بازتعریف جایگاه درست رسانه ملی در سپهر حاکمیت
موضعگیری صریح، دقیق و کارآمد
محمدعلی فروغی که از رجال صاحبمنصب دوره قاجار و پهلوی بود و البته غیر از اهمیتش در سپهر سیاست ایران، ویژگیها و کارهای معروفی در عرصه اندیشه و فکر و فرهنگ دارد، در سال 1316 شمسی کتابی نوشت به اسم «آداب سخنوری». فروغی در این کتاب اشاره به این نکته میکند که: «خطابه و سخنوری فنی است که میان ایرانیان علمش باید تازه تأسیس شود.» و امیدوار است که «عملش در غیر تدلیس بهکار رود.» حرف فروغی در بخش نخست کتاب این است که سخنور، وظیفه دارد مستمعین خود را اقناع کند و این
اقناع کردن بر دو گونه است. اول با برهان و استدلال و چیدن صغری و برچیدن کبری.
در بسیاری از علوم نظری یا علمی چنین اقناعی ممکن است اما اولا عرصههای بسیاری هستند که مبتنی بر چنین ساختاری از منطق برپا نشدهاند و ثانیا بسیاری از مستمعین هم تابوتوان و زمینه و حوصله لازم برای پذیرفتن این مسیر را ندارند. پس لاجرم سخنور باید سراغ شکل و شیوه دیگری از اقناع برود که فروغی آن را اقناع خطابی مینامد. اقناع خطابیای که محمدعلی فروغی نزدیک
به 85 سال پیش از آن سخن گفته، به زبان امروز همان تکنیکها و شیوههای عملکردن در عرصه رسانه است.
نکته مهم در عرصه رسانه که برای رسانه ملی اهمیت بسیار ویژهای دارد، همین موضوع اقناع است. رسانه ملی بهدلیل شکل و شمایل خاص قانونی و جایگاهی که در کشور دارد، اولا خود صدای حاکمیت است. این کارکرد رسانه ملی را نهتنها نباید نادیده بگیریم و کماهمیت بشمریم که باید بهدنبال تقویت آن هم باشیم. همین حالا بهروشنی میتوانیم ببینیم که مجموعههای فکری و نهادهای تخصصی بر سر اجرای سیاستهایی خاص اجماع دارند اما بهدلیل نامشخص بودن عواقب آن در عرصه عمومی اجرای سیاستهای درست را به تأخیر انداختهاند و این تأخیر برای کشور آسیبزا بوده. از بازنگری در سیاستهای بازنشستگی بگیرید تا اصلاح نظام مالیاتی، از لزوم بازتعریف سیاستهای عرصه انرژی در کشور تا منطقی کردن تصویر منابع آبی و ایجاد نگاه ملی نسبت به موضوع و بحث مهم تعارض منافع. اینها و بسیاری دیگر از موضوعات، سرفصلهایی هستند که اگر رسانه ملی بتواند بهخوبی صدا و منطق و استدلال حاکمیت را در آنها بیان کند، آوردههای بسیاری برای کشور خواهد داشت. برای نمونه، یکی از کارهای خوبی که مدتی است در رسانه ملی اجرا میشود، بخش میز اقتصادی در اخبار نیمروزی شبکه اول سیماست. بخشی که سعی میشود موضوعات مهم حوزه اقتصاد بهصورت چندوجهی مورد بررسی قرار بگیرند و افکارعمومی نسبت به آنها توجه و همراهی
پیدا کند.
در کنار این، رسانه ملی در کشور ما کارویژه دیگری هم دارد. به دلیل شرایط خاص سیاسی کشور، نبودن احزاب مستقل و ضعیف بودن صدای رسانههای مستقل، رسانه ملی وظیفه بازتاب دادن مطالبات مردم به سیاستمداران و مدیران عالی کشور را هم باید به دوش بکشد. این حوزه که در دوره گذشته معاونت سیاسی سازمان صداوسیما کمتر مورد توجه بوده، جایی است که مردم احساس کنند صدا و تصویرشان نه در قاب رسانههای بیگانه و نه در بستر شبکههای اجتماعی کماثر که در مقیاسی بزرگ و مؤثر بازتاب داده میشود. آنچه در مدت کوتاه دور جدید معاونت سیاسی سازمان صداوسیما دیده میشود، بسیار امیدوارکننده است. موضعگیری سریع و صریح درباره هک شدن سیستم سوخترسانی، بازتاب واکنشهای اجتماعی به انتصابات فامیلی، انعکاس مطالبه مردم اصفهان برای احیای زایندهرود و توجه کردن به موضوع فیشهای حقوقی نجومی، اقدامات خوبی بودند که وجه دیگری از رسانه ملی را به نمایش گذاشتند. اگر تا پیش از این هرگونه مطالبه مطرح شده در شبکههای اجتماعی طراحی اتاق فکرهای ضدانقلاب و بازی مهرههای برانداز تلقی میشد، حالا میبینیم که مطالبات درست مردم در ساختار و فرآیندی حسابشده به گوش سیاستمداران میرسد و آنها را مجبور به پاسخگویی و رفع مشکل میکند. بدیهی است که رویکرد دولت بهعنوان اصلیترین محل مطالبه عموم مردم و همینطور سایر دستگاههای حاکمیتی در ایجاد این فضای مثبت اثرگذار بوده اما نباید از یاد ببریم که شجاعت مدیران رسانه و فهم درست آنها از جایگاهی که در آن قرار دارند نیز
بسیار مؤثر است.
اقناع کردن بر دو گونه است. اول با برهان و استدلال و چیدن صغری و برچیدن کبری.
در بسیاری از علوم نظری یا علمی چنین اقناعی ممکن است اما اولا عرصههای بسیاری هستند که مبتنی بر چنین ساختاری از منطق برپا نشدهاند و ثانیا بسیاری از مستمعین هم تابوتوان و زمینه و حوصله لازم برای پذیرفتن این مسیر را ندارند. پس لاجرم سخنور باید سراغ شکل و شیوه دیگری از اقناع برود که فروغی آن را اقناع خطابی مینامد. اقناع خطابیای که محمدعلی فروغی نزدیک
به 85 سال پیش از آن سخن گفته، به زبان امروز همان تکنیکها و شیوههای عملکردن در عرصه رسانه است.
نکته مهم در عرصه رسانه که برای رسانه ملی اهمیت بسیار ویژهای دارد، همین موضوع اقناع است. رسانه ملی بهدلیل شکل و شمایل خاص قانونی و جایگاهی که در کشور دارد، اولا خود صدای حاکمیت است. این کارکرد رسانه ملی را نهتنها نباید نادیده بگیریم و کماهمیت بشمریم که باید بهدنبال تقویت آن هم باشیم. همین حالا بهروشنی میتوانیم ببینیم که مجموعههای فکری و نهادهای تخصصی بر سر اجرای سیاستهایی خاص اجماع دارند اما بهدلیل نامشخص بودن عواقب آن در عرصه عمومی اجرای سیاستهای درست را به تأخیر انداختهاند و این تأخیر برای کشور آسیبزا بوده. از بازنگری در سیاستهای بازنشستگی بگیرید تا اصلاح نظام مالیاتی، از لزوم بازتعریف سیاستهای عرصه انرژی در کشور تا منطقی کردن تصویر منابع آبی و ایجاد نگاه ملی نسبت به موضوع و بحث مهم تعارض منافع. اینها و بسیاری دیگر از موضوعات، سرفصلهایی هستند که اگر رسانه ملی بتواند بهخوبی صدا و منطق و استدلال حاکمیت را در آنها بیان کند، آوردههای بسیاری برای کشور خواهد داشت. برای نمونه، یکی از کارهای خوبی که مدتی است در رسانه ملی اجرا میشود، بخش میز اقتصادی در اخبار نیمروزی شبکه اول سیماست. بخشی که سعی میشود موضوعات مهم حوزه اقتصاد بهصورت چندوجهی مورد بررسی قرار بگیرند و افکارعمومی نسبت به آنها توجه و همراهی
پیدا کند.
در کنار این، رسانه ملی در کشور ما کارویژه دیگری هم دارد. به دلیل شرایط خاص سیاسی کشور، نبودن احزاب مستقل و ضعیف بودن صدای رسانههای مستقل، رسانه ملی وظیفه بازتاب دادن مطالبات مردم به سیاستمداران و مدیران عالی کشور را هم باید به دوش بکشد. این حوزه که در دوره گذشته معاونت سیاسی سازمان صداوسیما کمتر مورد توجه بوده، جایی است که مردم احساس کنند صدا و تصویرشان نه در قاب رسانههای بیگانه و نه در بستر شبکههای اجتماعی کماثر که در مقیاسی بزرگ و مؤثر بازتاب داده میشود. آنچه در مدت کوتاه دور جدید معاونت سیاسی سازمان صداوسیما دیده میشود، بسیار امیدوارکننده است. موضعگیری سریع و صریح درباره هک شدن سیستم سوخترسانی، بازتاب واکنشهای اجتماعی به انتصابات فامیلی، انعکاس مطالبه مردم اصفهان برای احیای زایندهرود و توجه کردن به موضوع فیشهای حقوقی نجومی، اقدامات خوبی بودند که وجه دیگری از رسانه ملی را به نمایش گذاشتند. اگر تا پیش از این هرگونه مطالبه مطرح شده در شبکههای اجتماعی طراحی اتاق فکرهای ضدانقلاب و بازی مهرههای برانداز تلقی میشد، حالا میبینیم که مطالبات درست مردم در ساختار و فرآیندی حسابشده به گوش سیاستمداران میرسد و آنها را مجبور به پاسخگویی و رفع مشکل میکند. بدیهی است که رویکرد دولت بهعنوان اصلیترین محل مطالبه عموم مردم و همینطور سایر دستگاههای حاکمیتی در ایجاد این فضای مثبت اثرگذار بوده اما نباید از یاد ببریم که شجاعت مدیران رسانه و فهم درست آنها از جایگاهی که در آن قرار دارند نیز
بسیار مؤثر است.