شهری  روی ویبره مدام

شهری روی ویبره مدام

هر جا که زلزله می‌آید تهران می‌لرزد. این را باید ساکن تهران باشید که درک کنید. فرقی ندارد گسلی که لغزیده زیر پای مردمی باشد که نزدیک تهران باشند یا صدها کیلومتر آن‌طرف‌تر زندگی کنند. به هر حال هر جا که زلزله بیاید و عکس‌ها و ویدئوهایش در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شود، پشت مردم تهران را می‌لرزاند که بالاخره قرار است با زلزله تهران چه کنیم؟
زلزله تهران؛ این عبارت دو کلمه‌ای خواب‌خوش را از شهروندان تهرانی گرفته است؛ اتفاقی که معلوم نیست کی قرار است بیفتد و دقیقا قرار است با شهر چه کار کند اما گمانه‌زنی‌های کارشناسانه و غیرکارشناسانه درباره‌اش زیاد است؛ از سطح مردمی گرفته که می‌گویند اگر زلزله بیاید به فلان روز می‌افتیم و چه می‌شود و... تا سطح مسؤولانی که هر کدام در سخنرانی‌ها و یادداشت‌های مختلف نظرات مختلف می‌دهند. یکی می‌گوید با وجود موش‌های عجیب و غریب فاضلاب تهران، اگر خدای نکرده زلزله بیاید و باز هم خدای نکرده مردمی زیرآوار بمانند تا پیش از رسیدن نیروهای امدادی توسط موش‌های زیرزمینی جویده خواهند شد!
تا مسؤولان دیگری که به مردم آرامش خاطر می‌دهند و خیال‌شان را راحت می‌کنند که آسوده بخوابید که ما فکر همه جایش را کرده‌ایم. بعد هم از زونکن گزارش‌کار مقابله با زلزله تهران شرح اقدامات‌شان را درمی‌آورند که فلان قدر سوله مدیریت‌بحران در شهر داریم و بیسار قدر یگان امدادی که آماده‌اند با هر بحرانی مقابله کنند.
چرا حالا دارم این کلمات را می‌نویسم؟ چون الان دقیقا در یک بحران شهری گیر کرده‌ام! بحران؟ نه از آن بحران‌هایی که فکر می‌کنید و یک سرشان گره می‌خورد به جنگ یا زلزله یا سیل یا هر چیز دیگری که وسعت و حجم آسیبش این قدر باشد؛ بحرانی که با بارش نم باران در شهر تهران به‌وجود می‌آید و کافی است اولین قطرات باران از آسمان به زمین تهران برسد که نقشه اینترنتی شهر قرمز شود! تمام خیابان‌ها بسته شود و راه‌های 10دقیقه‌ای، دو ساعت طول بکشد. از طرفی گزارش کارهای مقابله با زلزله تهران را می‌بینیم و از طرف دیگر گیر کرده در بحران نم باران تهران، به این فکر می‌کنیم که این شهر چقدر آمادگی بحران دارد؟