4 سال پس از فوت فرجا... سلحشور با 2 نفر از همکاران او درباره خاطراتش صحبت کردهایم
حاجی قلبش از طلا بود
برگههای تقویم نشان میدهد كه چهار سال از فوت فرجا... سلحشور گذشته است. گرچه چهار تا 365 روز گذشته، اما همچنان سریالهای این كارگردان با عناوین یوسف پیامبر و مردان آنجلس در ذهن مردم باقی مانده و بازپخشهای چند باره آثارش بازتابهای جهانی هم به دنبال داشته است. البته همیشه این طور نبوده كه از ساختههای او تعریف كنند، زیرا مخالفانی هم در كشورهای دیگر بودند كه نسبت به او گارد داشتند و معتقد بودند كه او با ساختههایش، مذهب شیعه را ترویج میدهد. اما هیچكدام از این مسائل باعث نشد تا او خم به ابرو آورد و فعالیتش را متوقف كند، حتی زمانی كه در بستر بیماری بود با علاقه فراوان فیلمنامه سریال موسی (ع) را مینوشت و با قلمی كه در دست داشت به جنگ هیولای سرطان رفت، چرا كه معتقد بود كار هنرمند هرگز نباید متوقف شود. همین عشق و علاقه او به كارش باعث شد كه بعد از فوتش همچنان ساخت سریال موسی(ع) جزو اولویتهای رسانه ملی قرار بگیرد و بعد از او كارهایش را جمال شورجه به دست گرفت، شورجهای كه یار غار زنده یاد سلحشور بود و این روزها دوران نقاهت بیماری را سپری میكند. امروز به بهانه چهارمین سال رفتن و زندگی جدید سلحشور گزارشی تهیه كردهایم كه میخوانید.
شاید برایتان جالب باشد بدانید یكی از سریالهای كشورمان از سوی رئیسجمهور به یك مقام مذهبی اهدا شده است. در حالی كه چنین هدیهای معمولا در دنیا خیلی مرسوم نیست. این اتفاق برای سریال اصحاب كهف (مردان آنجلس) افتاده بود كه بعد از پخش، بازتابهای زیادی در كشور داشت و نه تنها مورد اقبال مردم، بلكه مقامات سیاسی هم قرار گرفته بود. در سفر سید محمد خاتمی (رئیسجمهور وقت) به واتیكان در اسفند ۱۳۷۷، او دیداری با پاپ ژان پل دوم داشت و در آن دیدار پاپ و محمد خاتمی هدایایی به یكدیگر دادند. پاپ ژان پل دوم قابی با نقوش حكاكی شده به خاتمی اهدا كرد و خاتمی نیز یك جلد «دیوان حافظ»، یك «قالیچه نفیس ایرانی قاب شده با نقش میدان سن ماركو واقع در شهر ونیز ایتالیا» و مجموعه كامل سریال «مردان آنجلس» (داستان اصحاب كهف) در شش نوار ویدئویی (VHS) را به عنوان هدیه، اهدا كرد. همین هدیه هم واكنشهای زیادی به دنبال داشت و شبكههای خبری هر كدام از نگاه خودشان این هدیه را مورد بررسی قرار دادند.
ناهار آشتیکنان حاجحسین و حاجفرج!
احمد میرعلایی، تهیهكننده سریال موسی (ع): من خاطره مشتركی از فرجا... سلحشور و حسین زندباف دارم كه هر دو جزو بزرگان هستند و با كسب اجازه از این دو مرد اخلاق و حرفهای آن را تعریف میكنم. برای تدوین سریال یوسف پیامبر از حسین زندباف دعوت شده بود. البته كسانی كه سلحشور را نمیشناختند، معمولا در برخورد اول احساس میكردند كه رفتار او بسیار خشك هست. خلاصه نشستی كه زندباف و سلحشور داشت نه تنها به سرانجام نرسید، بلكه هر دو اختلاف نظر شدید با هم پیدا كردند و بهشدت از هم دلخور شدند و با ناراحتی جلسه را ترك كردند. در آن زمان شورجه و حسن نجاریان با من صحبت كردند كه این دو را آشتی بدهم، چون معتقد بودند حضور این دو نفر منجر به تقویت كار میشود. البته قبل از من هر دوی این عزیزان با سلحشور و زندباف صحبت كرده بودند، اما به ضرس قاطع هر دو گفته بودند كه به هیچ وجه نمیخواهند با هم روبهرو شوند. تا اینكه یك روز در جلسهای كه مربوط به كار دیگری بود، من به سراغ حسین زندباف رفتم و گفتم: حاج حسین بعد از این جلسه با هم باید جایی برویم. (من زندباف را خیلی دوست دارم و همیشه هم او را حاج حسین صدا میكنم) هر چه او اصرار كرد، نگفتم و فقط تاكید كردم كه دو ساعت به من وقت بده، چون میخواهم تو را به جایی ببرم برای كار خیر. او هم بعد از جلسه سوار ماشینم شد. مرتب در ماشین سؤال میپرسید كه كجا میرویم، من هم از او زمان خواستم. وقتی از عوارضی رد شدیم، متوجه شد كه میخواهیم سر صحنه سریال یوسف پیامبر واقع در شهرك سینمایی دفاع مقدس برویم. همان لحظه خطاب به من گفت كه اگر او را سر صحنه این سریال ببرم، برای همیشه با من قطع رابطه میكند. اما من او را دعوت به آرامش كردم و گفتم كه میخواهیم با شورجه و نجاریان ناهار بخوریم. ولی حاج حسین رضایت نمیداد و با اخم به من نگاه میكرد كه ماشین را نگه دارم تا او پیاده شود. خلاصه رفتیم شهرك و وقتی هم سلحشور ما را دید، او هم بسیار ناراحت شد كه چرا زندباف را سر صحنه آوردیم. بالاخره با كلی مكافات سر بساط ناهار نشستیم و یواش یواش آنها با هم شروع به صحبت كردند و ما هم بعد هر دو را تنها گذاشتیم. نكته جالب این بود كه هر دو بعدها با هم خیلی رفیق صمیمی شدند، حتی نزدیكتر از من به هم شدند. حتی به یاد دارم در جلسهای وقتی عدهای به زندباف گفته بود كه چطور با سلحشور كار میكند كه رفتارش خشك هست، او خطاب به بقیه گفته بود كه من در همه عمرم هر چقدر هم از احمد میرعلایی تشكر كنم، كم است، چون او من را با سلحشور آشنا كرد كه واقعا مرد بزرگی هست و سریال جذابی ساخته هست. او ادامه داده بود كه هنگام تدوین یوسف پیامبر، برای تك تك صحنههای این سریال گریه كرده است. وقتی سلحشور فوت شد، زندباف خیلی گریه كرد و نمیتوانست باور كند كه او فوت شده است. واقعا هر دو خیلی با هم اخت شده بودند و برای هم احترام زیادی قائل بودند.
از كندن چاه برای درآوردن گردنبند كاری ماما
تا جایزه روزه داران
مهوش صبركن، بازیگر نقش كاری ماما در سریال یوسف پیامبر: من و همسرم خاطرات بسیار زیادی از مرحوم سلحشور داریم. در سریال یوسف پیامبر من نقش كاری ماما را بازی میكردم. معمولا زیورآلاتی كه ما برای این سریال استفاده میكردیم، دستساز بود. گردنبندی هم برای كاری ماما ساخته شده بود كه مستثنی از این قانون نبود و ساخت دست بود. یك روز با همان گردنبند به سرویس بهداشتی رفته بودم و ناگهان این گردنبند از گردنم باز شد و در چاه افتاد. از آنجا كه گردنبند دستساز بود و صحنههای زیادی ضبط شده بود كه گردنبند در گردن كاریماما بود، سلحشور اعلام كرده بود كه برای حفظ راكوردها آن را از چاه دستشویی خارج كنند و كارگران بهناچار مجبور شدند چاه سرویس بهداشتی را بكنند تا بتوانند گردنبند را خارج كنند. از دیگر خاطراتی كه یاد میآید این بود كه یك شب و من خانم كتایون ریاحی شبكار بودیم و لباسهایی كه پوشیده بودیم گرم نبود و شهرك سینمایی دفاع مقدس در قم هم شبها بسیار سرد بود. از آنجا كه مرتب میلرزیدیم، به همین دلیل شادروان سلحشور از عوامل پشت صحنه خواسته بود كه در استانبولی آتشی به پا كنند و آن را زیر پایمان بگذارند كه از سرما هنگام ضبط سریال نلرزیم كه ناخودآگاه لباس من به استانبولی گیر كرد و لباسم گر گرفت كه سریع با حضور عوامل آتش را خاموش كردند. خاطرات من از این سریال كم نیست. نكته قابل توجه این بود كه سلحشور، تنها كارگردان و تهیهكنندهای بود كه در طول تاریخ بازیگری خودم و همسرم دیده بودم كه سر وقت حسابدارهایش سر صحنه میآمدند و دستمزدها را پرداخت میكردند. ضمن اینكه هر كس گرفتاری پیدا میكرد از جیب خودش به كسانی كه نیازمند بودند در قالب وام به آنها كمك میكرد. همه گروه از زنده یاد عظیم جوانروح مدیر فیلمبرداری كار گرفته تا آبدارچی همه از دستمزدهایشان رضایت داشتند. یكی از نكات جالبی كه در خاطرم هست این كه او در پایان ماه مبارك رمضان برای كسانی كه این ماه را روزه گرفته بودند هدایایی ترتیب میداد و به این ترتیب آنها را تشویق میكرد. او هیچگاه كسی را برای نماز یا روزه مجبور نكرد اما به سبك خودش افراد را تشویق میكرد. در مجموع محبت، انسانیت و برخوردهای خوب او با بازیگران هرگز از خاطر من و شوهرم نمیرود. همیشه به همه احترام میگذاشت، برایش فرقی نمیكرد بازیگر است یا سیاهی لشكر و ما هیچ وقت اخم او را ندیده بودیم. از همه مهمتر این بود كه ما 300 تا 400 سیاهی لشکر برای این سریال داشتیم و سلحشور اعلام كرده بود كه اول غذای سیاهی لشکرها داده شود و بعد بازیگران. همچنین غذاهای هر دو گروه تفاوتی نداشت و یكسان بود. این در حالی است كه معمولا در پروژههایی این چنینی غذای بازیگران و سیاهی لشکرها فرق میكند، حتی در ابتدا میان وعده به سیاهی لشکرها داده میشد و بعد به ما! همین رفتارهای منصفانه سلحشور همه را به وجد آورده بود.
سرانجام سریال موسی پیامبر(ع)
9 آبان ماه سال 1394 مدیر كل وقت امور نمایش سیما درباره ساخت سریالهای فاخر اعلام كرد كه چند سریال الف ویژه در دستور كار قرار گرفته و جزو اولویتهای رسانه ملی تعریف شده است. سریال موسی(ع) یكی از این آثار فاخر است كه فرجا... سلحشور كه ساخت مجموعههای تاریخی همچون یوسف پیامبر، اصحاب كهف و ایوب پیامبر را در کارنامه دارد آن را برای تلویزیون میسازد.
سلحشور همراه با گروهش مشغول تحقیق و نگارش این سریال شد، اما عمر او به دنیا نبود و اواخر اسفند همان سال در اثر بیماری جامعه هنری را عزادار كرد. بعد از درگذشت این هنرمند، جمال شورجه پیگیر ساخت این سریال شد. تا اینكه شورجه بر اثر عارضه مغزی چند وقتی در بیمارستان بود و در حال حاضر دوران نقاهت را سپری میكند.
خبرها حاكی از آن هست كه در حال حاضر تیم تولید سریال موسی(ع) آماده است تا رسانه ملی اعلام كند و گروه پیش تولید را آغاز كند. البته گروه سازنده قبل از پیش تولید، مراحل برنامه نویسی این سریال را انجام دادهاند تا بودجه در همه قسمتهای این سریال بهدرستی هزینه شود، زیرا آرزوی سلحشور ساختن سریال موسی(ع) بود و جمال شورجه كارگردان و احمد میرعلایی تهیهكننده علاقهمند هستند تا این سریال را به بهترین شكل بسازند تا مورد اقبال عمومی قرار بگیرد.
از مخالفت مصر تا فروشگاه فرودگاههای بینالمللی
سال ۱۳۹۲ پخش این مجموعه تلویزیونی در مصر به عنوان نخستین سریال ایرانی پخش شده از كانال رسمی این كشور مخالفتهایی را از سوی سلفیها كه این عمل را تلاشی برای انتقال فرهنگ شیعی قلمداد میكردند، در پی داشت. البته همیشه این طور نبوده كه اهل سنت نسبت به ساختههای زندهیاد سلحشور موضع داشته باشند. زیرا یوسف پیامبر و اصحاب كهف در كشورهای عربی همچون عراق با بازخورد زیاد مردم روبهرو شده بود، حتی در فرودگاههای بینالمللی دیگر كشورهای عربی همچون امارات دیویدی این دو سریال در فروشگاههایشان برای فروش عرضه میشد.
توبه نصوح
مسلما اگر از قدیمیها بپرسیم، حتما به یاد میآورند لطفعلی خانی كه بر اثر سكته میمیرد، ولی در هنگام دفن زنده میشود و از جا بر میخیزد و در اثر این اتفاق به این فكر میافتد كه از افرادی كه میشناسد حلالیت بگیرد. غافل از اینكه مسیر سختی پیش رو دارد... و لطفعلی خان كسی نبود جز زندهیاد سلحشور در فیلم توبه نسوح. شادروان سلحشور فعالیت هنری اش را با بازی در فیلم توبه نصوح آغاز كرد. او بعد از این اثر در فیلم سینمایی گوركن هم بازی كرد و هم چهرهپرداز بود. وی سال 65 در فیلم پرواز در شب زندهیاد رسول ملاقلیپور هم بازی كرد. سال 67 هم تهیه فیلمی با نام انسان و اسلحه را به كارگردانی مجتبی راعی به عهده داشت كه یكی از نقشهای این فیلم را هم ایفا كرد. زندهیاد سلحشور سال 72 پا به عرصه كارگردانی و نویسندگی گذاشت و بازیگر، كارگردان و فیلمنامهنویس فیلم مجموعه ایوب پیامبر بود. او سال 76 هم در فیلم دنیای وارونه شهریار بحرانی بازی كرد و همان سال مجموعه اصحاب كهف (مردان آنجلس) را كارگردانی كرد كه با استقبال مردمی روبهرو شد. او در دهه 80 سریال یوسف پیامبر را ساخت كه در كنار كارگردانی، نویسندگی، تهیهكنندگی و ایفای یكی از نقشهای سریال را به عهده داشت. همچنین سال94 تهیه مجموعه قصههای تبیان را به عهده داشت و مشغول نگارش سریال موسی (ع) بود كه دار فانی را وداع گفت.
-
نوسان نداشته باش!
-
ما توهّم دانایی داریم
-
حاجی قلبش از طلا بود
-
کرونا علیه همهچیز !
-
یه حبه قند
-
جنایت، مكافات خیانت
-
5 شاهكار مهندس شلبی
-
شادی آمریکا از شیوع کرونا در ایران
-
دیوار دفاعی در برابر سیل
-
اقتصاد؛ دغدغه اول
-
دود کرونا در چشم بازار
-
ایران، کیت تشخیص کرونا ساخت
-
گلایههای کارون
-
چند درس كه از سیل بهار نگرفتیم