تغییر قواعد نبرد

تغییر قواعد نبرد

حنیف غفاری دبیر گروه بین‌الملل

کاخ‌سفید و بسیاری از استراتژیست‌های مطرح دو حزب سنتی آمریکا، تمرکز ویژه‌ای روی کلیدواژه جنگ ترکیبی کرده‌اند. جنگ ترکیبی، ترجمانی از همان استراتژی فشار حداکثری یا منازعه حداکثری با یک کشور محسوب می‌شود. واقعیت این است رئالیست‌های قرن بیستم در حوزه روابط بین‌الملل، نگاه خاصی به سه کلیدواژه دولت، میلیتاریسم و قدرت داشتند. آنها معتقد بودند قدرت دولت‌ها( که رئالیست‌ها آنها را بازیگران مسلط و قاطع تلقی می‌کنند)، منبعث از توانایی بالقوه و بالفعل نظامی و قدرت بازدارندگی و اقدام نظامی آنها در برابر دیگر بازیگران است. در این رقابت پنهان و پیدا، دولتی که بتواند ابزارهای نظامی را در مسیر تغییر محاسبات استراتژیک و تاکتیکی به کار گیرد، برنده قطعی منازعه خواهد بود. در آن زمان، مفاهیمی مانند جنگ اقتصادی و جنگ غیرنظامی و متعاقبا، دفاع غیرنظامی یا پدافند غیرعامل تحت‌تاثیر قرائت خاص رئالیست‌ها از مقولات جنگ و دفاع قرار گرفت.
پس از پایان جنگ جهانی دوم در نیمه قرن بیستم، نهادها و سازمان‌های بین‌المللی نیز تحت تاثیر اراده طرف‌های پیروز در این نبرد خانمانسوز شکل گرفتند. به عبارت بهتر، قدرت نظامی محض به مقیاس و خط‌کشی برای سنجش قدرت واقعی یک کشور در جهان تبدیل شد. گرچه در همان دوران، بسیاری از نظریه‌پردازان، همسان‌سازی مطلق واژگان  قدرت و نظامیگری با یکدیگر را نقد یا حتی نفی می‌کردند اما این انتقادات منجر به عقب‌نشینی دولت‌های غربی از تکمیل این منظومه خودساخته نشد؛ منظومه‌ای که با گذار بشریت به هزاره سوم در معرض فروپاشی قرار گرفته و شالوده آن(نظامیگری مطلق) دیگر نمی‌تواند تکیه‌گاهی مطمئن برای اضلاع و اجزای آن باشد.
در اینجا درک بهتر و جامع‌تری از مفهوم جنگ ترکیبی پیدا می‌کنیم. دگردیسی در نگاه کلان به حوزه جنگ، قواعد و بایسته‌های پدافندی و دفاعی را دستخوش تغییرات عمده‌ای کرده است. همان‌گونه که مشخص است، ابهام، پیچیدگی و چند بعدی بودن، مهم‌ترین شاخصه‌های جنگ ترکیبی محسوب می‌شود. بدیهی است با دگردیسی در مفاهیم و مصادق جنگ و مورد توجه قرار گرفتن کلیدواژه جنگ ترکیبی، قواعد دفاعی و پدافندی نیز به طور طبیعی دستخوش تغییر می‌شوند. در این معادله، دفاع غیرعامل جایگاه بسیار پررنگی پیدا می‌کند، به گونه‌ای که خود به نماد قدرت کشورها در مواجهه با تهدیدات گوناگون تبدیل می‌شود. هر ساختار و مجموعه‌ای که تغییر قواعد نبرد و گذار از نگاه کلاسیک محض نسبت به این مقوله را نپذیرد، قطعا در جنگ ترکیبی دشمنان با خود آسیب‌پذیر خواهد بود؛ اصل مهمی که هرگز نباید آن را فراموش کرد.
امروز زمان آن رسیده است که با رصد هوشمندانه بازی دشمنان در ذیل استراتژی مقاومت فعال، چینش پازل‌های جنگ ترکیبی آنها علیه کشورمان را هدف قرار دهیم. فراموش نکنیم آمریکا و متحدانش، خود در عرصه جنگ ترکیبی و دفاع در برابر آثار و تبعات آن به‌شدت آسیب‌پذیر هستند.