توپ را به زمین دیگران نیندازید

اندر احوال فرار به جلوی هیات‌مدیره کانون نمایشنامه‌نویسان

توپ را به زمین دیگران نیندازید

فرهنگ‌سازی از آن دست واژه‌های ملموسی است که این روزها بسیار از آن سخن می‌رود. زیادند مدعیانی که با بروز هر بحران اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... به سرعت به این واژه پناه می‌برند و اصطلاح «باید فرهنگ‌سازی شود، فرهنگ‌سازی نشده است و‌...» را به‌کار می‌برند.

فرهنگ‌سازی پدیده‌ای است که در آن، جامعه تلاش می‌کند فکر یا کنش خاصی را به ارزش و هنجاری پذیرفته‌شده و فرهنگی تبدیل کند. فرهنگ‌سازی عمدتا از طریق واسطه‌های فرهنگی در سه مرحله تولید، توزیع و مصرف محصولات فرهنگی منبعث از خلاقیت‌های بشری در عرصه هنر، ‌دانش و... صورت می‌پذیرد و در این حیطه، خاصه هنرمندان نقش بسزایی را برعهده دارند.
هنر به واسطه ارتباط تنگاتنگی که از ابتدای تاریخ با زندگی بشر داشته،‌ محور اصلی آموزش و پرورش‌ اجتماع است و نقش بسزایی در فرهنگ‌سازی در همه مراحل اندیشه‌پردازی، ارزش‌گذاری، هنجارسازی، نمادسازی، جامعه‌پذیری و الگوسازی و نوآوری رفتاری دارد.
در این ایام که ناآرامی‌ها، فضای ملتهبی را در جامعه ایجاد کرده است، به‌دنبال حلقه واسطه و گفتمانی هستیم که ناگهان بیانیه «استعفای اعضای کانون نمایشنامه‌نویسان و مترجمان تئاتر ایران» منتشر شد.
آنها در بیانیه استعفایشان با این ادعا که «ما تباه شدیم؛ چرا که دولت‌ها یکی پس از دیگری آمدند و گرهی از این کلاف سر در گم مدیریت فرهنگی باز نشد! به‌راستی از تئاتر ایران چه مانده است؟ از هنر درام‌نویسی و بالندگی آن در این مرز و بوم چه مانده است؟ از شرافت و آزاد‌گی و حق‌خواهی چه مانده است؟ ما چه داریم که به آیند‌گان بسپاریم؟‌»
فارغ از این‌که چنین ادعاهایی چه مبنایی دارد‌؟ و اصلا در این روزها چه جایی از اعراب دارد یا نه، باید گفت  واقعا تعجب می‌کنیم از استعفای هنرمندانی که در شعار هنر را نه برای نان و نه برای نشان، بلکه برای مردم می‌خواهند اما در عمل قافیه را به جریان جنگ روانی و احساسی کردن جامعه به این راحتی می‌بازند و به‌جای پذیرش کم‌کاری‌ها و تلاش برای شروعی دیگر برای فرهنگسازی، توپ را به زمین دولت‌ها می‌اندازند و خود از همه وظایف شانه خالی می‌کنند؛ مگر نه آن‌که وظیفه اصلی هنرمند فرهنگ‌سازی و آموزش فرهنگ و ارزش‌هاست و اگر در این مسیر خللی وارد است آنها متهم ردیف اول هستند.
مگر هنر وظیفه‌ای مهم‌تر از فرهنگسازی داشته است؟ مگر نه این‌که هنرمند در طول تاریخ، در همه بحران‌ها و در همه کشورها، طراحی شیوه‌های جدید و تاثیرگذار آموزش براساس شرایط را بر عهده دارد؟
هنرمند امروز در فقدان راه‌های پذیرفته شده برای گفت‌وگو و نیز فقدان تمایل برای گفت‌وگو مقصر است. در عدم توسعه فرهنگ اعتراض در جامعه مقصر است. این گروه هنرمند مقصر است که مردم و مسئولان رفتار تنش‌زا دارند چون از وظیفه اصلی خود که همان آموزش و پرورش است، غافل بوده یا بهتر بگوییم راه را اشتباه رفته است.اعضای هیات‌مدیره کانون نمایشنامه‌نویسان‌، ‌توپ را به زمین همدیگر نیندازیم. بیایید اشتباهاتمان را بپذیریم و به دور از همه هیاهوها و فشارها، کمی هم به کارکردهای فرهنگی خودمان بیندیشیم تا ببینیم چقدر در شکل‌گیری شرایط موجود مقصر هستید؟
مردم ایران بیش از آن‌که «شاهدان تاریخ» بخواهند،‌ هنرمندان متعهدی می‌خواهند که مسئولیت اشتباهاتشان را بپذیرند.

علی رحیمی - گروه فرهنگ و هنر