از کنار بی‌حوصلگی‌های همسر آسان عبور نکنیم

از کنار بی‌حوصلگی‌های همسر آسان عبور نکنیم

هر انسانی در طول عمرش ممکن است بارها و بارها بی‌حوصله شود، آن را به زبان بیاورد یا درباره اش حرفی نزند. به هر حال بی‌حوصلگی نه برای کسی که درگیر آن است و نه برای کسانی که باید با چنین فردی زندگی کنند، حس خوبی به همراه ندارد.

حالا اگر یک فرد بی‌حوصله شریک زندگی ماست، موضوع به قدر کافی با اهمیت است و اصلا به صلاح نیست همسرمان را به حال خودش بگذاریم با این پیش فرض که «خودش خوب می‌شود.»
در یک خانواده سالم که ارتباط افراد در آن انسانی و درست است، هیچ‌کس دیگری را به حال خودش رها نمی‌کند اما به هر حال کنار آمدن با شریک زندگی بی‌حوصله نیز قلق‌هایی دارد که کمی انرژی می‌برد. یکی از توصیه‌ها این است که با همسر بی‌حوصله‌مان حرف بزنیم آن هم حرف‌زدنی بدون جبهه‌گیری. در واقع از صمیم قلب به صحبت‌های وی با این هدف که مشکل را حل کنیم، حرف بزنیم. البته فقط شنونده بودن کافی نیست بلکه ما باید از او درباره علت اصلی بی‌حوصله بودنش سؤال بپرسیم و به او اطمینان بدهیم تا جایی که در توان داریم، می‌کوشیم تا مشکل حل شود.  بنابراین بی‌فایده‌بودن قهر کردن با همسر بی‌حوصله پیداست که چه روش اشتباهی است. البته روی دیگر سکه، سؤال پرسیدن‌های مداوم و کلافه کردن همسر است که درست مثل قهر کردن هیچ ثمری برای رفع حال بد همسر بی دل و دماغ ندارد.