فصل درو

زمان رساندن سینما به جایگاه واقعی‌اش‌ است

فصل درو

جشنواره فیلم فجر همچنان که به‌عنوان بزرگ‌ترین جشنواره هنری کشورشناحته می‌شود، فصل درو و نوروز سینمای ایران نیز هست. جشواره‌ای که برای ایفای نقش راهبری سیاست‌های فرهنگی در عرصه سینمای ایران برنامه‌ریزی و راه‌اندازی شد ولی در غفلت مدیریت فرهنگی سال‌هاست که از هویت خود تهی شده و حتی در ادواری به ضد جریان فرهنگی کشور تبدیل شد.

از این منظر این جشنواره معظم تصویری از وضعیت سینمای کشور است و می‌تواند و باید در ارتقای سینمای ایران تا رسیدن به جایگاه واقعی‌اش نقش‌آفرینی‌ کند. بد نیست به میمنت برگزاری چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر در این مقال چند کلید واژه اصلی برای رسیدن به مقصود را مرور کنیم.
مرور ادوار گذشته سینمای ایران، جشنواره فجر و ... خاصه وقایع سال 1401 علاوه بر تجربیات اجتماعی و سیاسی، اهل نظر را به اهمیت بازنگری در تمامیت ساختار هدایت، حمایت و اجرایی سینما و صدالبته پیکره دیگر هنرهای ارجاع می‌دهد. به‌خصوص اتفاقات ماه‌های اخیر نشان داد جریان‌های آشکار و پنهان سینمای ایران چقدر می‌توانند در گسترش بی‌قانونی بکوشند و سبب تشویش افکار عمومی شوند.
این‌که کارهای زمین مانده در تمام سال‌های پشت سر در سازمان سینمایی از ضعف فناوری تا ساختار مدیریتی،  عقب ماندگی تولید و اکران و ... حاصل ترک فعل مدیران، نبود نظارت بر عملکرد آنها و عدم اجرای قوانین موجود درکنار نبود قوانین کلیدی است، برکسی پوشیده نیست. 
نبود قانون کافی و در نتیجه قانون‌شکنی‌های مکرر در سینمای ایران به امری روزمره تبدیل شده. 
قانون شکنی عوامل فیلم متخلف «برادران لیلا» با حضور بدون مجوز درجشنواره کن و مونیخ مصداق این فقر و نمونه خوبی هم برای توجه به اثرگذاری اجرای قوانین موجود است. همه هنرمندان در دنیا تابع قانون هستند جز برخی هنرمندان ایرانی! در کشور فرانسه که هنرمند ما با دور زدن قانون در جشنواره کن آن شرکت می‌کند، هنرمندان در راستای قانون حرکت می‌کنند. تجربه نشان داده ما اگر قوانین متقن و اجرای کاملی داشته باشیم، هنرمند هم تمکین می‌کند و اگر نکند منطقا مثل تمام اقشار جامعه باید در دستگاه قضا پاسخگو باشد. از طرفی وقتی صحبت از اعمال قانون می‌شود متخلفان دست و پای خود را جمع می‌کنند؛ مثلا همین سعید روستایی، کارگردان فیلم «برادران لیلا» ببینید  چگونه صحبت‌هایش در مونیخ به‌شدت با مواضعش در جشنواره کن فرق کرد.
ایجاد تحول در سازمان سینمایی به‌عنوان مهم‌ترین نهاد سیاست‌گذاری، حمایت و هدایت سینمای کشور کار دشواری است و انگیزه و عمل انقلابی می‌خواهد. قطعا با تغییر یکی دو مدیر اتفاقی نمی‌افتد. آشکار است که هسته اجرایی و مشاورانی که بر سازمان سینمایی چنبره زده‌اند و نفوذ و قدرت را در دست دارند، انگیزه‌های منفعت طلبانه‌ای دارند و هرگز این جایگاه را از دست نمی‌دهند.
هر ساختاری که بخواهد دچار تحول شود ــ از جمله سازمان سینمایی و سینمای ایران ــ فراتر از تحول ساختاری و محتوایی، نیاز مهم‌تری دارد که به آن  نیروی انسانی متخصص می‌گویند. برای ایجاد تحول در ساختار‌ها، کادرسازی اولین اولویت‌هاست. در حالی که ساختار فعلی، حتی رصدی در جذب نیروهای مستقل و همسو ندارد.
مدیران انقلابی باید آگاه باشند که وضعیت سینما بحرانی است و این مسأله جای تعارف ندارد. سال آینده سال مصائب سینماست. از تولید و اکران تا جشنواره‌ها و باید با ترکیب قاطع از برنامه‌ریزی، جریان شناسی،  فکری برای ساماندهی و عبور از حواشی آن کرد.
دیگر اتفاق مهمی که امروز و در این مقطع مهم تاریخی باید بیفتد، جریان شناسی سینمای ایران است. بخش عمده آشفتگی موجود حاصل ناآگاهی هنرمند از جریان‌های پرخطر مسلط برسینما و فرصت‌طلبی همان جریان‌های تخریبی است.بی‌تعارف‌تنها محمدخزاعی، رئیس سازمان سینمایی و فقط در این دولت می‌تواند برای جریان شناسی سینمای ایران اقدامی شایسته کند. چرا بر این مهم تاکید می‌کنم، چون روسای قبلی به‌صورت طبیعی نگران این بودند که پس از پایان دوره مدیریت باید برگردند و در فضای سینمای شبه روشنفکری دوباره کارکنند اما محمد خزاعی با توجه به این‌که از نظر حرفه‌ای تعلقی به جریان ندارد و از بدنه انقلابی سینماست، می‌تواند متولی جریان شناسی شفاف در سینمای ایران باشد. او پیش از این مسئولیت و پس از آن به‌دلیل ساخت فیلم‌های راهبردی مورد کینه جریان مسلط بر سینما بوده و هست. 
تا اینجای دولت سیزدهم غفلت کردیم. به عنوان مثال، جشنواره فجر  فرصت خوبی است برای برگزاری جلسات جریان‌شناسی در سطوح مختلف سرمایه‌گذاری، تولید محتوا، فعالیت صنفی، مدیریت دولتی، رسانه‌های فرهنگی و... این فرصت در دوره قبل و این دوره از دست رفت اما ماجرا آن‌قدر حیاتی است که نباید ماه‌های باقی مانده سال را از دست بدهیم. 

علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده - عضو شورای سردبیری
ضمیمه نوجوانه