ارزش‌های زندگی گم نشود

ارزش‌های زندگی گم نشود


موضوع تهیه جهیزیه که یکی از مقدمات اساسی در امر ازدواج محسوب می‌شود، از دو جنبه مهم و با اهمیت است. یکی ابعاد اقتصادی آن است که بدون شک، حمایت‌های اجتماعی، دولتی، خانوادگی و به صورت کلی، منبع حمایتی بسیار نیرومندی را می‌طلبد که خانواده‌ها بتوانند از پس تهیه آن بربیایند. اما فارغ از مسائل مالی، یکی از ابعاد منفی تهیه جهیزیه در روند ازدواج، فشارهای روانی و عصبی بسیار زیادی است که هم بر زوج‌های جوان و هم بر خانواده‌هایشان تحمیل می‌شود. شاید انواع قسط‌هایی که به واسطه خرید جهیزیه به زوج‌های جوان تحمیل می‌شود، اولین آسیب‌های این موضوع برای شروع یک زندگی باشد؛ موضوعی که اگر به قرض‌ هم منجر شود، نتیجه‌ای جز سرخوردگی ندارد و به طور مستقیم بر عزت‌نفس جوانان تاثیرگذار خواهدبود.
اما از طرف دیگر، نمی‌توانیم انکار کنیم جامعه ‌ما به سرعت در مسیر تقلید غرب در حرکت است و تمایل همه به سمتی است که انتظار دارند لوکس‌ترین و شیک‌ترین لوازم در خانه یک زوج جوان وجود داشته باشد و وسایل خانه‌شان از بهترین برندهای روز دنیا باشد؛ انتظاری بی‌جا و غیرمنطقی که در سال‌های گذشته چندان رواج نداشت اما این روزها بیشتر از هر زمان دیگری شاهد آن هستیم‌. نتیجه چنین جریانی چیست؟ این‌که موضوعی مانند چشم‌و‌‌هم‌چشمی به وجود می‌آید و آرامش روانی خانواده را مختل می‌کند. در چنین فرهنگی، خدانکند جهیزیه عروسی، به اندازه‌ای حتی ناچیز، از فرد دیگری از دوستان و اقوام و آشنایان‌شان پایین‌تر باشد یا یکی دو قلم از وسایل را نداشته باشد. آن‌وقت است که زمزمه‌های مقایسه شروع می‌شود و طبیعتا، چنین رفتارهایی چه پیامدی جز تیره و تار شدن زندگی زوج جوان و حال بد روحی تازه عروس خواهد داشت؟ به نظر می‌رسد فارغ از همه مسائل اقتصادی جامعه که باید به صورت اساسی و از طرف دولت و متولیان امر، حل و فصل شود و راه برای تشکیل خانواده آسان شود، بهتر است به صورت جدی روی تغییر باورها و ارزش‌هایمان تمرکز کنیم؛ چرا که در طول سال‌ها فعالیت در زمینه مشاوره‌ به وفور با زوج‌هایی مواجه شده‌ام که اثرات ناشی از موضوعات پیش‌پا افتاده در دوران نامزدی و روزهای پیش از ازدواج، حتی با گذشت پنج تا 10سال از زندگی مشترک‌شان، همچنان برایشان مشکل‌ساز است؛ موضوعاتی مانند کیفیت و کمیت جهیزیه هم می‌تواند یکی از همین مسائل پیش‌ پا افتاده اولین روزهای زندگی باشد. بهتر است به بازسازی فرهنگی بیندیشیم؛ در واقع شاید ما نتوانیم باورهای نسل امروز را تغییر بدهیم ولی می‌توانیم نسخه بهتری از ارزش‌ها را برای کودکان و نوجوانان‌مان که نسل آینده ما را تشکیل می‌دهند ارائه کنیم؛ ارزش‌هایی بهتر از کیفیت جهیزیه یا بالاتر بودن مهریه. آن‌وقت است که شاید با ارائه تعریف جدیدی از خوشبختی برای آنها، به این باور برسند خوشبختی و زندگی خوب، با بهترین برندهای دنیا گره نخورده‌است.‌