تعداد کل مخاطبان 3 فیلم تازهاکران تا روز گذشته به هزار نفر هم نرسید
سینما هست ولی کم است!
درحالیکه سینمای جهان با روند واکسیناسیون مردم کشورهای آمریکایی و اروپایی، حال و روز تقریبا مناسبی دارد و به ویژه اخیرا فیلمهایی مثل «یک مکان ساکت؛ بخش 2» (جان کرازینسکی) و «پیر» (ام. نایت. شیامالان) توانستند گرد و خاک گیشه جهانی را بتکانند و به فروش مناسبی دست پیدا کنند، اکران سینمای ایران با دماسنجی شیشهای در دهان، روزگار میگذراند و باوجود کورسوی روشنایی سالنهای سینما در روزهای کرونایی، اصلا نمیتوان امیدوارانه از وضعیت سینمای ایران حرف زد. به جز فیلم کمدی «دینامیت» که در این اوضاع نامناسب، تا اینجا توانسته با فروشی نزدیک به ششمیلیارد تومان، گلیم خود را تا حدودی از آب بیرون بکشد و حدود 300هزار مخاطب داشتهباشد، بقیه فیلمهای تازه اکران، نا و رمقی برای ارتباط با تماشاگر و فروش حتی حداقلی مناسب در گیشه ندارند. در شرایطی که بیشتر تهیهکنندهها و پخشکنندهها به ویژه صاحبان فیلمهایی با مولفههای فروش، در وضعیت کرونایی به هیچ وجه تمایلی برای اکران فیلمشان در سالنهای سینما ندارند و همین دینامیت هم با کلی ناز و التماس و وعده حمایت سازمان سینمایی مبنی بر کمک بلاعوض به فیلم برای اکران در این شرایط، روی پرده رفت، ناگزیر آثاری میانمایه و کممایه اکران میشوند که جذابیت چندانی برای ارتباط با تماشاگران ندارند و نمیتوان فروش مناسبی را برای آنها در گیشه متصور بود. هرچند تنها نکته مثبت در این میان، جسارت صاحبان این فیلمهاست که حاضر شدند خود را برای روشنایی چراغ سینما ـ ولو نیمسوزـ قربانی کنند. اما از سوی دیگر عمده این آثار، فیلمهایی هستند که حتی در شرایط غیرکرونایی هم شانس و اقبالی برای ارتباط با جمعیت انبوهی از مخاطبان و فروش بالا و حتی متوسط در گیشه نداشتند. بنابراین با این اوضاع و احوال، با سینمایی روبهرو هستیم که گرچه بهصورت اسمی هست و با دستگاه اکسیژنساز نفس میکشد اما در عمل و با این فیلمها نیست و نمیتوان خوشبینانه به آینده آن نگاه کرد؛ دستکم تا واکسیناسیون گسترده و سراسری و جلب اعتماد دوباره مردم و پایان کرونا. ضمن اینکه باید کرختی و عادت مخاطبان در این زمان کرونایی به پلتفرمها و سامانههای شبکهنمایشخانگی را هم اضافه کرد و فیلمها به قدری باید جذابیت داشته و از جنس سینما باشند که مخاطبان حاضر به هزینه و رفتن به سالنهای سینما شوند؛ وگرنه با امثال فیلمهایی چون مدیترانه، سیاهباز و قصه عشق پدرم دردی از سینمای ایران و اکران دوا نمیشود.
فیلم: قصه عشق پدرم
کارگردان: محمدرضا ورزی
تعداد مخاطبان: 119
سالن: 23
شروع اکران: 31 تیر 1400
میزان فروش: 31،720،000 ریال
متاسفانه حتی تیزر فیلم که باید یکی از جذابترین عناصر تبلیغاتی اثر باشد هم انگیزهای برای تماشای آن ایجاد نمیکند، چه رسد به این شرایط کرونایی که فیلمها باید بسیار پرمایه و پرکششتر از قبل برای جذب تماشاگر باشند. اسم فیلم هم در این زمینه مزید علت است و باوجود مهر و احترام به مقام والای پدر، گزینه مناسبی برای اسم یک فیلم سینمایی رقابت کننده در گیشه نیست. با اینکه مضمون و فضای دفاع مقدسی فیلم و همین بحث حرمت به پدر، فی نفسه ارزشمند است اما خروجی داستان و شیوه پرداخت اثر، همپا و همقدر مضامین نیست و نمیتواند ارتباط خوبی با تماشاگران برقرار کند. کهنهبودن فیلم هم از علل دیگر ناکامی در گیشه است و مخاطبان ترجیح میدهند با فیلمهایی تازهتر روبهرو باشند تا به تماشای فیلمی محصول سال 91 بروند که به دلایلی نامعلوم و شاید معلوم تا این تاریخ فرصتی برای اکران پیدا نکرد.
ضمن اینکه محمدرضا ورزی را بیشتر به عنوان کارگردان آثار تاریخی در تلویزیون میشناسیم و شاید ذهنیت مخاطبان هم در این استقبال اندک تا اینجای اکران نقش داشتهباشد.
مورد دیگر قابل اشاره درباره نقش اصلی زن فیلم یعنی مهراوه شریفینیاست که مخاطبان سینما هنوز او را به عنوان بازیگر محوری نپذیرفتهاند و بازی او را در نقشهای مکمل بیشتر میپسندند، مثل بازیهای خوب او در زیر پوست شهر و قصهها و درخونگاه. اگرچه مهراوه شریفینیا در سریال تلویزیونی کیمیا نشان داد ظرفیت بازی در نقش اصلی و محوری را دارد. با این حال دست کم در این فیلم، شائبههای آقازادگی در سینما هم مطرح است؛ چرا که تهیه کنندگی فیلم را محمدرضا شریفینیا، پدر مهراوه به عهده دارد. این البته تنها محدود به خانواده شریفینیا نیست و پیشتر و حتی همین حالا هم فیلمهایی با تهیهکنندگی پدران و مادران و بازی فرزندان تولید شدند و میشوند.
از نکات قابل اشاره فیلم، بازی زندهیاد چنگیز جلیلوند در نقش پدری است که سالهاست چشم انتظار بازگشت پسرش از جبهه است. اگرچه حالا میتوان به این فیلم به عنوان یک یادگاری تصویری از جلیلوند نگاه کرد اما تلاش این دوبلور برجسته برای جان بخشی به شخصیت پدر چندان به بار نمینشیند و اساسا انتخاب مناسبی به نظر نمیرسد. چربش صدای ماندگار جلیلوند به بازی او، پیش از این هم باعث شدهبود حضورهایش به عنوان بازیگر چندان موفق از کار درنیاید. فیلم این سیب هم برای تو و سریال عبور از پاییز نمونههایی از این دست هستند. ترجیح میدهیم جلیلوند را با انبوهی از گویندگیهای درخشانش در فیلمهای سینمای ایران و جهان به یاد بیاوریم.
قصه عشق پدرم با این اوضاع و احوال، حتی در شرایط ایمن و سالم و غیرکرونایی هم فیلم گیشهپسندی نبود و نمیشد انتظار فروش خوبی از آن داشت.
در چنین وضعیتی حتی حضور چهرهای چون مصطفی زمانی هم کارساز نبود و نیست.
انفجار نصفهنیمه گیشه
فیلم: دینامیت
کارگردان: سیدمسعود اطیابی
تعداد مخاطبان: 254،289
سالن: 298
شروع اکران: 10 تیر 1400
میزان فروش: 56،656،113،500 ریال
قابلحدس بود که فیلمی مثل دینامیت میتواند تا حدودی مخاطبان گریزان از سینما را ترغیب به سینما رفتن کند. کمدی بودن فیلم، حضور بازیگرانی چون پژمان جمشیدی، احمد مهرانفر و محسن کیایی، خلاصه قصه تفاوت دیدگاه و افکار دو دانشجو با همسایههای جدید و سابقه موفق اطیابی در گیشه (تگزاس، تگزاس 2 و خروس جنگی و...)، فروش اولیه و استاندارد فیلم را تضمین میکرد. اگر دینامیت در شرایط غیرکرونایی اکران میشد، شاید میتوانست رقم گیشهای خود را تا 15 و حتی 20میلیارد تومان برساند اما ترس و ملاحظه مخاطبان از کرونا و تعطیلیهای گاه و بیگاه سینما بابت این بیماری، باعث شده دینامیت به رقم کنونی در فروش برسد. با این حال اگر فیلمهای اکران نوروزی امسال یعنی خورشید، خون شد، لاله، تکخال، هفتهای یکبار آدم باش (که آنها هم در مجموع اکران موفق و راضیکنندهای نداشتند) و مورد استثنایی شنای پروانه را (که آن هم باوجود فروش نسبتا موفق قربانی کرونا شد) در نظر نگیریم، دینامیت در این مدت اخیر، تنها میداندار اکران سینمای ایران است و همچون آدم یکچشمی است که در شهر کورها، پادشاهی میکند!
کشتی شکسته در ساحل سینما
فیلم: مدیترانه
کارگردان: هادی حاجتمند
تعداد مخاطبان: 39
سالن: 12
شروع اکران: 4 مرداد 1400
میزان فروش: 8،190،000 ریال
اینکه در یک فصل و نوبت اکران، مهراوه شریفینیا دو فیلم روی پرده داشتهباشد هم از نکات جالب و قابل اشاره است. فیلم مدیترانه هم از این منظر که سراغ موضوع مدافعان حرم و تحولات روز جهان اسلام و منطقه رفته، قابل تامل است اما وقتی صحبت از فیلم میشود باید جذابیت قصه و مخاطبان را درنظر گرفت و تنها نمیتوان به مضمون و مباحث ایدئولوژیک اکتفا کرد. اتفاقا در ساخت و روایت سینمایی چنین آثاری باید بیش از دیگر فیلمها، دقت و وسواس و ظرافت به خرج داد تا مخاطب، احساس دافعه نداشتهباشد و مضامین و پیام موردنظر فیلمساز را در قالب قصهای جذاب دریافت کند. اینجا هم با بحث ترکیب کمرمق بازیگران مواجهیم که دستکم در یک فیلم سینمایی و برای رقابت در گیشه جواب نمیدهد و چه در این دوران کرونایی و چه در شرایط غیرکرونا نمیتوان انتظار فروش بالا را از آن داشت. مهراوه شریفینیا و پوریا پورسرخ، پیشتر در سریال کیمیا همکاری موفقی داشتند و احتمالا همان تجربه خوب هم کارگردان مدیترانه را به صرافت همکاری دوباره آنها انداخت، هرچند نتیجه در همین بدو اکران، امیدوارکننده نیست. ممکن است بگویید قضاوت درباره عملکرد فیلم در گیشه زود باشد، اما با دلایلی که ذکر آن رفت و البته متاسفانه روی ناکامی فیلم در گیشه و در ادامه پافشاری میکنیم. چرا که مدیترانه شروعی ناامیدکننده در روز اول داشت و بنا به آمار سایت سمفا (سامانه مدیریت فروش و اکران سینما) تعداد مخاطبانش تنها 11 نفر بود و در روز دوم هم جمع تماشاگران آن به عدد 39 رسید!
تقدیم به ایلان ماسک!
فیلم: سیاهباز
کارگردان: حمید همتی
تعداد مخاطبان: 679
سالن: 52
شروع اکران: 30 تیر 1400
میزان فروش: 165،760،000 ریال
یکی از مسائل سینمای ایران این است که معمولا خیلی دیر به شرایط اجتماعی و محیط پیرامون خود واکنش نشان میدهد، مقصود از عکسالعمل در اینجا در قالب فیلم و روایتهای سینمایی است. البته از منظری میگویند بهتر است مدت زمانی از وقایع و رخدادها و جریانهای پیشآمده فاصله بگیریم و بعدا سراغ خلق آثار سینمایی درباره آنها برویم. حرف بیراهی هم نیست اما مشکل اینجاست که سینمای ایران یا اصلا سراغ بسیاری از اتفاقات جامعه و مورد دغدغه مردم نمیرود یا اینقدر دیر این کار را میکند که آن سوژه، موضوعیت و فرصت اثرگذاری خود را از دست میدهد. سیاهباز نخستین ساخته سینمایی حمید همتی و با تهیهکنندگی علی قائممقامی (تهیه کننده آثاری چون تیغ و ترمه و جشن دلتنگی و کفشهایم کو؟) از این نظر که تقریبا در بحبوحه و داغی بحران بیتکوین و ارز دیجیتالی سراغ روایت قصه سینمایی آن رفته، مهم و قابل اشاره است اما اینکه با چه کیفیتی این کار را کرده، بحث دیگری است.
سیاهباز اگرچه چیزهایی برای جذب مخاطب دارد، از جمله همین سوژه به روز و شایع، اما در کلیت فیلمی نیست که تماشاگران زیاد و حتی جماعت حداقلی را به سینما بکشاند؛ نه در این دوران کرونایی و نه در شرایطی دیگر. شاید به جز فیلمنامه و شیوه پرداخت، ترکیب بازیگران هم نقش مهمی در این ناکامی داشتهباشد، اگرچه همه بازیگران شاخص و شناخته شده هستند اما قطعا در این فیلم، در بهترین نقطه کارنامه خود نیستند. ضمن اینکه شاید فیلم به ویژه برای نقشهای اصلی به بازیگرانی چهرهتر برای موفقیت در گیشه نیاز داشت.
از نکتههای قابل اشاره فیلم گریم برخی بازیگران است، به ویژه گریمهای متفاوت افسانه بایگان که شاید در فیلم و نقش مهمتری بیشتر به چشم میآمد. همچنین گریم مهدی کوشکی که چهرهاش تا حدی یادآور نقش گنجو (اکبر عبدی) در فیلم دزد عروسکهاست.
-
سینما هست ولی کم است!
-
مهمترین اقدام ریشهکن کردن کرونا
-
جامعه شناسی «حق اعتراض»
-
کودتا علیه بیداری اسلامی
-
تجدید عهد با حقیقت
-
غدیر از یک زاویه دیگر
-
10 پیشنهاد بورسی به دولت آینده
-
دادخواست علیه اطاله دادرسی
-
رقابت در المپیک خیلی لذتبخش است
-
ایده بگیر، اما کپی نه!
-
بازخوانی شکست خط نفاق
-
دادخواست علیه اطاله دادرسی
-
نشانهگذاریهای غدیر