جریمه لجبازی
کاش میشد این رفتارم رو تغییر بدم؛ مثلا این رفتارم که با یهدندگی از دستاندازهای اعصاب مردم گاز میدم و رد میشم و یه دور دیگه میزنم تا یهدندهتر شم!
از وقتی که یادم میاد یهدندگی من باعث استیصال بقیه میشد و ناچارا و زیرزیرکی قبول میکردند که حق با منه. البته تا اون روزی که گاز دادم و گاز دادم تا رسیدم به یکی مثل خودم!و البته اون کسی نبود جز دوست خودم که به میل اون روز، شب بود و شب، روز!بعد از این ماجراها یه نصفه عصری منو دوستم قرار گذاشتیم که پا درمیونی کنیم برای آشتی همسایهای که از خوششانسی ما دو تا آدم لجباز و یهدنده نبودند.بعد از این که حرفهایشان را شنیدم، من طرف خانم همسایه بودم و دوستم طرف آقای همسایه! پاورچین پاورچین راه میرفتم و میگفتم:چرا باید این آقا نمکدون رو بذاره زیر پای همسرش که زمین بخوره؟ دوستم با تهاجم احساسی گفت: بهخاطر اینکه این خانم پرتقال رو با سوئیچ ماشین پوست کنده! منم کم نیاوردم و گفتم: پرتقال که هیچ همچین مردی رو بایدم با سوئیچ ماشین پوستشو کند! این لجبازی ما اونقدر ادامه پیدا کرد تا آن دو زوج با ضربه نمکدان ما رو بیرون کردند و آخر هم جدا شدند.از آنجا به بعد تصمیم گرفتیم خیابونمون رو از هم جدا کنیم و از دستاندازها به سرعت رد نشیم.اما این طوری نموند و وقتی به چراغ قرمز میرسیدیم، رد میکردیم و با دیدن چراغ سبز میایستادیم تا جایی که دیدیم کسی دور و برمون نیست و ما داریم جریمه نداشتن آدمهایی با عدم لجبازی را به بهای سنگین پرداخت میکنیم و اون موقع بود که برای اولین بار همنظر شدیم تا بیشتر لجبازی کنیم و بقیه باهامون کنار بیان!
کیمیا زلفیگل - تهران
کیمیا زلفیگل - تهران