ما هیچ ما نگاه
علیرضا رأفتی روزنامهنگار
نمیدانم این قصه از كجا باب شد. من كه فقط بیست و چند سالش را به یاد دارم، اما تا جایی كه در تاریخ معاصرمان غور میكنم همیشه این حرف و حدیثها نقل محافل و سر زبان مردم بوده كه ما چهقدر بیفرهنگیم و فرنگیها چقدر با فرهنگاند. تاریخ را ورق بزنیم از روزهایی كه شاه مملكتمان این در و آن در میزد كه به هر ضرب و زوری شده برود فرنگ را بچرخد. سبیل سفیر روس را چرب میكرد و حمد و ثنای فلان رابط را میخواند كه اسباب سفرش را فراهم كند. این كه برود آن طرف و بعد با دوربین عكاسی برگردد و ضمن عكاسی از خود و حرمسرایش برای اهل و عیال تعریف كند كه آن طرفیها تومنی صنار توفیر دارند با این جماعت رعیت كه ما داریم. یا اصلا تاریخ را ورق بزنیم و همین حرفها را بر سر زبان مردم ببینیم و همچنان ورق بزنیم تا جایی كه حتی شاه مملكتمان برود تركیه و با توپ پر برگردد كه این جامعه بیفرهنگ كه به درد نمیخورد. آن طرفیها را ببینید و فرهنگشان را. اصلا باید مردانمان كلاه بگذارند و زنانمان چارقد از سر بردارند تا بلكه قدری بتوانیم به گرد آن كاروان فرهنگ برسیم. حالا همینطور این صفحات را ورق بزن و بیا تا همین امروز. تا همین چند سال پیش هر كس از اروپا و آمریكا میرسید فامیل جمع میشدند دور چمدانش و او هم تا صبح مینشست به صحبت از فرهنگ بالای مردم آنور آب. حالا هم كه به لطف شبكههای اجتماعی هر روز در تاكسی و نانوایی و تعمیرگاه از فرهنگ پایین خودمان و فرهنگ بالای مردم اروپا و آمریكا میشنویم. اما امروز كه همه كشورها درگیر ویروس كرونا شدهاند میتوان فرهنگ تمام ملتها را در شرایط یكسان دید. در این ور دنیا ما داریم برای ماه محرممان تصمیم میگیریم كه قید آیینهای هزارسالهمان را بزنیم و امسال راه دیگری پیدا كنیم. در آن ور دنیا عكس ساحلهای پر از جمعیت بدون ماسك رسانهای شده و رسانه فارسیزبان انگلیسی در اخبارش مینویسد: گرمای هوا در اروپا موجب شده تا شهروندان دم را غنیمت بشمارند و به سواحل هجوم ببرند... خدا بیامرزد سهراب سپهری را، یك دفتر شعر دارد به اسم: ما هیچ، ما نگاه!
تیتر خبرها