کرونا هر روز حداقل 400 خانواده را عزادار میکند چند فیلم و کتاب معرفی کردهایم برای کسانی که دوره سوگواری را سپری میکنند
تا شقایق هست
چشم در چشم مرگ زندگی میکنیم؛ بیشتر از همیشه. ماههاست که ویروس کرونا موجب مرگ بسیاری از مردم جهان شده، اما آنچه در این دوران بیش از هر چیز مهم به نظر میرسد، آموزش و توانمندی مقابله با پدیده غمبار و دردناک مرگ است. ساده نیست کنار آمدن با مرگ عزیزانی که تا همین دیروز سالم و سرحال کنار ما زندگی میکردند. اکنون که ایرانیان به عنوان انسانهایی دارای احساس و عواطف بسیار، با مرگ روزانه بالای پانصد هموطن خود مواجهاند، و از سویی به واسطه قرنطینه و محدودیتهای اجتماعی در رفتوآمد اغلب زمان خود را در منزل سپری میکنند و فرصت کافی برای مطالعه دارند، بر آن شدیم به معرفی برخی کتابها بپردازیم که مساله مرگ و پذیرش آن را دستمایه خود قرار دادهاند.
کتاب : پرندگان در پاییز / نوشته: براد کسلر / ترجمه: شمیم هدایتی، با همکاری سینا مدبرنیا / نشر: نیلا
براد کسلر، رماننویس آمریکایی و معروفترین اثر او، کتاب «پرندگان در پاییز» برنده جایزه صلح دیتون لیترری (2007) است که در فهرست 10 کتاب برتر لسآنجلستایمز (2006) قرار گرفت. «پرندگان...» اثری است که تا ابد تأثیرش بر شما میماند، گرچه کتاب با ماجرای غمانگیز سقوط هواپیما دریکی ازجزایر اقیانوس اطلس شروع میشود، اما در ادامه و پس از ورود خانوادههای سرنشینان هواپیما به محل حادثه، داستان بهتدریج رنگ و بویی از عشق، امید وزندگی به خود میگیرد. سه نکته جالب درباره این کتاب میخوانید:
۱. شخصیت اصلی کتاب، مردی ایرانی به نام «نادر پارس» است که با زنی آمریکایی به نام آنا گَترو- که شوهر مرحومش پرندهشناس و یکی از مسافران هواپیما بوده- آشنا میشود.
۲. مترجم کتاب درست در آستانه انتشار این کتاب در 28 سالگی و هنگام بازگشت به زادگاهش رشت (یکشنبه 9 آبان) همراه همسرش سینا مدبرنیا، تصادف شدیدی می کنند و از دنیا میروند.
۳. اگر سریال موفق و مشهور LOST «گمشده» را دیده باشید، این کتاب برای شما جذابتر خواهد بود.
برای مردن وقت ندارم
کتاب: مردی به نام اُوه / نوشته: فردریک بکمن/ ترجمه: حسین تهرانی/ نشر: چشمه
فردریک بکمن، نویسنده جوان سوئد با نخستین کتابش، «مردی به نام اُوه» به شهرت و موفقیتی جهانی دستیافت. این اثر که به 25 زبان زنده دنیا ترجمهشده، سال 2016 به سینما راه پیدا کرد و فیلمی به نویسندگی و کارگردانی «هانس هولم» بر اساس آن ساخته شد که به نامزدی جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان در هشتادوهفتمین دوره مراسم اسکار رسید.
داستان «مردی...» شاید بهطور مستقیم به مساله پذیرش مرگ نپردازد، اما رنگ و بوی عزا و از دستدادن همسر نقش پررنگی در طول داستان دارد. یک مرد میانسال با افکاری قدیمی و سنتی و عبوس که ششماه پیش همسرش سونیا را براثر سرطان ازدستداده و همچنان داغدار اوست، کمترین بینظمی و بیعدالتی را در زندگی خود و محیط جامعه برنمیتابد تا اینکه پروانه، زن ایرانی جوان و مهاجری که در کنار خانوادهاش از هرلحظه زندگی لذت میبرد به همسایگی او میآید. پروانه با پلوی زعفرانی و مرغ سرخکرده و شیرینیهای ایرانی از پیرمرد عبوس پذیرایی میکند، محرم اسرار و درد دلهای او میشود و به ادامه زندگیاش معنا و انگیزه میبخشد. اُوه که بهسختی باکسی همکلام میشود، نخستینبار برای پروانه درد دل میکند و همین ارتباط نجاتش میدهد. پیشنهاد ما را برای خواندن این کتاب جدی بگیرید، اما حتما اول کتاب را بخوانید، بعد فیلمش را تماشا کنید.
تا بهشت رکاب بزن
کتاب « / نشر: م هارته اینجا بود» نوشته: باربارا پارک/ ترجمه: نازنین دیهیمی / نشر: ماهی
این کتاب درواقع برای نوجوانان نوشتهشده، اما فرقی ندارد در چه سنوسالی هستید یا عزیزی را ازدستدادهاید یا نه. شک نکنید با داستان «میک هارته اینجا بود» ارتباط خوبی میگیرید و از خواندنشان لذت میبرید. باربارا پارک، بهترین نویسنده داستانهای کودکونوجوان است و تاکنون جوایز زیادی برده. او که در زمینه علوم تربیتی تحصیلکرده در کتاب «میک...» از زبان فیبی، دختر 13سالهای ماجرای مرگ برادرش را روایت میکند و میکوشد با مرگ او کنار بیاید. در توصیفهای بینظیر نویسنده، عمق درد و رنج خانوادهای که با مرگ یکی از عزیزانش روبهرو شده، نشان داده میشود.
برای نمونه، وقتی پدر پس از مرگ میک از بیمارستان به خانه برمیگردد و در اتاق پسرش را میبندد، یکی از زیباترین لحظههای داستان است.
داستان میک... بیشباهت به فیلم «استخوانهای دوستداشتنی» ساخته پیتر جکسون با همین موضوع نیست. آنجا هم مادربزرگ در نبود سوزی سالمون به کمک خانواده میآید و زندگی غمگین آنها را دوباره شاد و احیا میکند. خواندن این رمان کمحجم، میتواند دل و ذهن اعضای خانواده را برای مقابله با رویدادهای تلخ و ناگهانی، مثل مرگ
براثر کرونا آماده کند.
در ستایش مرگ و زندگی
بهجز یکی دو فیلمی که با اقتباس از کتابهایی که اینجا معرفی کردهایم، ساختهشدهاند، تماشای دو فیلم دیگر را هم پیشنهاد میکنیم که درباره زیبایی زندگی و مرگ ساختهشدهاند.
فیلم: چه رویاهایی که میآیند / کارگردان: وینست وارد/ بازیگران: رابین ویلیامز، کوبا گودینگ جونیور و آنابلا شورا
بازیگری که تمام عمرش به شاد کردن مردم جهان گذشته، در این فیلم نقش مردی را بازی میکند که دو فرزندش را از دستداده و درست وقتی موفق میشود همسرش را از اندوه نجات بدهد، خودش میمیرد و به بهت میرود. رابین ویلیامز در این فیلم سراسر رنگ و زیبایی متاثر از نقاشی، در دنیای ساختگی بعد از مرگ و در بهتش ظاهر میشود. فانتزی زیبا و دلنشین این فیلم فرصت جذابی است برای خیالهای شیرین درباره عزیزانی که از کنار ما میروند.
فیلم:پاپیون/ کارگردان: فرانکلین.جی. شافنر/ بازیگران: استیو مککویین و داستین هافمن
ستایشنامهای برای زیستن، بهترین توصیف است برای فیلم پاپیون. اگر در زندان اندوه و ناامیدی گرفتار شدهاید یا حتی اگر نه، پاپیون انگیزه و شوق زندگی را در شما بیدار میکند و بهانهای است برای یادآوری این نکته که زنده ماندن و زندگی کردن چقدر ارزشمند است و ارزش چه تلاشهایی را دارد. همذاتپنداری با قهرمان فیلم بهخصوص در صحنههای مربوط به سلول انفرادی ساده نیست اما تجربهاش به شکوه و آرامش سکانس پایانی فیلم میارزد، جایی که قهرمان بعد از بارها تلاش شکستخورده بالاخره پیروز میشود.
در یک چشمبر هم زدن
کتاب: ما یک خانهآبی داریم / نوشته:چند نویسنده / نشر: شورآفرین
یکی از مهمترین کتابهایی که میتوانید با موضوع مرگ و زندگی بخوانید، مجموعهداستانی است به نام «ما یک خانه آبی داریم» که شامل داستانهایی بهیادماندنی و قابلتامل از نویسندگان جهان است. این مجموعه ده داستان کوتاه مدرن با مضمون زندگی و مرگ را از ده نویسنده بزرگ جهان، یعنی آلیس مونرو، جان آپدایک، ترومن کاپوتی، شرلی جکسون، ردیارد کیپلینگ، فرانک اوکانر، پریمو لوی،کیت والبرت، نوئل روآز و الیستر مورگان در خود جا داده است. نویسندگان این کتاب، با بررسی زندگیهای فردی، خانوادگی و اجتماعی و البته جنگ و آسیبهای آن، شخصیتهای خود را به سمت نوعی خودآگاهی سوق دادهاند تا خواننده را با واژههایی از جنس جهان واقعی همراه کنند. انگار تمام کاراکترها، تصویر دیگری از خود ما هستند و سعی دارند به ما بگویند مرگ، روی دیگر زندگی است که باید منتظر آن بود.
کتاب: تنها که میمانم / نوشته: شهلا پروین روح / نشر: آگه
شهلا پروینروح داستان کوتاه و بهشدت تاثیرگذاری دارد با نام «یاقوت مقابر» در کتاب «تنها که میمانم» که از بهترین و شاخصترین داستانهای کوتاه پارسی است؛ داستانی درباره سفر غریب و غیرمتعارف زن و مردی که به مکانی دور و ناشناخته میروند تا به مدد زوجی که کارشان تاکسیدرمیکردن مردگان است، مخفیانه و دور از چشم قانون، تنها پسرشان را که در سن جوانی مرده، تاکسیدرمی کنند و برای همیشه نزد خود نگه دارند. این داستان بسیار هولناک و غمانگیز است اما در لحظهلحظه آن مِهر مادری و تلاش برای بقای عزیزترین عضو خانواده موج میزند.
کتاب: دوست تا همیشه / نوشته: اکلین ویلسون / نشر: ماهک
ژاکلین ویلسون، نویسنده بریتانیایی، است که معمولاً برای نوجوانان داستانهایی با درونمایه روانشناختی مینویسد و مسائل روانی و اجتماعی را که بچهها با آنها درگیرند، در کتابهای خود مطرح میکند. این کتاب هم با وجودی که برای بچهها نوشته شده، ولی میتواند به نحوی برای بزرگسالان هم ارزشمند و حائز اهمیت باشد. این داستان به نوجوانان در پذیرش مرگ دوستان کمک میکند و درباره استقلال رای و اعتماد بهنفس با آنها سخن میگوید.کودکان از طریق این داستان میآموزند رفتگان همیشه کنار ما خواهند ماند و فراموشمان نمیکنند. ماجرای «دوست...» به ارتباط «جید» و «ویکی» میپردازد که دوستانی صمیمی و جدانشدنیاند. روزی آنها بر سر اینکه در گروه دو باشند یا نمایش، با هم جر و بحث میکنند و جید تصمیم میگیرد از شرکت در هر دو گروه انصراف بدهد و یکی با خشم از دوستش جدا میشود و بلافاصله در تصادف با ماشین میمیرد. از این پس روح او همهجا همراه جید است که با مرگ ویکی عذاب وجدان گرفته، ولی در پایان، جید با کمک یک مشاور و دو نفر از همکلاسیهای خود از روح ویکی فاصله میگیرد و به آرامش میرسد.