‌ عبور از اروند

‌ عبور از اروند

واحد جنگ الکترونیک سپاه پاسداران یکی از واحدهای مهم و تأثیرگذار در صحنه نبرد جنگ تحمیلی بود و کارکنان این واحد، فعالیت و تحرکات ارتش عراق را عمدتا از طریق استراق سمع مکالمات، رصد می‌کردند. همه در سپاه این واحد را با نام سردار علی اسحاقی می‌شناسند. 37سال پیش در چنین روزهایی عملیات والفجر8 در جریان بود. آنچه در ادامه می‌خوانید، بخش اول گفت‌وگوی یدا... ایزدی از راویان دفاع‌مقدس با سردار علی اسحاقی است. بخش دوم را هفته بعد تقدیم‌تان می‌کنیم.

رادار رازیت در مناره مسجد فاو
در ابتدا می‌خواهیم درباره روزهایی صحبت کنیم که همه این دغدغه و نگرانی را داشتند که دشمن هوشیار است یا به قصد فریب دادن ما به ظاهر با آرامش رفتار می‌کند و ممکن است یگان‌ها را در آن سوی ساحل با مشکلاتی مواجه سازد. با شروع عملیات اولین عکس‌العمل‌های دشمن چه بود؟ همان وضعیتی را داشت که ما قبل از عملیات تحلیل کرده‌بودیم یا با وضع جدیدی مواجه شدیم؟ عکس‌العمل دشمن را در دو سه روز اول عملیات توضیح بدهید. 

علی اسحاقی: دشمن در منطقه عمومی فاو یک مقدار به منطقه حساس شده‌بود و در امتداد جاده البحار تعدادی دیدگاه دیده‌بانی زده‌بود. در مناره مسجد فاو هم یک دستگاه رادار رازیت مستقر کرده‌بود. رادار را دو سه روز قبل از عملیات آورده، ولی هنوز فعالش نکرده‌بود که ارتباط برقرار کند. اگر این کار را می‌کرد، چون مناره بلند و به منطقه مسلط بود از روی درخت‌های حاشیه اروند راحت می‌توانست این سوی اروند را کنترل کند و درخت‌ها برایش مانع نبودند.
     
سکوت رادیویی برقرار بود 
چرا این کار را کرده‌بود؟ احتمالا اخباری به دست آورده و حساس شده‌بود. 

اسحاقی: بر اساس اخباری که جمع‌آوری کرده‌بودند، حساس شده و آمده‌بودند برای تقویت دیدگاه مراقبتی. در این منطقه تیپ ۱۱۱ پیاده عراق که یک تیپ گارد مرزی بود، مستقر شده‌بود. این تیپ چهار گردان داشت و گردان‌هایش تقویت شده‌بودند. آنها در امتداد ساحل خور عبدا... و امتداد ساحل اروند، پایگاه‌های امنیتی - اطلاعاتی داشتند که در هر یک از این پایگاه‌ها یک تیربار قرار داده‌بودند و دو تا سه نفر در آن دیده‌بانی می‌کردند. یک سنگر عقبه هم داشتند که پشتیبانی‌شان می‌کرد و محل استراحت‌شان هم بود. در طول شبانه‌روز نیروهای پایگاه سه چهار شیفت تعویض می‌شدند. عراقی‌ها با بی‌سیم ارتباط نداشتند و سکوت رادیویی برقرار بود. ما از طریق ارتباط بی‌سیمی نمی‌توانستیم متوجه اقدامات آنان شویم ولی پایگاه‌های آنها را از دکلی که در خسروآباد زده‌بودیم، زیر نظر داشتیم. رفت و آمد خودروهای پشتیبانی و خودروهای غذایشان را به جنوب اروند راحت مشاهده می‌کردیم. نفر هم فرستادیم و دیدیم اینها چطور می‌روند و می‌آیند. ساحل اروند هم کاملا سیم خاردار و مین‌گذاری شده‌بود. ضمن این‌که خاکریز دفاعی پشت آن را هم تکمیل کرده‌بودند.
     
صبح بی‌سیم عراقی‌ها باز شد 
اینها را به استناد شنود مکالمات آنها می‌گویید؟ 

اسحاقی: اینجا دیگر رادیو باز شده‌بود و ما مکالمات‌شان را دریافت می‌کردیم. هنوز گزارش بعدی تیپ ۱۱۱ مخابره نشده‌بود که گردان ۲ تیپ ۱۱۱ گفت به من تک شده‌است و واحدهایم پایگاه‌های ساحل را از دست دادند و تعدادی‌شان دارند به سمت فاو فرار می‌کنند. فرمانده تیپ گفت باید آنها را حفظ کنی و نگه‌داری. کجا فرار کردند؟ چه کار دارند می‌کنند؟ 
تا صبح دو گردان به فرمانده تیپ گزارش دادند. ساعت ۹ صبح گردان ۳ تیپ ۱۱۱ هم خورد. تعدادی‌شان داخل نخلستان مقاومت می‌کردند و تعدادی هم فرار کردند. یگان‌های ما نزدیک ظهر به قرارگاه تیپ ۱۱۱ که داخل شهر فاو بود رسیدند. بچه‌های ما وقتی از داخل نخلستان‌های حاشیه اروند به جاده البحار رسیدند، فرمانده قرارگاه تیپ ۱۱۱ که یک نفربر تاکتیکی داشت، سوار نفربر شد و بالای منطقه فاو آمد و روی جاده مستقر شد و اطلاع داد تیپ من دارد سقوط می‌کند. گفت ایرانی‌ها آمده‌اند و دارند به مقر تیپ تیراندازی می‌کنند.
فرمانده این تیپ از محل قرارگاهش بیرون رفته‌بود. از آنجا که فرکانسش عوض شده‌بود، ما متوجه شدیم جابه‌جا شده‌است. بعد که پیگیری کردیم، فهمیدیم با نفربر رفته‌است. رده مافوقش به او هشدار می‌داد باید مقاومت کنی، درخواست نیرو و کمک کرد. می‌گفت شما مقاومت کنید برایتان نیرو می‌فرستیم. عملیات ایرانی‌ها یک عملیات ایذایی است؛ عملیات اصلی نیست که برایتان مشکل ایجاد کند. به او روحیه می‌داد؛ خب این اولین ارتباط این رده‌های عراقی بود که ما دریافت کردیم و طولی نکشید قرارگاه تیپ ۱۱۱ به دست رزمندگان ما افتاد.
 تا عصر روز بیست و یکم تقریبا هم سایت موشکی و هم جاده البحار تا زیر منطقه کارخانه نمک تصرف شد. البته یگان‌های ما هنوز به کارخانه نمک و ساحل خورعبدا... نرسیده‌بودند. این خبر وقتی به سپاه هفتم رفت تیپ ۱۱۵ را به کمک تیپ ۱۱۱ فرستاد چون منطقه ام‌القصر، منطقه مأموریت سپاه هفتم بود و این یگان‌های سه رقمی که آنجا بودند و همچنین واحدهای دریایی همگی زیر نظر سپاه هفتم عمل می‌کردند.

آماده‌باش به گارد ریاست جمهوری!
 تیپ ۱۱۵ احتیاط منطقه بود یا آن را از جای دیگری آوردند؟

اسحاقی: «احتیاط» به منطقه نزدیک بود که توانست روز بیست و دوم خودش را به منطقه درگیری برساند؛ ولی قبل از این‌که به فاو برسد، یگان‌های ما که در شمال فاو بودند، به طرف جاده استراتژیک می‌رفتند که با این تیپ درگیر شدند و آن را زدند و تیپ ۱۱۵ به قرارگاه تیپ ۱۱۱ نرسید. در واقع روز بیست و دوم مقاومت چندانی مقابل یگان‌های ما انجام نشد و هیچ آتش توپخانه جدی یا تلاش قابل توجهی به وسیله هواپیما و هلیکوپتر روی نیروهای ما وجود نداشت و یگان‌ها با همان نیروهای محلی دشمن یعنی تیپ ۱۱۱ و تیپ ۱۱۵ درگیر شدند و به اهداف خودشان در منطقه فاو، جاده البحار، جاده استراتژیک و سایت موشکی رسیدند.

وقتی اولین نیروهای ما به ساحل دشمن رسیدند و مقاومت زیادی را در مقابل خود ندیدند، آقا محسن روی این تحلیل تأکید کردند برخلاف بعضی احتمالات که قبل از عملیات بررسی می‌کردیم و می‌گفتیم محتمل است در ساحل با مقاومت دشمن مواجه شویم، این مقاومت وجود ندارد؛ بنابراین آنجا گفتند ما ۴۸ ساعت فرصت داریم از وضعیت موجود حداکثر استفاده را بکنیم و به جایی که قابل دفاع است، برسیم. 
اسحاقی:
یعنی به خط نهایی؛ آخرین جایی که محل دفاع ما بود و می‌خواستیم آنجا دفاع کنیم. در فاو، در 24 ساعت اول، واقعا هرقدر که با تلاش‌ها با سرعت و شدت پیش می‌رفت، برای ما موفقیت‌آمیز‌تر بود. بعد از 24 ساعت، آقای رضایی جلسه گذاشتند. آنجا من به ایشان گفتم عراق به گارد، آماده‌باش داده‌است، چون ما یک خبر داشتیم که به لشکر گارد ریاست‌جمهوری آماده‌باش داده‌اند.

ادامه در صفحه پایداری هفته بعد

میثم رشیدی مهرآبادی - دبیر گروه پایداری