منتظر یک «شنای پروانه» باشیم؟

به بهانه نمایش فیلم «جنگل پرتقال» به تهیه‌کنندگی رسول صدرعاملی

منتظر یک «شنای پروانه» باشیم؟

یکی از فیلم‌هایی که امروز در سینمای رسانه برای اهالی مطبوعات نمایش داده می‌شود، «جنگل پرتقال» به کارگردانی آرمان خوانساریان است.

خوانساریان که نخستین فیلم بلندش را بعد از کارگردانی آثار موفقی در فیلم کوتاه، همچون «سایه فیل»، «سبز کله‌غازی» و «موناکو» به جشنواره آورده است، در رشته تئاتر تحصیل کرده و در این فیلم با بازیگرانی چون سارا بهرامی، میرسعید مولویان و رضا بهبودی همکاری کرده است. نکته مهم درباره تیم تولید این فیلم، حضور رسول صدرعاملی به‌عنوان تهیه‌کننده است. او که سابقه روشنی در شناخت استعداد جوانان و معرفی آنها به سینمای ایران دارد این بار، همکاری با کارگردانی جوان و فیلم‌اولی را پذیرفته است. به انگیزه این فیلم، مروری کرده‌ایم بر کارنامه هنری تهیه‌کننده‌اش که خود کارگردانی نامدار و صاحب‌اثر در سینمای ایران است.
شاید آن روزی که رسول، جوان روحانی‌زاده اصفهانی، ایران را به قصد تحصیل در رشته جامعه‌شناسی ترک می‌کرد و عازم فرانسه بود، نمی‌دانست چه سرنوشتی در انتظار اوست. اقامت او در فرانسه، مصادف شد با حضور امام(ره) در نوفل‌لوشاتو و طبیعی بود که جوانان ایرانی طرفدار انقلاب مقیم فرانسه، به این دهکده کوچک در حومه پاریس سرازیر شوند و یکی از همین جوانان هم رسول داستان ما بود که در آنجا خو و خصلت خبرنگاری‌اش را نشان داد. او با رسانه‌های فرانسوی ارتباط گرفت و شروع به تهیه گزارش و مطلب برای رسانه‌های خارجی کرد. پرواز انقلاب در 12 بهمن 1357 که راهی ایران شد، رسول صدرعاملی تنها خبرنگاری بود که توانست گفت‌وگویی کوتاه و تاریخی با امام‌خمینی(ره) در همان پرواز بگیرد. 
وقتی وارد ایران شد و انقلاب هم پیروز شد، تصمیم گرفت به ادامه درسش بپردازد و به فرانسه برگشت اما شهادت برادرش باعث شد به ایران برگردد و به دنبال شغل مورد علاقه‌اش یعنی خبرنگاری برود و به روزنامه اطلاعات رفت. در سرویس‌های مختلف مانند سرویس حوادث و سیاسی کار کرد و در همین دوره‌ها بود که به مستندسازی روی آورد.
 از قلم به دوربین
کار در مطبوعات برای صدرعاملی تجربه مهمی ‌بود. او توانست با اجتماع بیشتر آشنا شود، اهمیت قصه را بهتر درک کند و شیرینی ارتباط‌گرفتن و حرف‌زدن با مخاطب را درک کند. این بود که نیاز زمانه برای به‌تصویرکشیده‌شدن جنگ و مقاومت مردم، او را به مستندسازی درباره جنگ کشاند و کم‌کم دوربین و سینما را شناخت.
صدرعاملی، سینما را با تهیه‌کنندگی و کارگردانی همزمان شروع کرد. با کمک همکارش در مطبوعات یعنی فریدون جیرانی فیلمنامه‌ای به نام «رهایی» درباره زندگی یک‌جانباز نوشت و آن را در سال 1361 ساخت و داوود رشیدی در این فیلم برایش بازی کرد. فیلمنامه بعدی او را هم جیرانی نوشت اما این فیلم که در سال 1363 ساخته شد، با بازی پروانه معصومی، داوود رشیدی، جمشید مشایخی و بیژن امکانیان نشان داد او چه قابلیت‌هایی در کارگردانی دارد. فیلم «گل‌های‌داوودی» گل کرد و به‌خصوص بازی بیژن امکانیان در نقش یک پسر جوان نابینا که منتظر آزادی پدر زندانی خود است، مورد توجه قرار گرفت. فیلم بعدی صدرعاملی یعنی «پاییزان» به تهیه‌کنندگی مشترک خود او و مسعود کیمیایی ساخته شد. کیمیایی که کارگردانی باسابقه و مشهور بود، حاضر شده بود با کارگردانی جوان همکاری کند، درست مثل کاری که خود صدرعاملی بعد از این‌که به شهرت رسید، انجام داد. بعد از ساختن «سمفونی تهران» در سال 1373، او سه چهار سالی فیلمی‌ نساخت تا با ایده‌های اصلی خود بازگردد.

 حادثه‌ای در سینمای اجتماعی
دختری با کفش‌های کتانی (۱۳۷۷)، من ترانه ۱۵ سال دارم (۱۳۸۰) و دیشب باباتو دیدم آیدا (۱۳۸۳) سه فیلم با محوریت زندگی سه دختر جوان بود که رسول صدرعاملی کارگردانی کرد و سه بازیگر جوان را به سینمای ایران معرفی نمود. 
فیلم «من ترانه 15 سال دارم» در جشنواره بیستم فجر، جایزه‌ها را درو کرد و سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه، بهترین چهره‌پردازی و دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از آن خود کرد. اگرچه فیلم سوم به پای موفقیت دو فیلم اول نرسید اما جسارت صدرعاملی در مطرح‌کردن موضوعات اجتماعی با محوریت دختران جوان، سینمای او را به سینمایی خاص با موضوعات و سوژه‌هایی از دل جامعه شهری معاصر تبدیل کرد. او سپس دو فیلم هر شب تنهایی (۱۳۸۶) و شب (1386) را با محوریت زیارت و معنویت ساخت. زندگی با چشمان بسته» (۱۳۸۷)، در انتظار معجزه (۱۳۸۸) و سال دوم دانشکده من (۱۳۹۶) فیلم‌های بعدی صدرعاملی است. 
 کارنامه یک تهیه‌کننده
از بین فیلم‌های موفق صدرعاملی او تنها به‌عنوان تهیه‌کننده در من ترانه 15 سال دارم مشارکت نداشته است. این فیلم با تهیه‌کنندگی محمدرضا تخت‌کشیان ساخته شد و اتفاقا این فیلم فروش گیشه بسیار موفقی داشت به گونه‌ای که در نوروز 1381 اکران شد و فروشی بالغ بر 5/1میلیارد تومان داشت. او به‌عنوان تهیه‌کننده در دو پروژه دیگر حضور داشته است: عروسک‌فرنگی (۱۳۸۴) و سونامی (۱۳۹۷). عروسک‌فرنگی به کارگردانی فرهاد صبا، فیلمبردار شناخته‌شده سینمای ایران و با بازی خسرو شکیبایی، محمد کاسبی، پونه حاج‌محمدی، آزیتا لاچینی و اسماعیل شنگله نتوانست فیلم موفقی از آب درآید و باعث شد کارگردان، قید کارگردانی را با همین یک فیلم بزند. 
سونامی‌ هم به کارگردانی میلاد، پسر رسول صدرعاملی و در ژانر سینمای ورزشی ساخته شد. بهرام رادان، مهرداد صدیقیان، علیرضا شجاع‌نوری، رعنا آزادی‌ور، فرشته حسینی و ستاره پسیانی در این فیلم بازی کردند اما این فیلم هم نه در نظر منتقدان و نه در گیشه توفیق نداشت. تا این‌که صدرعاملی در سال 1398، تهیه‌کنندگی فیلم شنای پروانه را به عهده گرفت. او تصمیم گرفته بود با کارگردانی جوان به نام محمد کارت همکاری کند. این کارگردان جوان شیرازی که در آن زمان با ساخت فیلم‌های مستند آوانتاژ، بختک، خون‌مردگی، معلق، خونه‌رو، مسروقه، مخدر کلاف سردرگم و فیلم کوتاه داستانی بچه‌خور استعدادهای خود را در کارگردانی نشان داده بود، برای ساخت اولین فیلم بلندش توانست صدرعاملی را برای همکاری ترغیب کند. 
فیلم در جشنواره سی‌وهشتم به نمایش درآمد و توانست سیمرغ‌های بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (امیر آقایی)، بهترین نقش مکمل زن (طناز طباطبایی)، بهترین تدوین، بهترین صداگذاری و میکس، بهترین صدابرداری و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود کند. البته صدرعاملی و تیم تولید شنای پروانه با بداقبالی در گیشه روبه‌رو شدند و اکران فیلم مصادف شد با بحران همه‌گیری کرونا و به‌همین‌دلیل فیلم نتوانست به فروشی که حقش بود دست یابد اما این فیلم به‌عنوان یکی از بهترین آثار کارنامه تهیه‌کنندگی صدرعاملی ثبت شد. صدرعاملی حالا این‌بار هم با یک کارگردان جوان فیلم‌اولی که قبلا در سینمای کوتاه موفق بوده همکاری کرده است. باید ببینیم این بار هم او می‌تواند در ساخت یکی از بهترین فیلم‌اول‌های سینمای ایران، نقش اصلی را ایفا کند و کارگردانی جوان و خوب را به سینمای ایران معرفی کند؟ مرور کارنامه صدرعاملی نشان می‌دهد او در معرفی بازیگران و کارگردان‌های جوان به سینمای ایران ید طولایی دارد، به‌همین‌دلیل باید با دقت جنگل پرتقال را دید. 

آرش شفاعی - گروه فرهنگ و هنر