نقشه غربی برای قفقاز

تحلیل آتش‌بس میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان در گفت‌وگو با شعیب بهمن، کارشناس مسائل قفقاز

نقشه غربی برای قفقاز

ارمنستان و جمهوری‌آذربایجان چند روز قبل با میانجیگری روسیه به توافق جدیدی برای برقراری آتش‌بس در قره‌باغ دست یافتند. بر اساس این توافق که در قالب بیانیه مشترکی از سوی رئیس‌جمهور آذربایجان، نخست‌وزیر ارمنستان و رئیس‌جمهور روسیه منتشر شد، آذربایجان و ارمنستان در مواضع خود متوقف و نیروی حافظ صلح روسیه در امتداد خط تماس در قره‌باغ و جمهوری ارمنستان مستقر شده و در همین راستا کنترل ارتباطات و حمل‌ونقل با کمک مقامات سرویس مرزبانی روسیه انجام می‌شود. با این حال از زمان این آتش‌بس، ارمنستان شاهد درگیری‌هایی است که ادامه این آتش‌بس را در هاله‌ای از ابهام قرار می‌دهد. این آتش‌بس در حالی انجام شده که چند روز قبل، سیدعباس عراقچی، معاون وزیر خارجه کشورمان به منظور رایزنی با کشورهای درگیر درباره راهکار ابتکاری ایران، سفر منطقه‌ای انجام داد اما نتیجه‌ای دربرنداشت. شعیب بهمن، کارشناس مسائل اوراسیا در گفت‌وگو با جام‌جم ضمن بیان چالش‌های احتمالی که طرح آتش‌بس فعلی می‌تواند داشته باشد اقدامات وزارت خارجه در این زمینه را ناکافی می‌داند. او همچنین نقش‌آفرینی کشوری چون ترکیه در طرح صلح ارمنستان و جمهوری آذربایجان را زیر سوال می‌برد و معتقد است ترکیه عملا به یکی از طرف‌های جنگ قره‌باغ تبدیل شده بود و نباید در آتش بس، نقش‌آفرینی می‌کرد.

 جمهوری اسلامی ایران طرحی برای حل مناقشه قره‌باغ تهیه کرد و رایزنی‌هایی را نیز با محور آن انجام داد، اما نتیجه‌ای نداشت. دلایل عدم تاثیرگذاری پیشنهاد ابتکاری ایران در این زمینه چه بود؟
اساسا پیشنهادی وجود نداشت. وقتی طرحی وجود ندارد قاعدتا به مرحله اجرا هم نخواهد رسید. متاسفانه آنچه در حوزه سیاست خارجی خودمان در جریان مناقشه قره‌باغ مشاهده کردیم این بود که با یک وزارت خارجه کاملا فاقد ابتکار عمل مواجه بودیم. این در حالی است که مناقشه قره‌باغ در جوار مرزهای ایران بود و به امنیت ملی ایران ارتباط دارد و باید به شکل هوشمندانه‌تری عمل می‌کردیم، اما در عمل چنین اتفاقی نیفتاد و ابتکار عمل برای تاثیرگذاری بر بحران وجود نداشت و در نتیجه نتوانستیم در این زمینه کاری پیش ببریم.
 پس در این ارتباط سفر آقای عراقچی به کشورهای درگیر مناقشه را در چه راستایی ارزیابی می‌کنید؟
سفر آقای عراقچی بیشتر نمایشی بود تا ارائه طرح، چون در عمل دیدیم که سفر وی کاملا بی‌نتیجه و بی‌فایده بود و نتوانست تاثیری بر اوضاع و شرایط بگذارد.
 علت بی‌نتیجه بودن این سفر چه بود؟
یکی از دلایل این بود که این سفر دیر انجام شد، در حالی که ضرورت مساله ایجاب می‌کرد ایران در همان روزهای آغازین درگیری، ابتکار عمل را به دست می‌گرفت که متاسفانه تا 30روز فاقد ابتکار عمل در این زمینه بودیم. به همین دلیل وقتی درصدد انجام کاری برآمدیم دچار مشکلات عدیده‌ای شدیم. چرا که طرح ایران کارشناسی نبود و اگر به مرحله اجرا هم در می‌آمد به جای تامین منافع ملی ما، بیشتر به آن ضربه می‌زد.
 در این ارتباط برخی معتقدند تمرکز دستگاه سیاست خارجی ما بر موضوع انتخابات آمریکا باعث کم‌توجهی به موضوع قره‌باغ شد. نظر شما در این‌باره چیست؟
بله متاسفانه در حالی که جنگی در نقطه مرزی ایران رخ داده بود تمام توجهات وزارت خارجه ما معطوف به انتخابات آمریکا شد و در نتیجه توجه چندانی به جنگ در نزدیکی مرزهایمان صورت نگرفت.
 علت انتقاد شما از طرح ایران برای حل مناقشه قره‌باغ چیست؟
طرح ایران شبیه همان طرحی بود که آمریکایی‌ها در دهه 90 برای حل و فصل مناقشه قره‌باغ ارائه کرده بودند. طرح ایران همچنین چیزی شبیه توافق اخیر بود که با وساطت روسیه میان طرفین صورت گرفته است. به این معنا که ارمنستان باید در جنوب کشور خود، کریدوری را برای اتصال نخجوان به جمهوری آذربایجان بدهد. اساسا اجرا شدن چنین طرحی به معنای تخلیه ظرفیت‌های ژئوپلیتیکی ایران است، چرا که تاکنون آذربایجان برای دسترسی به نخجوان ناگزیر بود از مسیر ترانزیتی ایران استفاده کند، اما اگر چنین دالانی ایجاد شود دسترسی به فضای سرزمینی ایران برای آذربایجان از بین خواهد رفت و این مساله می‌تواند در درازمدت پیامدهای ژئوپلیتیک برای ایران داشته باشد و فارغ از این‌که ایران را از منافع مادی چنین اتفاقی محروم می‌کند می‌تواند در بلندمدت بر حوزه‌های ژئوپلیتیک و امنیتی و روابط سیاسی هم تاثیرگذار باشد، بنابراین چندان خوشایند نبود طرحی که به ضرر منافع ملی ایران است از سوی کشورمان ارائه شود. گرچه در نهایت چنین توافقی شکل گرفته است اما حداقل به نام ایران تمام نشده است.
 ایران با توجه به مجاورت جغرافیایی با آذربایجان و ارمنستان از ظرفیت‌های خوبی برای میانجیگری برای حل بحران بین این دو كشور برخوردار بود. این در حالی است كه نتوانستیم از چنین ظرفیتی بهره‌برداری لازم را داشته‌باشیم. به نظر شما ایران چگونه می‌توانست در این زمینه موفق عمل كند؟
ایران می‌توانست فعالانه عمل كند؛ چرا كه اساسا ظرفیت تاریخی و وزن ژئوپلیتیک و مجاورت جغرافیایی ایران ایجاب می‌كرد به شكلی فعال‌تر در این بحران ظاهر شویم به‌ویژه این‌كه هدف بخش اعظم این بحران، امنیت ایران بوده و در آینده با پیامدهای امنیتی اتفاقات رخ داده مواجه خواهیم‌شد. شاید بتوان گفت در این زمینه اشتباه استراتژیك مرتكب شدیم. اولین اشتباه این بود كه مرزهای خود را با ارمنستان بستیم. مرز خود را با كشوری بستیم كه بیشترین كمك را در دوره تحریم به ما داشت و تنفس‌گاه استراتژیك ما در دوره تحریم‌ها بود. مرز خود را با كشوری بستیم كه تنها مرز زمینی ما با اتحادیه اقتصادی اوراسیا به شمار می‌آید و با این كار باعث بر هم خوردن توازن ژئوپلیتیک در منطقه به نفع تركیه و اسرائیل شدیم كه می‌تواند در دراز مدت پیامدهای امنیتی گسترده‌ای برای ما داشته‌باشد.
 با توجه به مشكلاتی كه ذكر كردید جمهوری اسلامی چگونه باید عمل كند كه امنیت مرزها به بهترین‌شكل تامین شود؟
ایران باید هشدار صریحی به طرف‌های مقابل به‌ویژه جمهوری آذربایجان بدهد كه اگر در این منطقه گروه‌های تروریستی حاكم شوند یا كشورها و بازیگران دیگر به‌ویژه رژیم‌صهیونیستی بخواهند پایگاه نظامی ایجاد كنند با برخورد قاطع و سخت ایران مواجه خواهندشد. باید این پیام به صورت شفاف و قاطع به طرف‌ها داده‌شود تا خیلی به دنبال مانور در فضای موجود نباشند. اگر چنین پیام قاطعانه‌ای از سوی ایران داده نشود باید منتظر عواقب آن باشیم.
 یكی دیگر از مفاد مهم توافق بین آذربایجان و ارمنستان، توافق در مورد نخجوان است. همان‌طور كه در پاسخ به یكی از سوال‌ها اشاره كردید قرار است از نخجوان كانالی از داخل خاك ارمنستان عبور كند و به آذربایجان برسد. درباره مشكلاتی كه ایجاد این دالان می‌تواند در بر داشته باشد بیشتر توضیح می‌دهید؟ این كریدور ارتباطی چه تضادها و تناقض‌هایی با همكاری‌های گمرکی و تجارت زمینی در آن منطقه خواهد داشت؟
اگر این دالان كشیده شود عملا موقعیت ژئوپلیتیك ایران در منطقه زیر سوال می‌رود. نخجوان و جمهوری آذربایجان تاكنون برای اتصال و ارتباط با هم ناگزیر به استفاده از خاك ایران بودند. در ضمن حق ترانزیت و درآمد حاصل از آن برای ایران مطرح بود. این موضوع فقط محدود به آذربایجان و نخجوان نبود بلكه به تركیه و جمهوری آذربایجان یا بین كشورهای آسیای مركزی كه ممكن بود از طریق كشتی برخی از محموله‌ها را به آذربایجان ارسال و از آنجا به اروپا ببرند نیز تسری می‌یافت. این در حالی است كه در شرایط كنونی همه این مسیرها را از دست دادیم. بنابراین با توجه به توافق آذربایجان و ارمنستان،‌ مسیر ترانزیتی ایران كاملا دور زده خواهد شد و دیگر اهمیت ژئوپلیتیكی ایران از بین خواهد رفت. در این صورت مسائل گمركی كه دیگر ارزشی نخواهد داشت. چرا كه وقتی قرار نباشد ترانزیتی از این مسیر انجام شود دیگر مسائل گمركی وجود ندارد كه مورد بحث قرار گیرد.
 با توجه به چالش‌هایی كه ذكر كردید در شرایط فعلی چه راهكاری برای كاهش تبعات این تحولات وجود دارد؟
واقعیت این است كه در این ارتباط امیدی به وزارت خارجه نیست و اگر وزارت خارجه می‌خواست كاری كند تا قبل از توافق باید اقدام می‌كرد. بنابراین در شرایط فعلی، جمهوری اسلامی ایران ناگزیز به تقویت استحكامات دفاعی خود در مرزهاست. این همان كاری است كه طی هفته‌های اخیر نیز انجام شده است.
درعین‌حال باید به طرف‌های دیگر نیز هشدارهای صریح بدهیم كه اجازه استقرار گروه‌های تروریستی و نیروهای نظامی ناتو و تركیه را در این منطقه نخواهیم داد. همچنین اجازه تغییر در مرزهای ژئوپلیتیكی منطقه و مسدود شدن دسترسی ایران به ارمنستان را نخواهیم داد. زیرا هر نوع تغییر و تحولی در این حوزه به معنای كور كردن یكی از تنفس‌گاه‌های ایران به‌ویژه در دوره تحریم است. ایران باید موضع‌گیری قدرتمندی داشته باشد و هشدارهای لازم را بدهد كه منافع و امنیت ملی ما خط قرمز بوده و همگان موظف به درنظرگرفتن آن هستند.

آیا تركیه به دغدغه‌های جمهوری اسلامی توجه خواهد داشت؟
مقامات ترکیه به‌هیچ‌وجه به دنبال چنین مساله‌ای نیستند. وقتی می‌گوییم وزارت خارجه ما دچار اشتباه شده یكی از نشانه‌هایش همین است. در حالی كه تركیه هیچ‌وقت ایران را به‌عنوان یكی از طرف‌های حل‌وفصل مناقشه قره‌باغ به رسمیت نمی‌شناسد و تمایلی به حضور ایران در چنین سازوكارهایی ندارد متاسفانه در ایران این بحث مطرح شد كه باید روندی مشابه آستانه ایجاد كنیم و تركیه هم به‌عنوان یكی از طرف‌ها در این روند حضور داشته باشد. این در حالی است كه تركیه چنین نقشی برای ایران قائل نبود. از سوی دیگر باید به این مساله توجه داشت كه تركیه نمی‌تواند در روند حل‌وفصل مناقشه قره‌باغ حضور داشته باشد چراكه این كشور یك طرف جنگ قره‌باغ بود. تركیه با حمایت از آذربایجان خود را به یك طرف جنگ تقلیل داده بود بنابراین مشخص بود كه هیچ‌گاه تركیه قادر نخواهد بود به عنوان یك بازیگر و میانجی عمل كند. ولی طرح چنین پیشنهادی از سوی وزارت خارجه ایران و سپس تایید آن از سوی دولت نشان می‌دهد كه درك درستی از مسائل مرتبط با قفقاز وجود ندارد. وقتی چنین پیشنهادی مطرح می‌شود مشخص است كه طرف‌های مختلف آن را نخواهند پذیرفت. همان‌طور كه شیوه تعامل ما با جمهوری آذربایجان و ارمنستان نشان می‌داد كه ارزشی برای طرح ایران قائل نخواهند شد. شیوه سفر عراقچی، زمان سفر وی و موضعگیری‌ها در ایران مشخص می‌كرد كه طرح ایران با موافقت مواجه نمی‌شود.

 یكی از مفاد مهم توافق میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، استقرار نیروهای آذربایجان در مناطق آزادشده است. با توجه به این‌كه برخی از این مناطق در مجاورت ایران واقع شده‌اند جمهوری اسلامی چگونه می‌تواند ملاحظات خود را در این مورد به طرف‌های درگیر اعلام كند؟
بیشتر از این‌كه بحث استقرار نیروهای آنها مطرح باشد بحث استقرار گروه‌های تروریستی در این منطقه مطرح است. تركیه و اسرائیل قاعدتا منطقه را به آذربایجان نخواهند داد و آنها اهدافی بزرگ‌تر داشتند و حداقلش این است كه گروه‌های تروریستی را در این منطقه مستقر كنند كه بازتاب امنیتی آن در ایران می‌تواند بسیار زیاد باشد. همچنین احتمال ایجاد و احداث پایگاه نظامی از سوی تركیه و اسرائیل در این محدوده وجود دارد (حتی به شكل غیر رسمی به این معنی كه ضرورتی هم ندارد كه این اتفاق به شكل رسمی رخ دهد).
همه این اتفاقات می‌تواند برای ایران پیامدهای امنیتی قابل‌توجهی به همراه داشته‌باشد. چرا كه استقرار تركیه در این حوزه به معنای استقرار نظامی ناتو یا اسرائیل است و نباید مساله را به تركیه تقلیل دهیم. در سال‌های گذشته تیم‌های ترور اسرائیل از جمهوری آذربایجان وارد خاك ایران شدند.
همچنین پهپادهای جاسوسی اسرائیل از خاك آذربایجان وارد جمهوری اسلامی ایران شدند. بنابراین در شرایط فعلی جغرافیای بیشتری برای فعالیت‌های این‌چنینی از سوی تركیه و اسرائیل در منطقه ایجاد خواهدشد. از این حیث می‌توان گفت شرایط به نفع ایران پیش نخواهدرفت.