پاییز 59
روایت آزادسازی خرمشهر در کتابهای بسیاری نقل شده است، آثاری که البته حجم قابلتوجه آن بازنویسی خاطرات فرماندهان حاضر در میدان بوده است.
در ادبیات داستانی و سینما هم آثار قابلتوجهی در این رابطه وجود دارد اما شاید یکی از خوشخوانترین این آثار مکتوب، کتابی است که این حماسه از زبان یک دختر 19ساله خرمشهری روایت میشود. دختری که در آن زمان تصمیم به ماندن گرفته است. کتاب «پاییز ۵۹» که توسط سوره مهر منتشر شده؛ خاطرات «زهرهستوده» از اهالی خرمشهر است که در روزهای آغاز جنگ تحمیلی دختر جوانی بود و روزهای زیادی را در خرمشهر و آبادان سپری کرد. روایت او ساده و خودمانی است. کتاب را که دست بگیریم، حس میکنیم زهره ستوده کنارمان نشسته و شروع کرده به تعریف آنچه برایش رخ داده است. آغاز کتاب هم در نوع خود زیبا و جذاب است؛ کتاب با شکستن تصورات راوی از لباس سربازی و تفنگ آغاز میشود. زهره ستوده کنار یک سرباز روی زمین مینشیند و به شهرش میاندیشد. به این طریق او واگویی خاطرات خود را آغاز میکند. او در این روایت ساده و صمیمانه به واکاوی گذشتهها میپردازد و خاطرات سالهای دور را ورق میزند؛ خاطراتی که آغازگر آن هفت سالگی زهرهستوده است. راوی بهعنوان یک شاهد عینی سعی میکند در این کتاب خاطراتش را با حالتی مستندگونه بیان کند تا روزهای مقاومت خرمشهر را با شکلی نزدیک به واقعیت به ما ارائه کرده باشد.