عكس‌های یادگاری متهمان در تلگرام آنها را لو داد

عكس‌های یادگاری متهمان در تلگرام آنها را لو داد

راننده باربری برای سرقت اموال و طلای زن مسافر نقشه عجیبی طرح و با همدستش نقشه آدم‌ربایی ساختگی را اجرا كردند. متهمان فكر نمی‌كردند عكس‌های یادگاری‌شان در كانال تلگرامی آنها را لو دهد.
 به گزارش جام‌جم، بیست و ششم شهریور امسال زن میانسالی با حضور در شعبه هفتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران از مردی به اتهام آدم‌ربایی، سرقت مقرون به آزار و ربودن راننده‌ای كه همراه او بود، شكایت كرد. با دستور بازپرس بخشوده، پرونده برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی تهران ارسال شد.
شاكی به افسر تحقیق گفت: چندی پیش یك دستگاه ماشین لباسشویی خریدم و مرد وانت ‌سواری آن را تا خانه ام آورد و بعد از آن با هم دوست شدیم. یک بار او مدعی شد یکی از بستگانش برنج اعلا از شمال آورده و  با هم قرار گذاشتیم تا برای خرید به مغازه مرد برنج فروش برویم.در میانه راه مردی با التماس گفت مادرش بستری است و پول كرایه تا رفتن به بیمارستان را ندارد‌. او را هم سوار كردیم.  مرد مسافر با تهدید پول های من و راننده را گرفت . در اتوبان آزادگان من را از ماشین بیرون انداخت و ادعا کرد قصد کشتن راننده و سرقت خودرویش را دارد.
 ماموران با اطلاعات به دست آمده از این زن در جست‌وجوی سارق و یافتن راننده ربوده شده بودند. چهارماه از این ماجرا گذشته بود كه هفته گذشته شاكی با حضور دوباره در پلیس آگاهی اطلاعات جدیدی را در اختیار پلیس قرار داد.
 وی به افسر تحقیق گفت: گمان می‌كنم سارق و آن راننده همدست بودند تا با این ترفند اموالم را سرقت كنند. چند روز پیش به‌طور اتفاقی عضو یك كانال تلگرامی شدم‌. هنگام رصد اعضای آن گروه بودم كه ناگهان تصویر یكی از اعضا با شماره ناشناسی كه عضو شده بود توجهم را جلب كرد.زمانی كه عكس‌های آن فرد را در تلگرامش نگاه كردم او كسی نبود جز همان راننده ربوده شده همراه مرد سارق‌. همانجا بود كه دیگر اطمینان یافتم آنها با هم همدست بودند.
 ماموران با كسب این اطلاعات به تحقیقات ادامه دادند و چند روز پیش راننده فریبكار كه همدست سارق فراری بود را شناسایی كردند. زمانی كه او برای حمل بار به حوالی سه‌راه‌ آذری آمده بود، از سوی پلیس بازداشت شد.
 متهم به افسر تحقیق گفت: زمانی كه چند بار برای خانه شاكی بار بردم متوجه شدم او طلاهای زیادی دارد و وضع مالی‌اش خوب است‌. همان موقع وسوسه شدم اموالش را سرقت كنم. موضوع را با دوستم مطرح كردم كه او قبول كرد. طبق نقشه‌مان شاكی را به بهانه خرید برنج از مغازه دوستم به سمت ستارخان بردم. بعد همدستم سر رسید و به عنوان مسافرسوار شد و طبق نقشه‌مان با چاقو من و زن مسافر را تهدید به مرگ كرد. اموال، پول و طلاهای او را دزدید‌. چند اسكناس هم از من برداشت، بعد برای این‌كه شاكی به ماجرای همدستی ما شك نكند شاكی را از خودرو بیرون انداخت و مرا با خود برد كه ماجرا واقعی باشد. اموال و طلاهای سرقتی را میان هم تقسیم كردیم و فروختیم.
با اعتراف وی، همدست متهم تحت تعقیب پلیس قرار گرفت.