تجدید عهد با حقیقت

غدیر در دو پرده عرفانی و فلسفی در گفت‌وگو با عبدا... صلواتی

تجدید عهد با حقیقت

واقعه بسیار مهم غدیر‌خم در تاریخ اسلام از جنبه‌های مختلفی قابل بررسی است از مباحث تاریخی و روایی گرفته تا جامعه‌شناسی و عرفانی و حتی فلسفی. در گفت‌وگو با عبدا... صلواتی دانشیار و معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی به بررسی اجمالی دیدگاه عرفانی و فلسفی امامت و ولایت پرداختیم که اکنون پیش روی شماست.

 ولایت و امامت خاصه ولایت امام علی(ع) به‌عنوان جانشین پیامبر(ص) و پدر ائمه معصومین(ع) در عرفان اسلامی خاصه عرفان شیعی چطور تبیین شده‌است؟
در تفکر شیعی، امام به‌عنوان منبع علم است و بیانات عرشی او به مثابه علم یقینی، قطعی، کلی و ثابت است. سید‌حیدر آملی می‌گوید: بر اساس آیه کریمه «قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکتَابِ أَنَا آتِیک بِهِ قَبْلَ أَنْ یرْتَدَّ إِلَیک طَرْفُک» (40/ نمل) آصف‌بن برخیا به برخی کتاب (لوح محفوظ) دسترسی داشت اما بر پایه آیه «...قُلْ کفَی بِاللَّهِ شَهِیدًا بَینِی وَبَینَکمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکتَابِ» (43/ رعد) امام علی(ع) به کل کتاب آگاهی داشت. او در کتاب محیط الاعظم اظهار می‌دارد: هر نبی صاحب شریعتی، واجد دوازده وصی است و نام آنها را ذیل هر پیامبر صاحب شریعت ذکر می‌کند. تفاوت هر یک از این اوصیا به تفاوت مرتبت پیامبرشان است. زمانی که به خاتم‌الانبیا حضرت محمد(ص) می‌رسیم وصی او هم خاتم الاولیا حضرت علی(ع) باید باشد که آگاه به کل کتاب و دانای به امور است. این مهم به اصل مناسبت بازمی‌گردد. از این منظر اگر به امامت نگاه کنیم غدیر تجلی استمرار پیوند با آسمان و لوح محفوظ در مدار ولایت است؛ پیوندی که با عنایت خاتم انبیا به خاتم اولیا و فراخوان پذیرش ولایت خاتم الاولیا به اذن الهی آغاز می‌شود. «ولی» از اسمای الهی است. بنابراین، مظاهر آن هماره باید در تاریخ جاری باشد و زمانی که دوره تاریخی خاتم نبوت به پایان می‌رسد دوره خاتم اولیا آغاز می‌شود؛ دوره‌ای که ابتدای آن، امام علی(ع) است و پایان آن، حضرت مهدی(عج). بنابراین غدیر نماد آغاز دوره تاریخی جدید است؛ دوره‌ای که با عهد وجودی آغاز می‌شود و غدیر سرآغاز آن، عهد وجودی است. عهد با حقیقتی که حیطه، سعه و اطلاق ولایتش محیط بر همه ولایت‌های اولیاست و حقیقتی که هر آنچه برای سلوک راه پرسنگلاخ کمال نیاز است، داراست.
 پس هم از نظر تاریخی و هم از نظر انفسی می‌توان به واقعه غدیر‌خم نگاه کرد؟
بله! غدیر را اگر به لحاظ تاریخی نگاه کنیم باید به سال دهم هجرت سفری کنیم اما اگر غدیر را به چشم وجودی نگاه کنیم غدیر، عهد وجودی است با خلیفه و ولی منصوص خدا که هرازگاهی باید در تاریخ انفسی و قدسی با آن تجدید عهد کرد و مدام نسبت خویش را با ولایت، ارزیابی کنیم.
 فلاسفه اسلامی به مساله غدیر یا ولایت امیرالمؤمنین(ع) چگونه می‌نگریستند؟
اجازه دهید به عنوان مثال برویم سراغ ابن سینا. او در رساله معراجیه آورده است: «... شریف ترین انسان‌ها و عزیزترین انبیا و خاتم رسولان(ص) با مرکز حکمت و فلک حقیقت و خزینه عقل، امیر المؤمنین(ع)، چنین گفت که: یا علی اِذا رأیت الناس یتقرّبون الی خالقهم بأنواع البِرِّ تَقرَّبْ أنتَ الیه بأنواع العقل تَسبِقُهُم. و این‌چنین خطاب را جز چون او، بزرگی راست نیامدی که او در میان خلق، چنان بود که معقول در میان محسوس... لاجرم چون به دیده بصیرت عقلی، مدرک اسرار گشت همه حقایق را دریافت و دیدن، یک حکم دارد که گفت: لو کشفَ الغطأُ ما ازددتُ یقیناً»امام علی(ع) ویژگی‌ها و صفات نیکوی بسیاری دارد همچون: ولی، خلیفه ا...، دانای کل، معصوم، عادل، شجاع، مطیع حق، و.... همچنین نسبت‌هایی که با مردم دارد عبارتند از امام و امت، ولی و پیرو و... اما ابن‌سینا از صفت معقول برای امام علی(ع) و از رابطه معقول و محسوس بهره می‌برد که از آن به استعاره معقول و محسوس یاد می‌کنم. اگر در نگاهی پدیدارشناسانه از آغاز شروع کنیم و از رهزنی معانی معقول رایج فاصله گیریم، می‌توانیم سخن شیخ الرئیس را کمی متفاوت و عمیق‌تر دریابیم.در کلام بالا این ویژگی‌ها برای امام علی(ع) فهرست شده است: مُدرِک اسرار، دریافت کننده همه حقایق، مرکز حکمت، فلک حقیقت و خزانه عقل. اگر این ویژگی‌ها را در یک پیوستار لحاظ کنیم، عقل و معقولی که مراد ابن سیناست را بهتر در می‌یابیم. عقل فارغ از حقیقت و حکمت می‌تواند عِقال باشد و راهزن و مانع کمال اما عقلی که در این موضع می‌تواند مورد نظر باشد، عقل گشوده به حقیقت و حکمت است.بنابراین در استعاره معقول و محسوس ابن سینا ما با تحول و توسعه معنایی عقل و معقول روبه‌رو هستیم؛ تحول از «عقل تزئینی و عقل معاش و عقل خودبنیاد و عقل مزاحم راه و عقل انتزاعی» به «عقل کلِ بدون مجهول و عقل گشوده به حقیقت و حکمت» از دریچه استعاره معقول و محسوس می‌توانیم به غدیر برسیم؛ با این توضیح که امام علی(ع) در مقام تکوین و ثبوت، معقول است در میان محسوس اما آنچه در ثبوت است لزوما برای همگان ثابت و روشن نیست. در این حالت، بهترین منبعی که می‌تواند در مقام تشخیص و اثبات به ما مدد رساند و به‌اذن خدا اظهار دارد کدامین شخصیت، معقول در میان محسوس است، کسی نیست جز وجود نازنین پیامبر اکرم صلی ا...علیه‌وآله که خود معقول است در میان محسوس. پس در غدیرخم، معقول صاحب نبوت در رویدادی بزرگ و باشکوه خبر از معقول صاحب ولایت داد.
 پس این‌گونه است که طبق روایتی آمده زمین هیچ‌وقت از حجت خدا خالی نمی‌شود، چون برای تبیین و تفسیر سخن الهی نیاز است؟
بله. این نیازمندی از آن سنخ نیازمندی‌هایی نیست که بتوان از آن صرف‌نظر کرد، بلکه نیازمندی‌ای است که برای استکمال و دستیابی به حیات طیبه باید آن را جدی گرفت؛ محسوسات برای تبیین و فهم و رمزگشایی از آنچه پیامبر فرموده به معقول، یعنی امام نیازمند هستند، زیرا به تعبیر ابن‌سینا اقوال پیامبر «همه رمز است و به ‌معقول آکنده» و برای رمزگشایی آنها و رمزگشایی از قرآن کریم نیازمند معقول است. همچنین، این نیازمندی در راهبری و جهت‌دهی کلان امت نیز مطرح است که در پرتو «معقول» گشوده به حقیقت و حکمت می‌توان به راهبری در سطح عالی دست یافت و صرف‌نظر کردن از این «معقول» و ویژگی‌های آبادگر آن، صرف‌نظر کردن از حقیقت متعالی و حیات در سطوح عالی است. افزون‌برآن، مطابق روایتی که ذکر کردید می‌توان این استنباط را داشت که: نیازمندی به حجت خدا منحصر در نیازمندی بشری نیست بلکه همه موجودات این‌جهانی برای بودن و رسیدن به کمال‌شان نیاز به حجت خدا دارند. بنابراین، اگر از منظر استعاره معقول و محسوس به ماجرای امامت بنگریم برای دستیابی بشر به درجات عالی حیات انسانی، غدیر، راهی ضروری و اجتناب‌ناپذیر است.


غدیر،  تعالی‌بخش  است
غدیر را نباید به رویدادی صرف فروکاست. غدیر تجدید عهد با حقیقت است. غدیر تجربه زندگی باشکوه و معنادار با بزرگ‌ترین جلوه الهی است. غدیر یادآور این نکته است که با وجود حجت خدا، پنجره آسمان و اسرار آن هیچ‌وقت به روی ما بسته نیست. بنابراین، غدیر امری ممتد است از سال دهم هجری قمری تاکنون. اگر زیست ما بر اساس تجربه انفسی غدیر باشد در زندگی روزمره و کارهایمان مدام از نسبت خود با حقیقت و ولایت می‌پرسیم و این‌که: آیا فکر، نگاه، سکون و حرکت، رفتار، جهت‌گیری، سیاستگذاری، برنامه‌ریزی، و مدیریت ما در جهان پیشامجازی و در فضای مجازی در راستای خواسته‌ها و اقوال حجت خداست؟ آیا کلیک‌ها و سرچ‌ها و وبگردی‌ها و حضور در گروه‌ها و کانال‌ها و صفحات مجازی در‌راستای اقتدا به معصوم(ع) و ولی خداست؟ آیا جهت زندگی ما و مسیری که طی می‌کنیم در راستای تجدید عهد با حقیقت است؟ به نظرم نهادینه شدن این پرسش‌ها می‌تواند به لحاظ فردی، زیست اخلاقی و متعالی و به لحاظ سازمانی، آبادانی و پیشرفت را برای انسان معاصر رقم بزند.