ایرانیان ساکن خارج از کشور در گفتوگو با ما از محدودیتها و سختیهای رایدادن و حملات و تهدیدات ضدانقلاب میگویند
توحش علیه وطندوستی
اگرچه سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری به پایان رسید اما پرونده حمله به برخی ایرانیان مقیم خارج از کشور که تنها به دلیل شرکت در انتخابات ریاستجمهوری از سوی گروههای سلطنتطلب و منافقین مورد ضرب و شتم، حمله و توهین قرار گرفته بودند، همچنان مفتوح است. منافقین ساکن در کشورهای اروپایی، محوریترین نقش را در حمله به ایرانیانی ایفا کردند که قصد داشتند در مراکز رایگیری برای مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری حضور پیدا کنند. اگرچه پلیس و نیروهای امنیتی کشورهای میزبان( کشورهایی که سفارتخانههای ما در آن قرار دارند) وظیفه تامین امنیت اماکن دیپلماتیک و رایدهندگان را به عهده داشتهاند اما در بسیاری موارد، این تعهد زیر پا گذاشته شد.
سفارتخانههای ایران در کشورهای مهم اروپایی همچون انگلیس، آلمان، فرانسه، سوئد، اسپانیا، کرواسی، بلغارستان و..... صحنه حضور ایرانیانی بودند که از ساعات ابتدایی انتخابات در پای صندوقهای رأی حاضر شدند تا مسؤولیت خود را در قبال سرنوشت کشورشان و قوه مجریه، از طریق صندوقهای رای و در روندی کاملا دموکراتیک ادا کنند. حضور غیرتمندانه و گسترده ایرانیان خارج از کشور پای صندوقهای رای، به مذاق گروههای ضدانقلابی که تبدیل به عناصری سوخته و ورشکسته در کشورهای غربی شدهاند خوش نیامد. سلطنتطلبان و منافقین با تحریک لیدرهای همیشگی خود در مقابل یا نزدیکی مراکز رایگیری حضور پیدا کردند و با رنگ پاشی، پرتاب کردن آب دهان، ضرب و شتم و فحاشی رایدهندگان را مورد هجمه قرار دادند.
در یکی از این موارد که بیش از دیگر حملات مورد توجه رسانهها قرار گرفت، یک زن ایرانی که با همسر و فرزند خود برای شرکت در انتخابات ریاستجمهوری در بیرمنگام( انگلیس) حضور پیدا کرده بود، توسط عوامل ضدانقلاب و منافقین مورد حملهای سخت قرار گرفت. این خانم از ناحیه سر بهشدت مجروح شد. نکته تاسفبار اینکه عوامل منافقین، هنوز این خانواده را به سبب حضور در انتخابات مورد تهدید قرار میدهند و پلیس انگلیس نیز خونسردانه نظارهگر این ماجراست.
حوادث مشابهی در استرالیا و نیوزیلند نیز گزارش شده که همگی جزو قلمروی انگلیس محسوب میشوند. این کشورها همچنان برای انتخاب نخستوزیر یا رئیسجمهور باید با نظرات ملکه انگلیس هماهنگ باشند و ملکه، آنها را به عنوان فرمانداران خود در این کشورها تعیین میکند و آنها امور کشور را به دست میگیرند. شدت حملات در نیوزیلند و استرالیا نیز شدید بوده و بسیاری از ایرانیان، از آزار و اذیت، فحاشی و تهدیدات شدیدی سخن به میان میآورند که هنگام رایگیری و حتی روزهای پس از انتخابات با آن مواجه شدهاند.
عکس همه شما را گرفتهایم
علیرضا، پزشکی که در شهر کپنهاگ در محل رایگیری حضور پیدا کرده بود تا رای خود را در محل کنسولگری به صندوق بیندازد نیز تجربه مشابهی را بیان میکند. با این تفاوت که بخشی از تهدیدات صورت گرفته علیه او و خانوادهاش ( که با یکدیگر به محل رایگیری مراجعه کرده بودند ) معطوف به آینده است: «وقتی از محل رایگیری دور شدیم و خیالمان از شعارها و فحاشیها تا حدودی راحت شد، یکی از کسانی که مشخص بود ما را تعقیب کردهاست، خود را به ما رساند و تاکید کرد عکس شما و همه کسانی که در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کردهاند ضبط شده و بهزودی سزای این عمل خود را خواهید دید.»
آنها آزاد هستند فحش بدهند
حسین 28ساله، یکی از ایرانیان مقیم سوئد است که اوایل ساعات رایگیری در محل کنسولگری ایران در منطقه لیدینگو واقع در استکهلم، پایتخت این کشور حضور پیدا کرده بود. او در خصوص حضور منافقین و سلطنتطلبان در نزدیکی محل رایگیری میگوید: «آنها قبل از آغاز رایگیری در نزدیکی سفارت ایران حاضر شده بودند. زنان و مردانی که به سمت محل رایگیری میرفتند، با انواع الفاظ رکیک و حتی پرتاب برخی اشیا از سوی آنها مواجه میشدند. پلیس سوئد اقدامی در راستای پراکنده کردن این افراد از نزدیکی محل رایگیری نکرد و اعلام کرد صرفا وقتی کار به ضرب و شتم یا خشونت بکشد، در این خصوص دخالت میکند. حتی اعتراض برخی ایرانیان به این عملکرد پلیس، با پاسخ منفی نیروهای سوئدی مستقر در نزدیکی محل رایگیری روبهرو شد.»
دولت کانادا روی دیکتاتوری را سفید کرد
در این میان کشور کانادا، رویکرد آشکارتری را در مواجهه با انتخابات ریاستجمهوری ایران در پیش گرفت و اساسا اجازه نداد تا صدها هزار ایرانی ساکن این کشور در این رأیگیری شرکت کنند. در کنار حملاتی که در برخی کشورها توسط عناصر ضدانقلاب و سلطنتطلب علیه هموطنان ایرانی که در انتخابات شرکت کرده بودند، کشور کانادا نیز در ادعاهای به اصطلاح حقوقبشری علیه ایران ید طولایی دارد و صدها هزار ایرانی ساکن این کشور را از مشارکت در انتخابات محروم کرد. این افراد مجبور بودند در صورت تمایل به شرکت در انتخابات، با طی مسافت طولانی خود را به کشور آمریکا برسانند تا بتوانند در رأیگیری شرکت کنند.
برخی منابع آگاه در کانادا عنوان کردهاند جریانات ضدانقلاب در کانادا، اصلیترین نقش را در جلوگیری از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در این کشور داشتهاند و دولت جاستین ترودو که دموکراسی و حقوقبشر را دو رکن اصلی سیاست داخلی و خارجی خود میداند نیز به این خواسته وقیحانه تن دادهاست.
ما مسؤول شعارها نیستیم!
منافقین و سلطنتطلبان در اکثر کشورهایی که ایرانیان پای صندوقهای رأی حضور داشتند با استفاده از شعارهای مرگ بر خائن و مرگ بر وطنفروش، ایرانیانی را که اتفاقا در روز 28 خرداد به نماد وطنپرستی و وفاداری به آب و خاک خود تبدیل شدند را به سخره گرفته و حتی برخی ایرانیان و خانواده آنها را به مرگ تهدید کردند.
نکته جالب توجه اینکه در اکثر کشورها، پلیس اعلام کرد که در قبال فحاشی و تهدیدات لفظی منافقین و سلطنتطلبان نمیتواند اقدامی صورت دهد زیرا آنها مسؤول شعارهای این افراد نیستند. به عبارت بهتر، پلیس در برخی کشورها نهتنها دست جریانهای ضدانقلاب را برای تجمع در نزدیکترین نقطه ممکن به محل برگزاری انتخابات باز گذاشته بود، بلکه برای تهدید رأیدهندگان و استفاده از رکیکترین الفاظ توسط آنها چراغ سبز داده بود. البته کار به اینجا نیز ختم نشد! واکنش پلیس به پرتاب اشیا و آب دهان به سوی رأیدهندگان نیز تنها سکوت و تذکر لفظی بود. بیدلیل نبود که بازماندگان پادگان اشرف و کاخ سعدآباد، مانعی بر سر راه خود درخصوص حمله فیزیکی به ایرانیان نیز نمیدیدند.
تعرض به اماکن دیپلماتیک در سایه سکوت پلیس
فراتر از آنچه اشاره شد، در روز رأیگیری شاهد انتشار تصاویری در فضای مجازی بودیم که نشاندهنده استفاده از پوسترها و برچسبهای توهینآمیز و شعارنویسی روی اماکن دیپلماتیک متعلق به کشورمان در خارج از مرزها بودیم. امروزه دو کنوانسیون وین راجع به حقوق دیپلماتیک 1961 و حقوق کنسولی 1963 مهمترین اسناد در این زمینه هستند. کشور ما نیز جزو اولین دولتهایی است که به این کنوانسیونها پیوستهاست. اصلیترین موضوعات این کنوانسیونها حمایت از اشخاص، اموال، بستهها و حمایت از اماکن دیپلماتیک را تشکیل میدهد. ماده 22 کنوانسیون 1961 در سه بند به بررسی وظایف دولت میزبان در حفاظت از اموال و اماکن دیپلماتیک میپردازد.
به این شکل که در بند اول، مصونیت اماکن، در بند دوم، وظایف دولت میزبان در حفاظت از اماکن مربوط، در بند سوم، اموال و وسایل نقلیه ماموریت دیپلماتیک را مصون از تعرض میداند. همین حقوق تا حدودی درخصوص اماکن و اموال کنسولی (ماده 31 کنوانسیون 1963) نیز شناسایی شدهاست. بهرغم شناسایی حقوق مزبور توسط همه کشورها و نبود اختلاف نظر چشمگیر در زمینه حقوق مزبور، با جستوجوی اندک میتوان موارد متعدد نقض این شاخه از حقوق بینالملل را مشاهده کرد. متاسفانه چند نمونه شاخص در این زمینه را در جریان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری امسال مشاهده کردیم. بدون شک نمیتوان از کنار این مساله به صورت سادهانگارانه عبور کرد!
ترسیدیم حوادث سال 2010 تکرار شود
یک خانم ایرانی در شهر اسلو، پایتخت کشور نروژ (که نخواست نامش فاش شود)، در گفتوگو با جامجم از ترس خود جهت حضور در انتخابات ریاستجمهوری سخن گفت: «من واقعا میخواستم و میخواهم در انتخابات رای بدهم. حتی اخبار مربوط به مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری را از طریق سایتها و خبرگزاریها دنبال کردم اما اگر واقعیت ماجرا را بخواهید، ترسیدم. در اینجا منافقین و گروههای سلطنتطلب حضور دارند و در بسیاری از موارد، حتی سفارت ایران را به بدترین نحو ممکن مورد حمله قرار دادهاد. سال 2010 میلادی (1389) و تنها در یک مورد، آنها بهراحتی وارد محوطه سفارت شدند و پنجرهها را شکستند و پلیس نیز تنها نظارهگر بود. غیرت کسانی که با وجود همه این شرایط در سفارتخانهها حضور داشتند را تحسین میکنم. بهصراحت میگویم که اگر این تهدیدات و هجمهها نبود، اکثر ایرانیان خارج از کشور حاضر بودند برای علقهای که به کشورشان دارند در انتخابات شرکت کنند. اما تهدیدات در برخی کشورها بسیار پررنگ است.»
رای دادن در اینجا سختتر از ایران است
در شهر وین، پایتخت کشور اتریش نیز گروههای سلطنتطلب و منافقین برای رایدهندگان ایرانی مزاحمت ایجاد کردند. محمد، پزشک ایرانی مقیم وین که سالهاست در این شهر سکونت دارد، درخصوص تجربه خود از روز انتخابات میگوید: «شاید کسی این حرف ما را باور نکند اما رای دادن در اینجا بهمراتب از رای دادن در ایران سختتر است. ما در اینجا با انواع تهدیدات مواجه میشویم. پلیسها در مواجهه با انواع توهینهایی که به ما میشود، مانند یک ربات عمل میکنند و صرفا مانع از نزدیکشدن مخالفان انتخابات و نظام جمهوری اسلامی به ما میشوند. البته در مواردی نیز پلیس عامدانه یا غیرعامدانه چشمان خود را روی اقدامات آنها میبندد. تاکنون بارها این اتفاق افتادهاست که برخی ایرانیان از سوی جریانهای ضدانقلاب در اینجا مورد حمله قرار گرفتهاند اما اتفاقی برای حملهکنندگان نیفتاده و آنها به فعالیتهای خود در زیر سایه امنیتی که دولت و نهادهای امنیتی در اینجا برایشان فراهم کردهاند ادامه میدهند. »
فراتر از یک حمله ساده!
حملات منافقین و جریانهای ضدانقلاب به ایرانیان مقیم خارج از کشور در انتخابات ریاستجمهوری امسال بیسابقه بودهاست. این حجم از حملات، توهینها و فحاشیها بیانگر حقایقی است که نمیتوان بهسادگی از کنار آنها عبور کرد: نخست اینکه استفاده از ظرفیت همه گروههای ضدانقلاب در معارضه با رایدهندگان ایرانی در کشورهای مختلف، نشاندهنده این است که این جماعت دارای اتاق فکر و اتاق عملیات یکسانی بودهاند. البته رصد پیامهای رد و بدل شده در فضای مجازی در فاصله ماهها و خصوصا هفتههای باقیمانده تا انتخابات ریاستجمهوری 28 خرداد ماه از سوی جریانهای ضدانقلاب (خصوصا منافقین و سلطنتطلبان) بهوضوح نشان میدهد این گروهها همه ظرفیت خود را برای جلوگیری از حضور گسترده ایرانیان خارج از کشور پای صندوقهای رای بهکار گرفتند تا به خیال خود، انتخابات را در داخل و خارج از کشور بهصورت همزمان با بحران مشروعیت و شکست مواجه کنند. با این حال جریانهای ضدانقلاب در رسیدن به هر دو هدف ناکام ماندند. حضور گسترده ایرانیان خارج از کشور پای صندوقهای رای، خط بطلانی بر این بازی ضدایرانی بود.
نکته دوم اینکه مدارای پلیس، نهادهای امنیتی و دولتهای غربی با حملهکنندگان و جریانهای توهینکننده به رایدهندگان ایرانی، روایتگر یک حقیقت تلخ اما واقعی است: اینکه کشورهای غربی همچنان حمایت از جریانات ضدانقلاب را بهصورتی علنی و گسترده در دستور کار قرار دادهاند. متاسفانه انفعال وزارت خارجه کشورمان در برابر نقض صریح کنوانسیون وین، سبب شدهاست تا حمله به شهروندان ایرانی در خارج از کشور نیز به حمله به اماکن دیپلماتیک اضافه شود! بدیهی است که دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان باید از همه ظرفیتهای حقوقی موجود در راستای احقاق حقوق ایرانیانی که در خارج از مرزها ساکن بوده و دل آنها برای این آب و خاک میتپد، استفاده کنند.
نکته سوم اینکه ایرانیان خارج از کشور، امسال حماسه انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 را به همراه شهروندان عزیزمان در داخل کشور تکمیل کردند. این همبستگی و همافزایی قطعا برای کشورمان در عرصه بینالمللی و داخلی فرصتساز خواهد بود و متعاقبا، بسیاری از تهدیدات بالقوه و بالفعل را بیاثر و خنثی خواهد ساخت. مسؤولان کشورمان باید این اتحاد را ارج نهاده و با استناد به روشها و ابزارهای گوناگون، این پیوستگی را تقویت کنند.