حقایقی از طبسنتی ایرانی که در هیاهوهای رسانهای کمتر شنیده میشود را در گفتوگو با دکتر حسین رضاییزاده، رئیس دانشکده طبایرانی دانشگاه علوم پزشکی تهران بررسی کردهایم
نگاه تقدسگرا و متعصبانه به طبسنتی نداریم
در سالهای اخیر توجه به روشهای درمانی بر پایه گیاهان دارویی و روشهای طبسنتی در سراسر دنیا و از جمله در کشور ما بسیار مورد توجه قرار گرفتهاست. گرچه طبیعت و دانش دیرپای طبایرانی گنجینهای غنی برای پاسخ به بسیاری از مشکلات سلامتی بهشمار میرود، اما گاهی علاقه و اعتماد بیش از حد به بیضرر بودن استفاده از هر داروی گیاهی و مواد طبیعی در مقابل مصرف داروهای شیمیایی و روشهای مرسوم پزشکی به شکل افراطی، فضا را برای سوءاستفاده سودجویان و تجویزهای بیاساس داروهای سنتی فراهم کردهاست. تجویزهایی که گاه و بیگاه به بهانههای مختلف راه به فضای مجازی نیز پیدا میکند و با توصیههای عجیب نهتنها موجب بروز مشکلاتی برای سلامت برخی افراد شده که زمینهساز وهن دانش باسابقه طبایرانی میشود. این در حالی است که متخصصان دانشگاهی رشتههای طب و داروسازی سنتی و فرآوردههای طبیعی، تجویز هر نوع داروی گیاهی بر مبنای طبسنتی را نیازمند تحقیق و مطالعات علمی میدانند. در گفتوگو با دکتر حسین رضاییزاده، رئیس دانشکده طبایرانی دانشگاه علوم پزشکی تهران و رئیس مرکز رشد طب و داروسازی سنتی و فرآوردههای طبیعی دانشگاه علوم پزشکی تهران، ابعاد پوشیده طبسنتی ایرانی و علت فراگیر شدن توصیههای بیپایه و اساس با برچسب طبسنتی را جویا شدیم.
پشتوانه غنی متون طب ایرانی
رئیس دانشکده طبایرانی دانشگاه علوم پزشکی تهران درخصوص مبنای آموزش طبسنتی ایرانی در فضای دانشگاهی توضیح میدهد: «آنچه در دانشگاه مطرح میشود، واکاوی منابع و دانش کهنی است که طی قرنها از پیشینیان و دانشمندان بزرگ ایرانی بهجا ماندهاست. استاد بزرگ این حوزه دکتر محمدمهدی اصفهانی، بخش عمدهای از زندگی خود را صرف احیا و پیداکردن این آثار کرد. مجموعا 17هزار عنوان کتاب و رساله در حوزه پزشکی ایرانی وجود داشتهاست که از میان آنها 10هزار عنوان در کتابخانههای مختلف به شکل نسخه اولیه یا بازنویسی نسخههای اصلی در دسترس محققان است.»
همه اصول علمی متغیر نیست
از نقدهایی که به استفاده و بهویژه جایگزینی روشهای نوین پزشکی با طبسنتی مطرح میشود این است که قاعدتا علم در طول زمان پیشرفت و تکامل پیدا میکند، بنابراین بازگشت به علوم قدیم بهنوعی بازگشت به عقب و نادیدهگرفتن پیشرفتها و دستاوردهای علمی بشر در قرنهای بعدی است. در شاخههای دیگر علوم، بسیاری از فرضیههای اولیه گرچه در زمان خود تحول علمی بزرگی به پا کردهاند اما بهتدریج با پیشرفتهای علمی بهدست آمده، اصول علمی جدیدی با رد این نظریهها یا بعضا بسط و توسعه آنها، جایگزین آنها شدهاند. برای مثال تا حدود 500سال پیش تصور میشد زمین در مرکز عالم قرار دارد، اما این نظریه در حال حاضر به بخشی از تاریخ علم کیهانشناسی تبدیل شدهاست.
از دکتر رضاییزاده میپرسیم آیا بهتر نیست به طبسنتی و ایرانی بهعنوان اصول پایهای دانش پزشکی در بستر تاریخ نگاه شود که اصول جدید پزشکی در برخی موارد آن را توسعه داده یا با روشهای نوین جایگرین کردهاست؟ وی در پاسخ میگوید: «پیش از آن که به این سؤال در مورد طبایرانی پاسخ دهم، در مورد مثالی که به کار بردید چند سؤال مطرح میکنم: آیا در همان زمان که زمین در مرکز عالم تصور میشد، خسوف و کسوف به دقیقه و ثانیه قابل پیشبینی نبود؟ آیا ابوریحان بیرونی، قطر کره زمین و محیط آن را با دقت محاسبه نکردهبود؟ آیا ابوریحان مطرح نکردهبود که زمین کروی است؟»
رئیس دانشکده طبایرانی دانشگاه علوم پزشکی تهران میافزاید: «منظورم از مطرح کردن این سؤالات این است که ما در علوم، دو دسته اصول ثابت و متغیر داریم. اصول ثابت معمولا تغییر زیادی نمیکند؛ ممکن است نحوه تفسیر، بهرهبرداری یا کاربردیکردن این اصول با تغییراتی همراه باشد. اما خود اصل از بین نمیرود. پس الزاما همه اصول دانش طی زمان رد نمیشود. علاوه بر این موضوع، برخلاف تصوری که وجود دارد، پزشکی رایج امروزی، ادامه پزشکی سنتی نیست؛ پزشکی رایج به شکل امروزی به محض بهدست آمدن برخی نکات و دستاوردها یکباره دانش پزشکی سنتی را کنار گذاشت و تصمیم گرفت مسیر را از دیدگاه جزئینگر و وابسته به سلولها و مولکولها ادامه دهد. در حالی که طب سنتی، طبی کلینگر و براساس ویژگیهای ظاهری و فیزیکی است و نه اتفاقات و فعل و انفعالات شیمیایی. البته در زمان بهوجودآمدن این تحول، پزشکی سنتی طب رایج دنیا بودهاست و مخالفتهای بسیاری برای توسعه شیوههای نوین پزشکی وجود داشتهاست تا در نهایت جریان پزشکی نوین، طبسنتی را به کلی کنار میزند.»
محبوبیت دوباره طبسنتی در جهان
دکتر رضاییزاده با اشاره به تعریف سازمان جهانی بهداشت از طبسنتی بیان میکند: «بر اساس این تعریف، دانش پزشکی که مربوط به پیشینه تمدنی، تاریخی و فرهنگی کشورهاست و عمدتا یک تفکر فلسفی پشتوانه آن است و تاریخچه چندهزار ساله دارد و جزئی از آداب و رسوم مردم آن کشور شدهاست، طبسنتی نام دارد که انواع مختلفی مانند طب هندی، چینی، یونانی، ایرانی، آمریکای جنوبی و استرالیای بومی را شامل میشود. بر اساس همین تعریف درمانهایی که بر مبنای یک تفکر فلسفی نیست یا قدمت تاریخی طولانی ندارد و با فرهنگ مردم در ارتباط نیست، بلکه روشی درمانی برای مشکل خاصی هستند مانند هومیوپاتی، استئوپاتی، کایروپراکتیک، طب مکمل نامیده میشوند که عمدتا در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی توسعه پیدا کردهاند.»
وی در خصوص جریان اقبال دوباره مردم دنیا به طبسنتی میگوید: «از سال 2000 به بعد در کشورهای توسعهیافته توجه به طبسنتی و مکمل در کنار پزشکی رایج مطرح شدهاست. در حقیقت یکی از اثرگذارترین مقالات در شکلگیری این تفکر، مقالهای بود که سردبیر مجله معتبر پزشکی نیوانگلند ژورنال منتشر کرد که در آن مطرح کردهبود هرچیزی که منتج به اثربخشی و ایمنی میشود پزشکی به شمار میرود و دستهبندی سنتی، مکمل، شرقی، غربی و... نباید آن را تفکیک کند. بخشهایی از علوم پزشکی با شواهد بیشتری همراه است و بخشهایی با شواهد کمتر، اما نباید این موضوع موجب شکلگیری جدال و نزاع بر سر درستی هر یک از این شاخهها شود. از آن زمان به بعد در بسیاری از کشورهای توسعهیافته این تفکر به وجود آمد که به جای تقابل باید میان این علوم تعامل ایجاد شود تا مشخص شود چه بخشهایی از هر یک از این حوزهها میتواند به بهبود بیشتر وضعیت سلامت جوامع کمک کند و از آن استفاده شود.»
به گفته دکتر رضاییزاده، در آلمان از زمان جنگ جهانی دوم، تولید دارو از گیاهاندارویی با رونق زیادی روبهرو شد و اثرات آن تا امروز هم در تولید داروهای گیاهی در این کشور باقی ماندهاست؛ اکنون 77درصد نسخههای پزشکان عمومی برای درمان بیماریهای رایجی مانند سرماخوردگی در این کشور بر پایه داروهای گیاهی تجویز میشود.
وی در ادامه در خصوص چگونگی شکلگیری جریان اقبال به طبسنتی در ایالات متحده میافزاید: «دیوید هایزنبرگ در دهه 90 میلادی مطالعهای انجام داد. به این صورت که به صورت تصادفی با افراد تماس میگرفت و از آنها میپرسید آیا در یک سال اخیر تجربهای از استفاده از طب مکمل داشتهاید؟ همین مطالعه را دو سال بعد تکرار و نتیجه آن را منتشر کرد. نتایج این مطالعه حاکی از رشد بیسابقه اقبال مردم آمریکا به طب مکمل بود. به همین دلیل در مجلس نمایندگان ایالات متحده، کمیسیونی برای رسیدگی به طب مکمل شکل گرفت و دولت وقت را موظف به رسیدگی به این موضوع کرد. در نهایت کمیسیون سیاستگذاری طبسنتی و طب مکمل در کاخسفید ایجاد شد.
در بررسیهای دو ساله این كمیسیون، نتیجهگیری شد كه باید به این حوزه توجه کرد و حتی از آن برای ایجاد و آموزش فرهنگ زندگی سالم در كودكان و نوجوانان نیز استفاده شود. به همین منظور «مركز ملی طب مكمل و جایگزین آمریكا» با بودجه 117میلیون دلاری راهاندازی شد. طی سه دوره برنامههای پنجساله فعالیت این مركز در سال 2016 مقالهای منتشر شد كه به موجب آن نام این مركز به «مركز ملی سلامت مكمل و تعاملی» تغییر كرد. علت هم این بود كه در این مقاله مطرح شد طب رایج و دستاوردهای آن در جایگاه خود باقی است اما در كنار این دانش باید از روشهای درمانی دیگر استفاده شود كه میتواند به درمان بهتر، ارزانتر و كمعارضهتر منجر شود یا همخوانی فرهنگی بیشتری با فرد داشتهباشد. امروز این رویكرد در بیشتر كشورهای دنیا حاكم است.
آنچه در دانشگاه طبسنتی آموزش میدهند
دكتر رضاییزاده درخصوص رویكرد آموزش دانشگاهی طبایرانی در كشور توضیح میدهد: «درحالحاضر كسانی كه به دو رشته دكتری تخصصی طبسنتی ایران و دكتری تخصصی داروسازی سنتی وارد میشوند، حداقل دوره عمومی پزشكی یا داروسازی رایج را طی کردهاند. البته برخی افراد متخصص و فوقتخصص نیز دوره دكتری طبسنتی ایرانی را گذراندهاند. بنابراین همه افراد به دانش پزشكی و داروسازی رایج اشراف كامل دارند.هدف اصلی از آموزش طبسنتی ایرانی، استفاده از این دانش در كنار پزشكی رایج است. البته هدف والاتری كه از احیای طبسنتی ایرانی باید به دنبال آن باشیم، استفاده از ظرفیت غنی طبایرانی در اصلاح و بهبود سبك زندگی افراد به سمت سبك زندگی سلامتمحور است.در حال حاضر با توجه به تقاضای بالا برای استفاده از طبسنتی ایرانی برای درمان بیماران،بیشتر تمركز ما بر درمان بیماریهای مختلف است اما در نگاه كلیتر باید به دنبال ارتقای سطح سلامت جامعه و حفظ سلامت افراد با استفاده از آموزههای طبایرانی باشیم.»
رئیس دانشكده طبایرانی دانشگاه علوم پزشكی تهران در خصوص امكان بررسی و تحلیل كارایی شیوهها و درمانهای طبسنتی با روشهای كارآزمایی نوین بیان میكند: «گفته میشود ابنسینا در حوزه آموزش پزشكی دو چیز را نهادینه كردهاست: اول تفكر انتقادی و دعوت به بررسی و انتقاد از دانشی كه انتقال میدادهاست. دوم درمان بر اساس ویژگیهای فردی بیمار. یكی از مواردی كه امروز در بررسیهای بالینی رایج بسیار مورد بحث قرار میگیرد این است كه در بررسیهای بالینی رایج برای داروها یا روشهای درمانی، اثرگذاری ویژگیهای مختلف ماهیتی فرد در نتیجه درمان لحاظ نمیشود. به عنوان مثال عواملی كه ما آن را در طبایرانی به نام طبع میشناسیم، میتواند یك روش درمانی را برای گروهی بسیار مؤثر كند و برعكس در گروهی با طبع دیگر از اثربخشی آن بكاهد. این تفاوت امروز در سطح پروتئومیكس یا همان بیان ژنها و تأثیر تفاوت در بیان ژنهای مختلف در افراد مختلف به موضوع داغی در مطالعات پزشكی در دنیا تبدیل شدهاست كه دارو را برای بیمار بسازند، نه برای بیماری؛ موضوعی كه در طبسنتی ایرانی از زمان ابنسینا مورد توجه بوده و دارو برای فرد تجویز میشد و نه برای بیماری. به همین جهت درنظرگرفتن دستهبندیهای طبسنتی برای افراد هنگام مطالعات بالینی میتواند به نتایج ارزشمندتری منجر شود. »
از دكتر رضاییزاده میپرسیم آیا دستهبندی افراد بر اساس مزاج سرد و گرم و... شیوهای قدیمی، بیپایه و ناكارآمد نیست. وی در پاسخ میگوید: «تقسیمبندی افراد بر مبنای مزاج در حقیقت دستهبندی بر اساس ویژگیهای فیزیكی هر فرد است. توجه به این ویژگیها در مطالعات بالینی میتواند به دستهبندی بهتر افراد مشابه با هم كمك كند.
بنابراین زمانی كه دارویی را در گروهی از افراد با مزاج مشابه بررسی كنیم، در حقیقت اثر ویژگیهای فیزیكی افراد یا بهصورت تخصصیتر پروتئومیكس افراد را تا جای ممکن كاهش دادهایم و نتیجه مطالعه قابل تكرارتر و مطمئنتر برای آن گروه از افراد خواهد بود. بنابراین در مجموع پزشكی سنتی ایرانی، علم قابل احترامی است اما مبنای استفاده از آن در دنیای امروز بر اساس روشهای مطالعاتی است و شیوههایی كه با روشهای علمی مدرن كاراییشان به اثبات میرسد باید مورد استفاده قرار بگیرد. بر این اساس نباید نگاه تقدسگرا و متعصبانه به طبایرانی داشتهباشیم.»
وضعیت كنونی ایران در طبسنتی
به گفته این محقق طبسنتی ایرانی در حال حاضر ایران رتبه پنجم دنیا در حوزه اِتنوفارماكولوژی گیاهان دارویی را از آن خود كردهاست. وی توضیح میدهد: «ایران در حال حاضر بعد از چین، هند، برزیل و ایالات متحده، پنجمین كشور پیشرو در حوزه دانش داروسازی بومی است. حتی میزان اختلاف میان ما و ایالات متحده در تولید علم این حوزه با وجود بودجههای كلانی كه آن كشور صرف میكند بسیار ناچیز و تنگاتنگ است. بر اساس مطالعات تحلیلی در مجله علمی معتبر اتنوفارماكولوژی که در مورد وضعیت توسعه دانش داروسازی بومی در كشورهای مختلف دنیا انجام شده ، این پیشرفت كشور در حوزه گیاهان دارویی با سالهای پس از تأسیس دانشگاه طبسنتی در یك دهه اخیر رخ دادهاست. این رتبه بر مبنای مقالات منتشر شده بر اساس مطالعات به روشهای علمی و چاپ نتایج حاصل از آن در معتبرترین مجلات علمی بینالمللی بعد از گذراندن مراحل مختلف نقد و داوری بینالمللی به دست آمدهاست.»
دکتر رضاییزاده میافزاید: «این در حالی است که وقتی طرح افزودن دو واحد آموزش مجازی اجباری آشنایی دانشجویان پزشکی عمومی با طبایرانی از بهمن 98 آغاز شد، مخالفتهای بسیاری برای ربطدادن این واحد درسی به متحجرکردن دانشپزشکی در دانشگاههای کشور در خبرگزاریهای معاند صورت گرفت. از زمانی که این پروژه آغاز شد، تاکنون 35هزار دانشجو در این دوره ثبتنام کردهاند. این در حالی است که این سرفصل درسی در 23 دانشگاه بزرگ ایالات متحده از سال 2004 اجباری شدهاست. پارلمان انگلیس نیز اجباری برای وزارت بهداشت انگلیس ایجاد کردهاست که به اقتضای دموکراسی در علوم پزشکی با توجه به این که برخی افراد جامعه به استفاده از طبسنتی علاقهمند هستند، باید دانشجویان دوره پزشکی به میزان دو واحد درسی با اصول طبسنتی آشنا شوند تا در صورتی که بیمار از آنها در این زمینه سؤالی داشت، بتوانند بیمار را راهنمایی، نه درمان کنند.»
به گفته این محقق حوزه طب سنتی، آنچه در خصوص اتفاقات این دوره از متون تاریخی میتوان به دست آورد، این است که در آن دوران افرادی که مدعی طبسنتی در جامعه بودند، آنهایی بودند که طبسنتی را به قهقرا بردند زیرا فقط ظاهری از طبسنتی را بلد بودند و از فلسفه و باطن عمیق این دانش اطلاعی نداشتند. از سوی دیگر در آن دوران، کشور تحت تأثیر تفکر الگوبرداری از غرب بود. از آنجا که ارزش طبایرانی به دلیل شرایطی که به وجود آمدهبود در جامعه نزول پیدا کردهبود، طب نوین غربی در تکمیل طبایرانی نمیآید و به کلی آن را کنار میزند. دکتر رضاییزاده تصریح میکند: «آقای حمید پارسانیا در مقدمه یکی از کتابهای خود در مورد تقسیمبندی علوم، مواجهه علوم انسانی ایرانی و طب با علوم غربی را به این شکل توصیف میکند ما به جای این که به پیشواز علوم غربی برویم و آن را با حفظ ارزش صاحبخانه مهمان خانه خود کنیم، همراه غربیها زیر تابوت علوم خود رفتیم و در تشییع جنازه علوم خود شرکت کردیم.» به گفته رئیس دانشکده طبایرانی دانشگاه علوم پزشکی تهران در مجموع شرایط سیاسی و اجتماعی در آن دوران منجر به کنار گذاشتهشدن طبایرانی بهشکل رسمی میشود. آن چیزی که باقی ماند، دانشی بود که در عطاریها بهصورت سینه به سینه منتقل میشد.
وی در خصوص الزام صدور بیانیههای صریح از سوی افراد متخصص دانشگاهی در مقابل این محتواهای غیرقابل استناد، تصریح میکند: «اگر به خاطر داشتهباشید در سال گذشته در فضای مجازی پیامی منتشر شد که استفاده از ادرار شتر میتواند در درمان بیماریهای تنفسی مانند کرونا موثر باشد! این در حالی بود که همکاران من در دانشگاه بر اساس مطالعاتی که داشتند متوجه شدند در متون کهن طبایرانی از اثربخشی مادهای به نام «بولالاِبِل» صحبت شدهاست که میتواند در درمان بیماریهای تنفسی مؤثر باشد. معنی لغت به لغت بولالابل، ادرار شتر است. اما همانطور که گلگاوزبان هیچ ارتباطی به زبان یک گاو ندارد، بولالابل نیز یک ماده معدنی صمغمانند است و هیچ ارتباطی به ادرار شتر واقعی ندارد. این موضوع در بیانیهای اطلاعرسانی شد، ولی مشکل اینجاست که این موارد بهاندازه محتواهای غلط و گمراهکننده در فضای رسانهها دیده نمیشود.»
رئیس دانشکده طبایرانی دانشگاه علومپزشکیتهران میافزاید: «نمونه دیگری که در ماههای اخیر موجب خبرسازیهای زیادی در فضای مجازی شد، بحث اثربخشی روغن بنفشه با شیوه استعمال خاص برای درمان کرونا بود. چیزی که برای ما روشن است این که تولیدکنندگان چنین محتواهایی، قطعا اهداف خاصی برای تشویش اذهان جامعه نسبت به طبسنتی دارند. عصاره بنفشه یکی از داروهای آنتیاکسیدان بسیار موثر بر التهابات ریوی است که اثربخشی آن در دنیا به اثبات رسیدهاست. اما نحوه مصرف آن باید به صورت تنفسی و بخور باشد. البته مطالعاتی در مورد جذب پوستی آن نیز انجام شدهاست که مثلا بهصورت پچهای پوستی دور مچپا استفاده شود. اما با انتشار محتواهای نامناسب در فضای مجازی در خصوص استفاده از عصاره این گیاه، تبدیل شد به یک دستاویز برای زیرسوال بردن اصول درست طبسنتی.»