گفتوگو با مرد بدهكار كه دوستش را به دلیل طلبش كشت
قصاص شوم ، بچهام دق میكند
آخر شب نوزدهم بهمن سال گذشته مردی هنگام بازگشت به خانهاش در حوالی میدان فتح تهران، متوجه توقف خودروی پراید سبز رنگ شد كه خلاف جهت پارك شده است. از راننده آن خبری نبود. وقتی خودرو را بررسی كرد با جسد مردی كه در فرش پیچیده و در صندلی عقب خودرو قرار داشت، روبهرو شد و پلیس را خبركرد. با شناسایی هویت مقتول و تحقیق از خانوادهاش مشخص شد، قرار بوده به دیدن پدر دختر مورد علاقهاش برود و آخرین فردی كه با او تلفنی حرف زده دوستش بوده كه این مرد بهعنوان مظنون اصلی بازداشت و در تحقیقات به قتل اعتراف كرد. حالا فرشید به اتهام قتل در زندان رجاییشهر كرج روزگار را میگذراند تا روز دادگاه فرا برسد. در پشت صحنه یك جنایت این هفته، با او گفتوگو كردیم و نظر حبیبا...صادقی، بازپرس دادسرای جنایی تهران را در باره این پرونده جویا شدیم كه میخوانید.
قبل از قتل چه كاره بودی؟
سالها مشغول كار آرایشگری بودم. اما اكنون در زندان هستم و برای زندانیان دیگر آرایشگری میكنم.
به چه اتهامی بازداشت شدی؟
قتل عمد.
چه كسی؟
دوستم. چهارماه قبل از جنایت، به قهوهخانهای رفته بودم تا با دوست قدیمیام ملاقات كنم. او همراه دوستش آمده بود. آن مرد را برای اولین بار آنجا دیدم و رفاقتمان شروع شد. گاهی در نبود همسر و فرزندم، به دیدنم میآمد، رفیق گرمابه و گلستان هم شده بودیم. میگفت بعد از یكسال توانسته رضایت پدر دختر مورد علاقهاش را جلب كند اما قبل از اینكه لباس دامادی بپوشد او را كشتم.
انگیزهات از جنایت؟
از او پول قرض گرفته بودم و نمیتوانستم بدهیام را بدهم.
چقدر از او قرض گرفتی؟
14 میلیون تومان.
از شب جنایت بگو.
آن شب تازه پول را برایم آورده بود. میدانستم نمیتوانم این پول را به او برگردانم به همین دلیل، به فكر كشتن او افتادم. میدانستم آن شب میخواهد به خانه دختر مورد علاقهاش برود. به بهانه آوردن چای به آشپزخانه رفته و میلهای آهنی برداشتم و در حالی كه به عكس دختر مورد علاقهاش روی گوشیاش خیره مانده بود، ضربهای به او زدم كه مرگش را رقم زد.
با جسد چه كردی؟
جسد روی دستم مانده بود از سویی فردا قرار بود زن و بچهام از شهرستان بازگردند. اول گوشیاش را خاموش كرده و شكستم و دور انداختم. بعد جسد او را در میان فرشی كهنه انداختم و وقتی همسایهها خوابیدند آن را در خودروی خودش قرار دادم و در حوالی میدان فتح رها كردم.
به محل جنایت بازگشتی؟
دو روز بعد به آنجا رفتم و پرسوجو كردم كه فهمیدم پلیس جسد را یافته و بهدنبال قاتل است كه فرار كردم.
با پولها چه كردی؟
بیشتر آن را به طلبكاران دادم.
از حال و هوای زندان بگو؟
برای من كه 60 روز است زندانیام، خیلی سخت میگذرد. خیلی عذاب میكشم. اولین عید بود كه كنار خانواده و فرزندم نبودم. دلم برایشان تنگ شده به دلیل شرایط كرونا نمیتوانم آنها را ملاقات كنم و گاهی تلفنی حرف میزنیم. با پسرم كه حرف میزنم به دروغ میگویم برای كار به سفر رفتهام.
پشیمانی؟
خیلی. عذاب وجدان دارم. هر شب كابوس صحنه اعدام را میبینم. پسرم خیلی به من وابسته است و اگر قصاص شوم، دق میكند.
به عواقب تصمیمهای عجولانه فکر کنید
حبیبا... صادقی / بازپرس دادسرای جنایی تهران
در این پرونده شاهد این هستیم که مردی جوان دوستش را به قتل رسانده و در برابر مجازات سنگینی قرار گرفته است. او در تحقیقات مدعی شده بود بعد از آنکه 14میلیون تومان پول از مقتول قرض گرفته و بهدلیل شرایط مالی و بدهیهایش نمیتوانسته این پول را در مدت زمان تعیینشده به او بپردازد، دست به این قتل زده است.
متهم به طمع اینکه چون مقتول به خانوادهاش حرفی درباره این پول نزده و به گمان اینکه آنها از ماجرا خبر ندارند پولهای او را گرفته و بعد نقشه قتل دوستش را به اجرا گذاشته تا دیگر نتواند آن پول را بازگرداند و با ناپدید کردن جسد مقتول میخواسته سرپوشی برای جنایت خود بگذارد که موفق نشده و به دام قانون افتاده است. حالا او طبق قانون به اتهام قتلی که مرتکب شده، در برابر مجازات سنگینی قرار گرفته که آن مجازات قصاص است. او در صورتی از این مجازات رها میشود که خانواده مقتول به او رضایت دهند و وی را ببخشند که حتی در صورت بخشیده شدن از سوی خانواده مقتول، از جنبه عمومی جرم از سه تا 10سال قانونگذار برای او حبس در نظر گرفته است. افراد قبل از اینکه تصمیمهای عجولانه بگیرند و بخواهند به آن عمل کنند به عواقب کار خود فکر کنند تا اینکه زندگی خود و دیگران را نابود نکنند.