نگاهی به «پیامک از دیار باقی» تجارت مرگ بر بستر طنز
تجارت مرگ بر بستر طنز
مجموعه نوروزی «پیامک از دیار باقی» سیروس مقدم به مقوله تجارت با مرگ و قرابت مرگ و زندگی بر بستری طنز میپردازد، ولی در ادامه نمیتواند تعادل لازم را در انتخاب لحن حفظ کند و دچار چندپارگی میشود.
محسن تنابنده، نویسنده این مجموعه است که تجربه نگارش فیلمنامههای مختلفی را در کارنامهاش دارد. نکته جالب در مرور کارنامه او اینکه تم و بستر اصلی مجموعه پیامک از دیار باقی بسیار نزدیک به فیلم چند میگیری گریه کنی است؛ هردو به نزدیکی مرگ و زندگی بر بستر طنز پرداخته و به نوعی به مقوله تجارت با مرگ توجه دارند. محور اصلی مجموعه کاراکتری فرصتطلب و کلاهبردار به نام منصور سیمخواه (محمدرضا شریفینیا) است که شمایلی ظاهرالصلاح برای خود برگزیده تا اعتماد دیگران را جلب کند. ایده جذاب اولیه که حضور این کاراکتر را واجد پتانسیلی ویژه مجموعه کرده، نکتهای از پیش تعیینشده است. راهی که سیمخواه برای فرار از دست طلبکاران انتخاب میکند، یعنی مردن نمایشی، راهکاری است که چندان جدید به نظر نمیآید، ولی طبعا آنچه میتواند آن را تازه و جذاب کند، چیدمان شرایطی است که رسیدن به این راهکار را واقعی جلوه دهد.
رابطه سیمخواه با همسرش بدری(افسانه بایگان)، چگونگی حضور شیرین(شیلا خداداد) بهعنوان زن دوم، رابطه دایی(حمید لولایی) و همسرش با این خانواده و درنهایت نوع حضور دو پسر او حامد(حامد کمیلی) و حمید (سروش گودرزی) از مواردی هستند که پس از معرفی کاربردی به ورطه تکرار میافتند.
داستانکهایی هم که برای سرککشیدن به قصه فرعی آنها طراحی شده در مسیر همین تکرار محض کارکرد خود را از دست میدهد. بهعنوانمثال رابطه حمید با نامزد و پدر نامزدش، رابطه دایی و زندایی با هم و همچنین با بدری، رابطه فتحا...(افشین سنگچاپ) و نقی(رامین راستاد) و... ازجمله این چینشهاست که داستانکهای برخی از آنها در پیشرفت دچار افتوخیز شده و در حد همان تعریف اولیه باقی میماند اما در وجه مقابل میتوان به نوع حضور شیرین اشاره کرد که در خط فرعی مربوط به او اوج و فرود و پیشرفت داستانی حاصل میشود و درواقع میتوان گفت در زیرلایه آن همگام با خط اصلی روندی پویا اتفاق میافتد. حضور مادر شیرین، آشکارشدن شیوه آشنایی او و سیمخواه در مقطع میانی، بارداری، حضور او با فشار مادر در مراسم خاکسپاری سیمخواه و ... نقاطعطفی هستند که میتوانند درعینحال شخصیت را هم بهتدریج معرفی کنند. مجموعه پیامک از دیار باقی در قسمتهای انتهایی دچار تغییر لحن اساسی میشود و از آنجا که دست نویسنده و سازنده از طنز و کمدی تزریقی خالی شده، تلخی و گزندگی آن بهخصوص در این تضاد لحن توی ذوق میزند تا در سکانسهای متوالی مخاطب شاهد زنده به گور ماندن سیمخواه و عبرت گرفتن او از مرگ نمایشی خود باشد.
از اینجا به بعد پایان غیرقابلپیشبینی که تا جایی نقطه قوت این مجموعه را تشکیل میداد نیز از دست میرود تا دیگر این نقطهامتیاز را هم از دست داده و پایان اخلاقی، رفتن هر دو زن به یک جبهه و... طبق کلیشههای نخنما ، جذابیت خود را از دست بدهد.
رابطه سیمخواه با همسرش بدری(افسانه بایگان)، چگونگی حضور شیرین(شیلا خداداد) بهعنوان زن دوم، رابطه دایی(حمید لولایی) و همسرش با این خانواده و درنهایت نوع حضور دو پسر او حامد(حامد کمیلی) و حمید (سروش گودرزی) از مواردی هستند که پس از معرفی کاربردی به ورطه تکرار میافتند.
داستانکهایی هم که برای سرککشیدن به قصه فرعی آنها طراحی شده در مسیر همین تکرار محض کارکرد خود را از دست میدهد. بهعنوانمثال رابطه حمید با نامزد و پدر نامزدش، رابطه دایی و زندایی با هم و همچنین با بدری، رابطه فتحا...(افشین سنگچاپ) و نقی(رامین راستاد) و... ازجمله این چینشهاست که داستانکهای برخی از آنها در پیشرفت دچار افتوخیز شده و در حد همان تعریف اولیه باقی میماند اما در وجه مقابل میتوان به نوع حضور شیرین اشاره کرد که در خط فرعی مربوط به او اوج و فرود و پیشرفت داستانی حاصل میشود و درواقع میتوان گفت در زیرلایه آن همگام با خط اصلی روندی پویا اتفاق میافتد. حضور مادر شیرین، آشکارشدن شیوه آشنایی او و سیمخواه در مقطع میانی، بارداری، حضور او با فشار مادر در مراسم خاکسپاری سیمخواه و ... نقاطعطفی هستند که میتوانند درعینحال شخصیت را هم بهتدریج معرفی کنند. مجموعه پیامک از دیار باقی در قسمتهای انتهایی دچار تغییر لحن اساسی میشود و از آنجا که دست نویسنده و سازنده از طنز و کمدی تزریقی خالی شده، تلخی و گزندگی آن بهخصوص در این تضاد لحن توی ذوق میزند تا در سکانسهای متوالی مخاطب شاهد زنده به گور ماندن سیمخواه و عبرت گرفتن او از مرگ نمایشی خود باشد.
از اینجا به بعد پایان غیرقابلپیشبینی که تا جایی نقطه قوت این مجموعه را تشکیل میداد نیز از دست میرود تا دیگر این نقطهامتیاز را هم از دست داده و پایان اخلاقی، رفتن هر دو زن به یک جبهه و... طبق کلیشههای نخنما ، جذابیت خود را از دست بدهد.