خواهش می‌کنم صبور باشید

خواهش می‌کنم صبور باشید

This document contains 11 links to sources that are missing. You can find or relink the missing links using the Links panel.

واقعیتش را بخواهید بدانید باید بگویم ما خسته‌ایم. نه خسته از صف مرغ و گرانی شیر و کمبود روغن و بالا رفتن قیمت خودرو و نجومی شدن قیمت خانه. نه؛ ما یاد گرفته‌ایم زندگی‌مان را با این چیزها وفق دهیم و کمتر بخوریم و کمتر بگردیم و در یک کلام، گردتر بخوابیم و زندگی‌مان را بکنیم. ولی باور کنید حالا بعد از 420روز دیگر خسته‌ایم. خسته‌ایم از این بی‌تدبیری و بی‌حوصلگی شما. شما که می‌گویم یعنی هر کسی یا گروهی که تصمیمات نهایی را در ستادملی مقابله با کرونا می‌گیرد. هر چند همین عبارت هم حالا تبدیل به شوخی شده و بعضی خروجی‌های این ستاد، علنا مقابله با کرونا نیست و همراهی با آن است. شاید شما مسؤول که الان این یادداشت را بخوانید، بگویید این هم دارد از روی هوا و احساس حرف می‌زند، وگرنه ما اگر نبودیم الان کرونا شما را خورده بود و یک آب هم رویش. برای این‌که دچار این سوءبرداشت نشوید باید خدمت‌تان چند خاطره تعریف کنم.
یکی، همان اسفند سال گذشته که رئیس‌جمهوری گفتند از شنبه همه چیز عادی می‌شود و انگار نه انگار که وزیر بهداشت فریاد وامصیبتا سر داده بود. بعد هم که مجوز سفر داده شد و بعد از چند روز از مردم خواستید سفر نروند و این طوری فرصت طلایی دو سه هفته‌ای تعطیلات نوروز 99 سوخت و به هوا رفت.
اردیبهشت و خرداد سال 99 را هم یادمان نرفته که دکتر نمکی دائم می‌گفت محدودیت‌ها را بر ندارید اما شما مسؤولان ستاد کرونا اصرار داشتید بازار زودتر باز شود و حتی برای بازگشایی استخرها هم برنامه داشتید. یادمان هست آن موقع می‌گفتید نباید دوگانه سلامت و چیزهای دیگر را درست کرد. واقعیت اما این است که این دوگانه‌ها وجود دارد و کاش شما همیشه طرف سلامت را می‌گرفتید.
 اصرار به بازگشایی مدارس، اصرار به بازگشایی رستوران‌ها و کافه‌ها، برخورد نکردن با سفره‌خانه‌ها، جریمه نکردن افراد بدون ماسک و ده‌ها تصمیم دیگر را شما دوستان ستادملی مقابله با کرونا گرفتید و اوج این اثر هنری را چند روز قبل از عید امسال دیدیم که یکدفعه وضعیت همه شهرها از قرمز و نارنجی خارج شد و ما نفهمیدیم قبلش اوضاع آن‌طوری نبود که شما می‌گفتید یا بعدش. هر قدر هم که وزیر و کارشناس و پزشک و رسانه و دیگران فریاد زدند که سفر و مسافرت بیچاره‌مان می‌کند، اعتنایی نکردنید و گفتند از نظر ما پیک کرونا تمام شده. خب ما آخر نفهمیدیم این نظر ایشان است یا نظر ستاد کرونا یا نظر یک نفر از عالم غیب که ما نمی‌شناسیم.
 به هرحال، همه اینها را گفتم و گفتیم که یک بار دیگر کلاه‌مان یا شاید کلاه‌تان را قاضی کنید و به جای این تصمیمات عجیب و غریب و شل‌کن و سفت‌کن‌های متعدد، چند روزی مثل ما مردم صبور باشید و بی‌خیال خوش کردن دل فلان اتحادیه و فلان صنف و چندتا فلان دیگر شوید و  تصمیمی بگیرید که شر کرونا از سر ما کم شود؛ چون بالاخره ما مجبوریم در خیابان و مترو و اتوبوس تردد کنیم و کرونا هم که می‌دانید برای ما مردم معمولی خطر مرگ دارد.
برای آنها که با خودروی پلاک دولتی و شیشه دودی گاهی در شهر می‌چرخند را نمی‌دانم. شاید دارد، شاید هم ندارد!