همین یک راه درمان روحی و روانی برایمان مانده بود که آن هم مثل ویزیت روانشناس گران شد
طب منسوخ شدهای به نام لوازمتحریردرمانی
تا قبل از کرونا هیچوقت فرق بین روانکاو، روانشناس، تراپیست و مشاور را نمیدانستم. تازه این اواخر «کوچ» هم به این واژهها اضافه شده بود و همه چیز را گنگتر نشان میداد. آن زمان نمیفهمیدم وقتی آدمی افسرده و ناراحت است، باید پیش کدام یک از اینها برود تا حالش جا بیاید. من اینها را نمیدانستم اما معنایش این نبود که همواره روی هوا بودم یا حال خوشی را تجربه میکردم. حال من هم مثل همه آدمهای دیگر بد میشد اما به جای هر راهحلی سراغ «لوازمتحریردرمانی» که زیرمجموعه «خریددرمانی» به حساب میآید، میرفتم. البته من کلا به خریددرمانی اعتقاد خاصی ندارم و خرید کردن را در اغلب موارد امری حوصلهسربر میشمارم اما خرید لوازمتحریر و کتاب قصهاش متفاوت است. آبی است روی آتش.
در بدترین شرایط هم آدمی را به زندگی امیدوار میکند. مثل گل تساوی در فینال جامجهانی که در وقتهای تلف شده نیمه دوم به ثمر میرسد. برای تسکین دردها از طریق این روشدرمانی اول از همه باید سراغ یک مطب معتبر یا در واقع لوازمتحریرفروشی بزرگ رفت. از آنها که همه مارکها و برندها را در قفسههای خود جای دادهاند و آخرین تکنولوژیهای طراحی خودکار یا مدادنوکی را میفروشند و اگر جنسی همین دیروز از گمرک به تهران رسیده، روی پیشخوان قرارش میدهند. اصلا لوازمتحریر شبیه یک نمایشگاه دائمی برای نشاندادن پیشرفتهای تکنولوژی در عرصه طراحی و سرگرمی است. برای درمان باید وارد چنین جایی شد.
الکی که نیست! وارد میشوی، یک دور میچرخی و همه را برانداز میکنی. این بخش بسیار مهم است چون لذت بصری از وصفالعیش هم متعالیتر است. از قدیم هم گفتهاند وصفالعیش، نصفالعیش. پس حداقل ۷۵درصد عیش در همین چرخیدنها و دید زدنهاست. بعد که خوب چرخیدیم با چند کاندیدای اصلی روی کاغذهایی که کنار خودکارها گذاشتهاند، خط میکشیم و جملهای را مینویسیم. در نهایت جذابترینها را، آنهایی که حین تست کردنشان شگفتزدهمان کردهاند و شوق را به جان ما انداختهاند انتخاب میکنیم. البته همه این روشدرمانی برای قبل از کرونا و چندسال پیش است. با آمدن ترامپ و بعد کرونا، دوره این مدل طبابتها و درمانها گذشته. الان اوضاع جوری شده که وقتی وارد مغازههای لوازمتحریم و کتابفروشی میشوی قبل از هر کاری باید لیست قیمت کالاها را بررسی کنی. خودکارهایی که قبلا پرچمدار بودند و میشد با ۳۰هزارتومان خریدشان کرد حالا قیمتی ۱۵۰هزار تومانی پیدا کردهاند.
مدادهای نوکی را که نگویم. خودش روضه مفصلی است. پاککن و حتی لوازمتحریر ایرانی هم سر به فلک کشیدهاند. حالا اوضاع جوری شده که حتی اگر سالی یکبار کارمان به لوازمتحریردرمانی بیفتد قبل از هر چیزی باید بدانیم که نهایت لذتجویی ما به دیدزدن خودکارها و همان گردش دور اول در مغازه ختم میشود. حالا چه بشود بتوانیم یکی دو خودکار هم بخریم. گرانی با ما کاری کرد که کمکم دست از لوازمتحریردرمانی بکشیم چون هر خرید کوچک از این مغازهها منجر به رسیدهای چندصدهزارتومانی میشد. همینها این روشدرمانی را منسوخ کرد و من را به جایی رساند که سراغ پیدا کردن تعاریف روانشناس، روانکاو، تراپیست و... بروم تا بدانم کدام یکی توانایی این را دارد که جایگزین خریدهایم از مغازه لوازمتحریری شود.
در بدترین شرایط هم آدمی را به زندگی امیدوار میکند. مثل گل تساوی در فینال جامجهانی که در وقتهای تلف شده نیمه دوم به ثمر میرسد. برای تسکین دردها از طریق این روشدرمانی اول از همه باید سراغ یک مطب معتبر یا در واقع لوازمتحریرفروشی بزرگ رفت. از آنها که همه مارکها و برندها را در قفسههای خود جای دادهاند و آخرین تکنولوژیهای طراحی خودکار یا مدادنوکی را میفروشند و اگر جنسی همین دیروز از گمرک به تهران رسیده، روی پیشخوان قرارش میدهند. اصلا لوازمتحریر شبیه یک نمایشگاه دائمی برای نشاندادن پیشرفتهای تکنولوژی در عرصه طراحی و سرگرمی است. برای درمان باید وارد چنین جایی شد.
الکی که نیست! وارد میشوی، یک دور میچرخی و همه را برانداز میکنی. این بخش بسیار مهم است چون لذت بصری از وصفالعیش هم متعالیتر است. از قدیم هم گفتهاند وصفالعیش، نصفالعیش. پس حداقل ۷۵درصد عیش در همین چرخیدنها و دید زدنهاست. بعد که خوب چرخیدیم با چند کاندیدای اصلی روی کاغذهایی که کنار خودکارها گذاشتهاند، خط میکشیم و جملهای را مینویسیم. در نهایت جذابترینها را، آنهایی که حین تست کردنشان شگفتزدهمان کردهاند و شوق را به جان ما انداختهاند انتخاب میکنیم. البته همه این روشدرمانی برای قبل از کرونا و چندسال پیش است. با آمدن ترامپ و بعد کرونا، دوره این مدل طبابتها و درمانها گذشته. الان اوضاع جوری شده که وقتی وارد مغازههای لوازمتحریم و کتابفروشی میشوی قبل از هر کاری باید لیست قیمت کالاها را بررسی کنی. خودکارهایی که قبلا پرچمدار بودند و میشد با ۳۰هزارتومان خریدشان کرد حالا قیمتی ۱۵۰هزار تومانی پیدا کردهاند.
مدادهای نوکی را که نگویم. خودش روضه مفصلی است. پاککن و حتی لوازمتحریر ایرانی هم سر به فلک کشیدهاند. حالا اوضاع جوری شده که حتی اگر سالی یکبار کارمان به لوازمتحریردرمانی بیفتد قبل از هر چیزی باید بدانیم که نهایت لذتجویی ما به دیدزدن خودکارها و همان گردش دور اول در مغازه ختم میشود. حالا چه بشود بتوانیم یکی دو خودکار هم بخریم. گرانی با ما کاری کرد که کمکم دست از لوازمتحریردرمانی بکشیم چون هر خرید کوچک از این مغازهها منجر به رسیدهای چندصدهزارتومانی میشد. همینها این روشدرمانی را منسوخ کرد و من را به جایی رساند که سراغ پیدا کردن تعاریف روانشناس، روانکاو، تراپیست و... بروم تا بدانم کدام یکی توانایی این را دارد که جایگزین خریدهایم از مغازه لوازمتحریری شود.