غفلت از جادوی عروسک‌های ایرانی

غفلت از جادوی عروسک‌های ایرانی

مبارک، سیاه خوشمزه زرخریدی که ریشه در اسطوره‌های کهن دارد، با لبخندی طنازانه ‌همراه مرشد پیر در جست‌وجوی مدینه فاضله در دنیای هنرهای نمایشی ایران است. سال‌هاست چراغ خیمه مبارک دیگر فروغ گذشته را ندارد.

گویی این سیاه خوشمزه که روزگاری شیرینی نَقل ماجراهای او در کاخ شاهان و در گذر اصلی شهرها پای هر رهگذری را سست می‌کرد و شنیدن صدای صفیر بگومگوهایش با مرشد، لبخند معنی‌داری را بر لب هر رهگذر می‌نشاند، در سایه مدرنیته گم شده‌است. هرچند صدای سوت‌سوتک خیمه‌‌شب‌بازی دیگر در کوی و برزن شهر شنیده نمی‌شود؛ ولی ذات این هنر باستانی همچنان آبشخور هنرهای نمایشی ایرانی است.

خیمه جادوی کهن ایرانی
ریشه خیمه شب‌بازی را به سال‌های دور و درازی نسبت می‌دهند؛ روزگاری که برای نخستین‌بار عروسک‌ها به اسباب‌بازی کودکان و دست‌افزار روایت‌های ملی و محلی تبدیل شدند. آنچه در ذهن ما از خیمه‌شب‌بازی به جامانده بیشتر به خیمه‌ای کوچک و عروسک‌هایی که با نخ کنترل می‌شوند؛ مرشدی آوازخوان و تنبک‌نواز و گاهی همراهی دو نوازنده کمانچه یا تار محدود می‌شود؛ ولی باید گفت ذات جادویی خیمه‌‌شب‌بازی فراتر از این خاطره‌های کمرنگ در تاریخ بشر است و خیمه‌‌شب‌بازی بخشی از استحاله شخصیتی شگفت و کهن به درازنای تاریخ ایران‌زمین به‌شمار می‌رود که گاه در قامت مبارک در خیمه‌ای جادویی و گاه در هیبت سیاه طنازی بر صحنه خاکی ظاهر می‌شود تا بگوید آنچه را که مردم می‌خواهند.  در طول تاریخ خصیصه اصلی نمایش‌های خیمه‌شب‌بازی و سیاه‌بازی طنازی و شادی‌بخشی بوده و تاثیر عمیقی در ذهن مخاطب به جا می‌گذاشته، چنان‌که به بخشی از میراث ملی ایرانیان تبدیل شده‌است‌. جواد انصافی، کارگردان و بازیگر در این‌باره می‌گوید: خیمه‌شب‌بازی بیشتر روی مسائل شادی‌آور و طنز متمرکز است و کمتر تمایلی به روایات جدی دارد. حتی اگر قصه راوی وقایع جدی باشد، آن قصه بر پایه طنز اجرا خواهدشد. به‌عنوان مثال می‌توان به روایت ماجرای امیر ارسلان پرداخت؛ ولی ماجرا با محوریت نگاه طنزآلود روایت می‌شود.
     
شادی‌بخشی که امروز نیاز جامعه است
انصافی درباره دلیل این موضوع تصریح می‌کند: مبنای خیمه‌‌شب‌بازی بر پایه شادی‌بخشی و مخصوصا برای ارتباط با نسل کودک و نوجوان است و البته غیرمستقیم نیز برای بزرگسالان اجرا می‌شود. در واقع به‌وسیله خیمه‌‌شب‌بازی می‌توان بسیاری از قصه‌ها و بازی‌های کهن را اجرا کرد. انصافی با اشاره به قابلیت‌های خاص عروسک‌ها توضیح می‌دهد: انتخاب عروسک به‌عنوان شخصیت به این دلیل بوده که برخی موارد را نمی‌توان در نمایش عادی نشان داد؛ ولی در خیمه‌شب‌بازی و نمایش عروسکی انجام آن ساده‌تر است و می‌توان راحت‌تر قصه را پیش برد.
     
خاستگاه عروسک‌های ایرانی
پوپک عظیم‌پور، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و عضو کمیته پژوهش یونیمای جهانی نیز از نقش عمده عروسک‌ها در تمدن، فرهنگ و زندگی ایرانیان باستان و پیکره‌های باران‌ساز یا تمنای باران یاد و بیان می‌کند: در میان بسیاری از عشایر و قوم‌های ایرانی همراه با کودکی که تازه متولد می‌شود، پیکره‌ای را به‌عنوان همزاد در گهواره‌اش قرار می‌دهند تا کودک از چشم شور و نظرهای بد در امان باشد، بعدها عروسک تبدیل می‌شود به عروسکِ بازی بچه و در بعضی از جاها گزارش شده عروسک را به مرور در سطوح بلندتری قرار می‌دهند تا کودک وقتی راه‌رفتن یاد گرفت خودش عروسک را بردارد.
نویسنده کتاب فرهنگ عروسک‌ها و نمایش‌های عروسکی آیینی و سنتی ایران خاطرنشان می‌کند: در بسیاری از شهر‌های ایران رسم بر این بود، وقتی دخترشان را به خانه بخت ‌می‌فرستند، با او عروسکی همراه می‌کنند تا هم بازیچه دختر باشد، هم سنگ‌ صبور و همراهش و هم‌ به تمثیل نشانی از این‌که همراه عروس خودمان عروس دیگری هم فرستادیم تا شما هوو برای عروس ما نیاورید. بعدها عروسک‌ها را در آیین‌های بلاگردانی نیز می‌بینیم.
     
6000 سال سابقه
انصافی درباره قدمت و پیشینه عروسک‌‌های خیمه‌شب‌بازی خاطرنشان می‌کند: تاریخ عروسک‌ها بسیار قدیمی است و شواهد ثبت‌شده آن را می‌توان در هزاران سال پیش جست. اما شواهد غیرمستقیمی نیز داریم. عروسک‌هایی در تپه‌ سیلک و شهر سوخته زابل یافت شده که احتمال استفاده از فضای نمایشی و روایت توسط عروسک‌ها را افزایش می‌دهد. این مدرس تئاتر شادی‌آور ادامه می‌دهد: این نکته مهمی است که حتی اجسام در داستان‌های قدیمی در حال حرف زدن هستند و گویی شخصیت دارند. مواردی همچون جام سفالین شهر سوخته که چند حرکت یک حیوان روی آن نقش بسته و تداعی‌گر فریم‌های انیمیشن است به ما یادآوری می‌کند، باید نگاه خود را به تاریخ روایت و نمایش‌های ایرانی تازه کنیم. انصافی تصریح می‌کند: به این دلایل عنوان می‌شود که در گذشته دور این سرزمین، حداقل 5000 یا 6000 سال پیش‌زمینه‌هایی در این موارد داشتیم ولی هنوز نمی‌توان آن را ثابت کرد که دقیقا شباهتی به موارد امروزی داشته است. از 1000 سال پیش به بعد شواهدی از اجرای خیمه‌‌شب‌بازی داریم و در دوران قاجاریه انواع این‌گونه نمایش رایج می‌شود. 
     
کمبود پژوهش‌های اصیل 
پوپک عظیم‌پور نیز درباره هویت نمایش عروسکی ایرانی اظهار می‌کند: جهان، نمایش عروسکی ما را به خیمه‌‌شب‌بازی می‌شناسد اما متاسفانه درباره خیمه‌‌شب‌بازی، پژوهش‌های اصیل و برجسته‌ای نکرده‌ایم. در برهه‌ای برخی از استادان به این امر توجه کردند اما بعد از یادرفته است. بی‌توجهی، سهل‌انگاری و بی‌علاقگی همه موجب این کم‌کاری شده است. گاهی وقت‌ها در بین اهالی تئاتر و تئاتر عروسکی می‌بینیم که اساطیر یونانی را بهتر از اساطیر ایرانی می‌شناسند؛ در حالی‌ که شخصیت‌های قدرتمندتری در اساطیر ما تجلی کرده‌اند که می‌توانند دستمایه نمایش عروسکی قرار بگیرند.
انصافی در پاسخ به تفاوت‌ها در اجرا و انتخاب گزینه‌های دیگر به جای خیمه در خیمه‌شب‌بازی تصریح می‌کند: البته ممکن است اجرا به‌صورت کنونی خیمه‌‌شب‌بازی نبوده باشد ولی باز هم عروسک وسیله‌ای برای بازی یا بازی‌گیری و بیان روایات یا داستان‌ها بوده است. در فرهنگ برخی شهرها مثل شیراز، خُم‌بازی وجود دارد که عروسک‌ها درون خمره بزرگی‌اند و بیشتر این عروسک‌ها از نوع دستکشی یا انگشتی هستند.
انصافی درباره سابقه شخصیت سیاه نیز که مابه‌ازایی برای مبارک خیمه‌‌شب‌بازی در دنیای نمایش صحنه‌ای است، بیان می‌کند: قصه‌های کتاب سمک عیار مربوط ‌به دوران اشکانی است. نکته جالب این‌که سمک عیار را در برخی از فرازهای روایت، با نام سیاهو صدا می‌کنند. در بخشی از قصه نیز روایت شده که سمک در برابر رقیب غول‌آسایی قرار می‌گیرد و متوجه می‌شود به‌طور مستقیم نمی‌تواند از پس این رقیب قوی‌هیکل برآید. سمک به این نتیجه می‌رسد که اینجا باید از فنون عیاری استفاده کند.
این کمدین ادامه می‌دهد: سمک از کیسه خود دوایی بیرون می‌آورد و به صورتش می‌مالد و چهره‌اش را سیاه می‌کند. سپس شروع می‌کند به شکلک‌درآوردن. حریف سمک از این رفتار وی می‌خندد و اظهار می‌کند سیاه برزنگی را ببین که می‌خواهد با من جدال کند. در همین فاصله که وی مشغول خندیدن است، سمک از فرصت استفاده کرده و با انداختن کمند، او را به بند می‌کشد. گویی نوعی نمایش سیاه‌بازی وجود داشته که سمک از آن الهام می‌گیرد.
     
پرسونایی که روزگاری قهرمان اسطوره‌ای ایران بود
حقیقتا شخصیت مبارک یا سیاه نیز در وهله نخست یک آدم ضعیف و پرمدعا به‌نظر می‌رسد و گویی روایت ماجراهای او فقط برای وقت‌گذرانی است؛ لیکن از زبان همین شخصیت حرف‌ها و نکاتی به گوش جان می‌نشیند که گویی کمندی است که ذهن آدمی را اسیر خود می‌کند. انصافی تصریح می‌کند: در جای دیگر، شخصیتی همچون نسیم عیار که از دوستان سمک نیز هست در برخی موارد خودش را سیاه می‌کند و به نام آتش‌افروز نیز شناخته می‌شود. آتش افروز جزو پیام‌آوران نوروزی و عناصر فرهنگی منطقه بزرگی از کردستان تا جنوب و حتی در نطنز کاشان است. پرسونایی که روزگاری قهرمان اسطوره‌ای ایران بود، بارها در جلد شخصیت‌های مختلف در نمایش‌های سنتی ‌و آیینی در اجرای عروسکی یا هنرنمایی بازیگران در دربار شاهی یا میان کوچه‌و‌برزن‌های شهر با لبخندی درخشان و چهره‌ای سیاه، جانی تازه در رگ‌ها یا هنرهای نمایشی فلات بود. انصافی، نویسنده کتاب «سیا‌ه‌بازی از نگاه سایه‌باز» ریشه و تاریخچه شخصیت سیاه را به دوران اشکانیان می‌رساند و به شخصیت‌های ثبت‌شده در تاریخ ساسانی، همچون نوروز و پیروز اشاره می‌کند. 
   
فرهنگ ایرانی در برابر فرانچایزهای هالیوودی
هرچند تلاش‌های جسته گریخته برای بازگشت به متون کهن ایرانی وجود دارد؛ لیکن با ورود حجم انبوه فرانچایزهای هالیوودی همچون هری‌پاتر، بن‌تن و... این اقدامات باید مورد حمایت جدی‌تر قرار گیرد. برخی مدعی هستند پیچید‌گی این متون کهن یا نبود فناوری مدرن عامل عدم تمایل هنرمندان است؛ ولی وقتی هنرمندان جسوری حتی در همین حوزه خیمه‌‌شب‌بازی و سایه‌بازی پا پیش می‌گذارند، تفقدی شامل حال‌شان نمی‌شود. محمد اسدی‌نژاد، هنرمند و محقق هنرهای نمایشی در این‌باره تصریح می‌کند: بهره‌گیری از آیین‌های ایران باستان مثل نوروز، یلدا، چهارشنبه‌سوری در خیمه‌‌شب‌بازی برای ما مهم است و اجراهایی نیز برای نمایش این آیین‌ها به‌صورت خیمه‌شب‌بازی انجام داده و می‌دهیم. حتی من با انتقال نقش‌های کاراکترهای خیمه‌‌شب‌بازی، داستانی درباره امام رضا (ع) طراحی کردم و این نشان می‌دهد که ما هیچ محدودیتی در این زمینه نداریم.
     
زنگ‌ها برای مبارک به صدا درآمده‌ است؟
مهجورشدن و از دست‌دادن استادان این فن از آسیب‌های بزرگی است که زنگ‌های خطر را برای ادامه اجرای اصیل خیمه‌‌شب‌بازی به‌صدا درآورده است. انصافی در پاسخ به جایگاه آموزش در ماندگاری خیمه‌شب‌بازی می‌گوید: امروزه نیز گاهی تلاش می‌شود که جوانان اطلاعات لازم درباره آن را پیدا کنند؛ ولی متاسفانه استادان کلیدی و اثرگذاری که ما در خیمه‌‌شب‌بازی همچون استاد خمسه‌ای و دیگران داشتیم، دیگر در بین ما نیستند. من اعتقاد دارم که متاسفانه دانشگاه ما روی این قضیه بسیار کم کار کرده است. از سویی آموزش شاگردها و اساسا هنر خیمه‌شب‌بازی هیچ‌گاه در بخش آکادمیک هنر ایرانی جایگاهی شایسته پیدا نکرده و گویی گمان بر این است که روزگار آن به پایان رسیده است اما پرسش اینجا است که هنرهایی از این دست حداقل به‌عنوان بخشی از میراث ملی ایران، آیا شایسته نگاه اصلاح‌گر و نقادانه پژوهشگران آکادمیک نیز نیستند؟

میراث‌داری یک تنه
هنرمندی هم یک‌تنه حدود ۶۳ سال در حال تلاش برای حفظ میراث ملی نمایش ایرانی بود که مورد تفقدی قرار نگرفت. زنده‌یاد ماشاءا... اسدی‌نژاد از استادانی بود که در طی دوران معاصر در تلاشی خستگی‌ناپذیر برای احیای خیمه‌‌شب‌بازی کار سترگ خود را با یک گاری در پارک کوهسنگی مشهد شروع کرد و نوآوری‌های او در این زمینه خود نقطه عطفی در تاریخ خیمه‌‌شب‌بازی است. محمد اسدی‌نژاد، فرزند ماشاءا... اسدی‌نژاد عروسک‌ساز و هنرمند فقید نمایش‌های خیمه‌شب‌بازی و سیاه‌بازی ‌مشهد ‌درباره این دوران می‌گوید: سال ۱۳۳۸ نخستین اجرای ماشاءا... اسدی‌نژاد روی گاری اجرا شد که با استقبال گرم مردم با نصب چادر، اجرای نمایش‌های خیمه‌شب‌بازی ادامه یافت. در کتاب سرگذشت نمایش که سال ۱۳۴۸ چاپ می‌شود آمده‌ است که حدود دو سه سال است که سالن نمایشی در کوهسنگی مشهد برای نمایش خیمه‌شب‌بازی ساخته شده است. به‌عبارتی شروع اجرا قبل از سال ۱۳۳۸ بوده و بنای سالن در سال ۴۵ ساخته شده است. اجرا تا حوالی سال ۵۶ در سالن نمایش ادامه داشته و بعد از انقلاب نیز به پارک ملت انتقال پیدا می‌کند و مرحوم اسدی‌‌نژاد تا سال ۸۵ به کار خود ادامه می‌دهد.در زمانی که هنوز بردن بچه‌ها به سینما رایج نبود و یک مرد تلاش می‌کرد مبارک همچنان «هیروی» نسلی باقی بماند که بعدها نسل سوخته نام گرفت. شواهد نشان می‌دهد زنده‌یاد ماشاءا... اسدی‌نژاد علاوه بر شناخت و تسلط بر امور نمایش و درام، نه‌تنها هوش بازاریابی؛ بلکه دید خلاقانه‌ای در مهندسی نمایش داشت و در چند دهه پیش به‌تنهایی در تلاش برای ایجاد یک تحول اساسی و به‌روز کردن خیمه‌‌شب‌بازی برای سال‌های آینده بود.

عبدالصمد حسینی - خبرنگار