
داستان یک تباهی طولانی
«آن موقع 65 سال داشت و سالها بود مدام سرفه پشتسرفه میکرد. کسی به سیگار کشیدنشگیر نمیداد. خبر سرطانش احدی را شوکه نکرد. او، در این 40 سال زندگی با اعمال شاقه، آرامآرام و بیوقفه تباه شده بود.
داستان زندگی مادرم اصلا یکجورهایی همین داستان تباهی مادامالعمرش است و داستانِ زندگی من هم به تار و پود همین داستان، یعنی داستان تباهی او، گره خورده است. این داستانی است که نقشی محوری در فهم من از خودم و دیگر آدمهای دنیا دارد. همین داستان یا لااقل، نقش من در این داستان است که نمیگذارد هرگز مادرم را از دست بدهم.» آسیبهای روحی و داغهای روانی هر انسان تحفههای دوران کودکیاش هستند و از قدیم گفتهاند دندان اسب پیشکش، شمردن ندارد. میشود، به حق، نفرینگوی این زخمها بود و آنها را مسبب بدبختیهای حاضر زندگی دانست اما به کار گرفتن این زخمها برای تولید و خلق، خود حکایت دیگری است که نمونهاش همین کتاب است. کتاب پیشرو، مجموعهای از هفت جستار به هم پیوسته است که در هر جستار نویسنده از رهگذری نو به روایت زندگی خانوادگی و خاصه رابطه مادرش میپردازد. زنی غریب، با استعداد، با بازیهای پیچیده روانی مخصوص به خود که اعتیادش به الکل و سیگار عاقبت نهفقط زندگی خودش که زندگی آدمهای نزدیکش را هم ویران میکند.
نویسنده: دونالد التریم
مترجم: عماد مرتضوی
نشر: گمان
سال انتشار:1402
نویسنده: دونالد التریم
مترجم: عماد مرتضوی
نشر: گمان
سال انتشار:1402