کسانی که از محیطزیست و حفظ آن صحبت میکنند، زمانی که قصد سفر به دریا میکنند تا لب ساحل با خودرو میروند. حتی حاضر نیستند خودروی خود را دور از ساحل پارک کنند و مقداری پیادهروی کرده تا به ساحل برسند. آنها حتی نمیدانند که نباید محیطزیست اطراف دریا را آلوده کرد. کوهنوردی میروند اما تا جایی که راه اجازه میدهد و مسیر هموار است با خودرو میروند. مگر نیامدهای طبیعت را درک کنی و در آن وقت بگذرانی، پس چرا حاضر نیستی قدم بزنی و از کوه بالا بروی؟ همه اینها نشان میدهد حتی آنهایی که خود را عاشق طبیعت میدانند، راه و رسم بودن در طبیعت را نمیدانند.
گمنام مثل سرو ابرکوه
به نورآقایی که خودش مجله گیلگمش با موضوع طبیعت را منتشر میکند، میگویم امروز به مناسبت ورود امام رضا ( ع) به شهر ابرکوه روز ابرکوه نامگذاری شده و ابرکوه را مردم با سرو این شهر میشناسند که گفته میشود قدیمیترین درخت جهان است.
این فعال محیطزیست میگوید: اگر بخواهیم علمی صحبت کنیم این گفته را باید زیرسوال ببریم.کدام تحقیقات نشان داده که این سرو قدیمیترین درخت جهان است؟ در برخی سایتها سرو ابرکوه به عنوان ده درخت قدیمی جهان معرفی شدهاست و در چند سفرنامه هم از این درخت یاد شده. همه اینها افتخارآمیز است اما واقعیت این است که دولت یا علاقهمندان محیطزیست برای این درخت چه کردهاند؟ آیا تلاشی انجام شده که با وسایل پیشرفته علمی حداقل سن این درخت به صورت درست، مشخص شود؟ ما فقط نگاه افتخارآمیز به اتفاقات و پدیدههایی مانند سرو ابرکوه یا درنای سیبری (امید) داریم؛ اما کاری انجام نمیدهیم.
سرو ابرکوه با همه افتخاراتی که دارد میتوانست این شهر کوچک را به مرکز گردشگری تبدیل کند؛ اما مسؤولان به هیچکدام از پیشنهادها توجهی نکردند. الان چند نفر از مردم ایران درباره سرو ابرکوه اطلاعات دارند؟ گردشگران و علاقهمندان جهان جای خود دارند. نگاه به گذشته افتخارآفرین باید مسؤولیتپذیری ما در برابر آن را بیشتر کند، وگرنه نگاه غرورآفرین از آن گذشته محافظت نخواهد کرد یا باعث رونق آن نخواهد شد.
فقط هشدار !
نورآقایی بر این باور است که رسانهها در برابر محیط زیست، تخریب و آلودگی آن زیاد اطلاعرسانی کردهاند، آنقدر زیاد که دیگر حوصله مردم سررفتهاست. الان دیگر همه میدانند محیطزیست ایران و جهان در معرض آسیب و نابودی است؛ اما بیشتر مردم ایستادهاند و آن را تماشا میکنند و قدمی برای بهبود و محافظت آن برنمیدارند. ذهن و مغز انسان، حسگرها و گیرندههایی دارد که حساساند و به امور مختلف واکنش نشان میدهند. وقتی این حسگرها زیاد تحریک شوند به مرور حساسیت خود را از دست میدهند، مردم کشور ما در بسیاری از جهات این حساسیت را از دست دادهاند.مثلا حساسیت درباره هشدارهای اقتصادی، محیطزیستی یا حتی هشدار درباره کرونا و مراقبتهای شخصی و اجتماعی را. چرا چون فقط هشدار داده میشود و همه مسؤولیتها به دوش مردم گذاشته میشود، در حالیکه هر اتفاقی شامل سه رویکرد است؛ مدیریت، حفاظت و آموزش. وقتی هشدارها داده میشود باید مدیریت هم شروع به اقدام کرده و حفاظت را آغاز کند که بخشی از حفاظت، ایجاد قوانین و اجرای آن است. به موازات حفاظت باید آموزش هم شروع و به صورت جدی پیگیری شود. در بخش محیطزیست که محور صحبت ماست،چندین سال است که فقط رسانهها هشدار میدهند و سه رکن دیگر اصلا فعال نشدهاست. در چنین شرایطی مردم دیگر حساسیت نشان نمیدهند. وقتی از زمینخواری به دریاخواری و کوهخواری رسیدهایم یعنی مدیریت و حفاظت کار خود را انجام ندادهاند. در چنین شرایطی چگونه باید از مردم بخواهیم در حفظ محیطزیست فعال باشند و همه نکات را اجرا کنند. مردم به آموزش نیاز دارند، آموزش مدام و عملی.با حرف هیچچیزی درست نمیشود.