مدیران بدهی

چرا تغییرات مدیریتی در باشگاه‌های فوتبال ایرانی با تولید بدهی همراه است؟

مدیران بدهی

فوتبال ایران سود بزرگی را نصیب هوادارانش کرده و عملکردی از خود برجای گذاشته که توانسته باعث بالارفتن آگاهی طرفداران این رشته شود تا آنها چیزهایی را بدانند که شاید نصف هواداران رئال‌مادرید و بارسلونا هم ندانند! دادگاه حکمیت ورزش (CAS) و کمیته انضباطی فیفا؛ نام‌هایی آشنا که کم کم به کلیدواژه فوتبال ایران تبدیل شدند و همه فوتبال‌دوستان به لطف مدیران سرخابی با سازوکار آن آشنایی دارند! نمی‌شود یک ماه را سپری کنیم اما خبری از CAS و کمیته انضباطی فیفا نشود تا جایی که همین کاربران ایرانی در فضای مجازی به طنز می‌گویند در دادگاه حکمیت ورزش و کمیته انضباطی فیفا یک اتاق برای پرونده‌های ایران قرار داده شده که ماه‌هاست پُر شده!

 آغاز پرونده‌های جنجالی با ژوزه!
به نظر می‌رسد اولین پرونده بدهی‌های بزرگ را باید به نام مانوئل ژوزه و پرسپولیس نوشت؛ مردی که هیچ کاری انجام نداد اما پرسپولیسی‌ها را حرص داد؛ یک میلیون و ۳۰۰ هزار یورو گرفت و پرونده‌اش بسته شد. این غرامت را می‌توان جزو اولین پرونده‌های تیم‌های ایرانی دانست که باعث شد هزینه هنگفتی هدر برود.؛ مرد اول این پرونده محمد رویانیان بود اما حتی یک ریال این مبلغ هم از جیب او نرفت.
زمانی که پرونده ژوزه بسته شد کمتر کسی تصور می‌کرد روزی برسد که هرپرونده با آغاز پرونده دیگر بسته شود.
بدهی‌های سه سال گذشته پرسپولیس و استقلال که برخی از آنها پرداخت شده و برخی هم هنوز پرداخت نشده به شرح زیر است:
پرسپولیس
475‌هزار‌یورو  بودیمیر (به همراه 5درصد سود)، 580‌هزار‌دلار گابریل کالدرون، یک میلیون و 183‌هزار‌دلار برانکو ایوانکوویچ، 231‌هزار‌دلار زلاتکو ایوانکوویچ، 192‌هزاردلار ایگور پانادیچ، 90‌هزار‌دلار مارکو استیلینوویچ،87‌هزار‌دلار نیسلون، 75‌هزار‌دلار اینیگو والنسیا و 11‌هزار‌دلار سرتن چوک.
استقلال
550‌هزار‌دلار شفر(به اضافه سود دیرکرد)، 20‌هزار‌دلار مارتین فورکل، 90‌هزار‌دلار جپاروف، 42‌هزار‌دلار گادوین منشا، 125‌هزار‌دلار پاختاکور، 300‌هزار‌دلار بویان نایدنوف، ۴۳۰‌هزاردلار پروپئیچ. استراماچونی 8/1‌میلیون‌یورو با استقلال قرارداد داشت که هنوز پرونده‌اش در فیفا باز است. پادوانی نیز در‌خواست 9‌میلیون‌دلار غرامت کرده که باشگاه استقلال مدعی است بیش از 100‌هزار‌دلار به این بازیکن پرداخت نمی‌کند. ساشا شفر نیز درخواست 160‌هزار‌دلار کرده بود که به دلیل نداشتن مدرک مربیگری درخواستش رد شد.
این موارد را می‌توان مهم‌ترین پرونده‌های سرخابی‌ها دانست و آنها در طول این سال‌ها هزینه‌های زیادی را پرداخت کردند. به تمام این هزینه‌ها، دستمزد وکلا و سپری کردن مراحل اداری که مستلزم پرداخت پول بوده را هم باید اضافه کرد.
مدیران سرخابی حضور ذهن ندارند!
در سال‌های اخیر آسیب‌شناسی زیادی در خصوص این مشکلات بزرگ که برای پرسپولیس و استقلال ایجاد می‌شود، صورت گرفته اما نتیجه آن اقدام عجیب وزارت ورزش بوده است؛ ممنوعیت خرید بازیکن و مربی خارجی! درواقع وزارت ورزش به جای این‌که مشکل اصلی را برطرف و رفع کند اقدام به وضع قانونی کرد که گریبان تمام تیم‌ها را گرفت و حتی پرسپولیس را هم در فینال آسیا با مشکل رو‌به‌رو کرد.
اگر همان زمان که محمد رویانیان با مدیریتش کاری کرد که بساط پرونده‌های میلیاردی باز شود و ژوزه پول سنگینی را بگیرد و برود، وزارت ورزش او را جریمه می‌کرد و برخورد مناسبی با او انجام می‌داد دیگر مدیران نظیر فتح‌ا...زاده، انصاری‌فرد، سعادتمند، عرب، رسول‌پناه و ... هم می‌دانستند که سرانجام بی‌تدبیری‌ها به ضرر خودشان خواهد شد. البته که متهم ردیف اول وزارت ورزش است که ملاکش برای انتخاب مدیران درست نیست و افراد مناسب را برنمی‌گزیند.
وزارت ورزش که سال‌های قبل به خاطر تغییر هرساله مدیران مورد انتقاد قرار می‌گرفت حالا رکوردشکنی می‌کند و توانایی این را دارد که هر فصل دو مدیرعامل یا سرپرست برای پرسپولیس و استقلال منصوب کند. مدیرانی که در زمان حضورشان در این دو تیم پایتخت تنها کاری که انجام نمی‌دهند مدیریت است!
شو آف مدیران
شعارهای پوپولیستی، مصاحبه و وعده برای محبوبیت و شوآف از جمله عملکردهای این مدیران است. آنها نه‌تنها یک ریال از جیب خود برای تیم‌ها خرج نمی‌کنند بلکه به قدری به منفعت می‌رسند که در دوران حضورشان حاضر ند هر انتقادی را تحمل کنند و دست به هرکاری بزنند. زمانی هم که برکنار می‌شوند فهرستی از کارهای خود ارائه می‌دهند تا مدیریت‌شان را عالی جلوه بدهند حتی اگر فیلم فحاشی‌شان پخش یا وعده پوشالی تولید مواد غذایی با برند باشگاه عملی نشود!
وزارت ورزش هم با این کارمندانش که بدون هیچ بررسی به سمت مدیرعاملی منصوب می‌شوند، به قدری دوستانه رفتار می‌کند که هیچ کدام ابایی از انجام کار غیراصولی و غیرقانونی ندارند؛ اگر این‌گونه نبود رسول‌پناه امروز به خاطر ادبیات زشت و فحاشی‌هایش مورد بازخواست وزارت قرار می‌گرفت. البته وزارت ورزش گاهی به جای بازخواست، تصمیم می‌گیرد مدیران ناکارآمد را تشویق کند و برای مثال ایرج عرب را که یک فصل کابوس‌وار برای پرسپولیس رقم زد به عنوان سرپرست فدراسیون دوومیدانی قرار می‌دهد که حالا هم درباره پرونده بودیمیر گفته: «حضور ذهن ندارم!»
تک‌تک این رفتارها منجر به این می‌شود که هیچ مدیری مسؤولیت عملکردش را در دوران حضور در سرخابی‌ها قبول نکند و به‌راحتی اقداماتی انجام دهد که منفعتش تنها شخصی است.
 آنها می‌دانند که هر کاری انجام بدهند مورد بازخواست قرار نمی‌گیرند و دوره مدیریت‌شان به قدری کوتاه است که کسی یادش نمی‌آید فلان پرونده مقصرش چه کسی بود؟ آیا کسی از انصاری‌فرد درباره پرونده کالدرون پرسید؟! آیا کسی پیگیر شد که غرامت شفر در دوره کدام مدیر بود؟ پس خیال همه‌شان راحت است و هرکاری دلشان بخواهد انجام می‌دهند.
حال تصور کنید مدیران در مقطع طولانی در مدیریت این دو باشگاه بمانند؛ هر کار اشتباه نتیجه‌اش در دوره مدیریت خودش مشخص شود یا آن که بداند حتی اگر در منصب نباشد باید پاسخگوی مشکلاتی باشد که خودش ایجاد کرده؛ آیا بازهم این‌گونه مدیریت می‌کند؟ قطعا پاسخ منفی است. در این شرایط تعداد نفراتی که متقاضی مدیرعاملی این تیم‌ها هستند هم کمتر می‌شود چرا که می‌دانند خبری از سود شخصی نیست و باید پاسخگوی تک‌تک کارهایشان باشند.
  پول بیت‌المال  
وقتی مدیران عامل می‌دانند مهمان یک سال باشگاه هستند و قراردادهای عجیب و غریبی که می‌بندند نه در زمان خودشان، بلکه در زمان مدیر بعدی نمایان می‌شود هیچ ترسی ندارند و این چرخه ادامه پیدا می‌کند و هرمدیری بدهی‌ها را به عنوان ارثیه برای بعدی می‌گذارد. به نظر می‌رسد مدیران پرسپولیس و استقلال به این ضرب‌المثل معتقد هستند که «دیگران بدهی ساختند ما پرداخت کردیم؛ ما هم بدهی می‌سازیم دیگران پرداخت کنند!» و امان از بیت‌المال که باید این نواقص عجیب را جبران کند!


مدیران کارنابلد و پایمال شدن بیت‌المال
امیر واعظ‌آشتیانی / مدیرعامل  پیشین استقلال

اولین نکته‌ای که در ارتباط با مدیرانی که در این دو باشگاه منصوب می‌شوند و هیچ‌گاه به آن توجهی نشده نظم و انضباط سازمانی و مدیریتی است. اینها خودش ورود به موضوعاتی از جمله هدر دادن درآمدهای یک باشگاه، بی‌توجه بودن به درآمدها و چگونگی هزینه‌کرد و ...  است که در شاخصه نظم و انضباط می‌گنجد. وقتی که نظم نباشد مدیران مقید به قوانین نمی‌شوند.
راحت‌تر بخواهم بگویم اصلا خیلی از مدیران مفاهیم قوانین و مقررات را نمی‌دانند. نمی‌دانند که باید از چه چارچوبی ورود کنند و چه نکاتی را در این چارچوب به عمل بیاورند.
بی‌توجهی و عدم‌تعقل در تصمیمات به‌ویژه تصمیماتی که می‌خواهد سرنوشت یک باشگاه را رقم بزند از دیگر مشکلات است.در حقیقت ما می‌توانیم بگوییم که این بی‌توجهی در ارتباط با چگونه هزینه کردن هم نقش مهمی دارد.وقتی نظم نبوده و مقید به قانون در راس نباشد به اینجا می‌رسد که بیت‌المال به هدر برود.
نکته دیگر نامشخص بودن تعاریف مجامع هیات‌مدیره و اختیارات مدیرعامل است. وقتی در این دو باشگاه مجامع به طور رسمی برگزار نمی‌شود،حسابرسی وجود ندارد که حساب‌ها را بررسی کند. وقتی این گزارش‌ها نباشد برگزاری مجامع هیچ خاصیتی ندارد. مجمع برای این است که حسابرس،درآمدها،هزینه‌ها و چگونه هزینه کردن را بررسی کند که آیا بر اساس استانداردهای مالی انجام شده است یا نه. بررسی شود که در پایان سال باشگاه سود داشته یا زیان.  دلیل زیان انباشته چه بوده است و ...آنجاست که عیار مدیرعامل و اعضای هیات‌مدیره مشخص می‌شود.
در این سال ها در استقلال و پرسپولیس مجمعی برگزار نشده است، هیچ حسابرسی‌ای انجام نشده و شک نداشته باشید اگر حسابرس قانونی بررسی به عمل بیاورد دو باشگاه زیان ده خواهند بود.
بنده از دلایلی که چرا این دو باشگاه را حسابرسی قانونی نمی‌کنند حرف می‌زنم. اگر این اتفاق بیفتد وزارت دارایی جریمه‌های سنگینی را بر اساس قانون تجارت برای این دو باشگاه اعمال می‌کند. این یک فرار رو به جلو است که دو خط در سایت وزارت ورزش می‌نویسند که مجمع دو باشگاه برگزار شد. کدام مجمع؟ مجمعی که هیچ حسابرسی‌ای در آن انجام نمی‌شود.
بی‌توجه بودن به قوانین باعث شده پولی که وارد این دو باشگاه می‌شود بر اساس استانداردهای تعریف شده هزینه نشود. در این دو تیم موضوعی تحت عنوان نتیجه‌گرایی و رفتاری تحت‌عنوان پوپولیست یقه همه مدیران را می‌گیرد. آنها می‌دانند چون مدت زمان کوتاهی در راس هستند می‌آیند و با پول بیت‌المال برای خودشان محبوبیت درست می‌کنند. هواداران هم چون نتیجه‌گرا هستند با یک نتیجه جرقه‌ای خوشحال می‌شوند. این اتفاقات باعث می‌شود تا بیشترین صدمات اقتصادی متوجه باشگاه‌ها شود.باز هم تاکید می‌کنم که مجامع ما فرمالیته است و هیچ مدیری در این دو باشگاه مورد مواخذه قرار نمی‌گیرد.آنها می‌دانند هر کاری هم که بکنند مجمعی نیست که از آنها توضیح بخواهد اما نهادهای نظارتی باید به این موضوع ورود کنند که چرا وزارت ورزش و جوانان به این شکل رفتار می‌کند. روزی که سازمان تربیت بدنی تبدیل به وزارتخانه شد قرار بود تا مجلس از این وزارتخانه پرسشگری داشته باشد. الان چه اتفاقی افتاده است؟ در این تیم‌ها با بازیکن یک میلیاردی قرارداد 5 میلیاردی می‌بندند. با بازیکن 5 میلیاردی قرارداد می‌بندند و 5 میلیارد هم آپشن در نظر می‌گیرند. خب این آپشن‌ها را چه کسی باید پرداخت کند؟ نگاه بعضی از مدیران این است که از جیب خودشان که هزینه نمی‌کنند.وقتی هم نظارتی نباشد قراردادهای نامتعارف بسته می‌شود. آن هم در کجا؟ دفتری اجاره می‌کنند در فلان نقطه بالای شهر. خب مگر باشگاه دفتر ندارد؟ چند روز پیش می‌خواندم که عضوی از هیات‌مدیره یک باشگاه مدعی شده بود که از قرارداد مدیرعامل با یک بازیکن بی‌خبر است! این فرار رو به جلو است.شما مسؤولیت تضامنی دارید و همه چیز بر گردن شما هم هست. اعضا همواره باید مطالبه‌گری داشته باشند و مدیرعامل و اقداماتی که انجام شده را بررسی کنند. مشت نمونه خروار است و در یک گوشه این شهر دارد اتفاقاتی می‌افتد که پول بیت‌المال را به هدر می‌دهند.هیچ نظارتی هم صورت نمی‌گیرد. الان من یک سوال دارم: چه اتفاقی افتاد که تفحص از پرسپولیس و استقلال به سرانجام نرسید؟ اصلا ماجرا به کجا رسید؟ آیا متخلفین مشخص شدند؟ آنهایی که سایه‌شان روی سر این دو باشگاه افتاده بود الان کجا هستند؟ مردم باید بدانند که حقوق آنها صرف چه چیزی شده است. چرا باید مدیران کارنابلد بیایند و حق آنها را ضایع کنند؟ متاسفانه تا زمانی که نظارتی نباشد تضییع بیت‌المال و حقوق باشگاه ادامه خواهد داشت.