نرخ رشد جمعیت برای اولین بار به زیر یک درصد رسیده و این یک هشدار جدی برای پیر شدن کشور است
سرای سالمندان ایران
ما ایرانیها اگر در همه کار زیادهروی کنیم مثلا مصرف آب و برق و انرژیمان بالاتر از میانگینهای جهانی باشد یا بیشتر از اغلب مردم جهان، شکر و روغن بخوریم و دور ریز موادغذاییمان بتواند مردم یک کشور کوچک را سیر کند، در عوض در زاد و ولد محتاطیم و مو را از ماست میکشیم. ما دیگر آن ایرانیهای معتقد به داشتن دو جین بچه نیستیم و نمیخواهیم لشکری از فرزند در خانههایمان داشته باشیم، حتی آدمهای شبیه سال 65 هم نیستیم که به ازای هر زن، 5/6 بچه به دنیا میآوردیم. ما از دهه 70، از روزگاری که گفتند این زاد و ولد انفجاری، کشورمان را به زودی با مضیقههای متعدد مواجه میکند، نگاهمان کمکم به فرزندآوری تغییر کرد و نخواستیم خانوادهای شلوغ داشته باشیم. این شد که از خانههایمان فقط سر و صدای دو سه بچه بیرون آمد و به تدریج بچههایی که به نظرمان اضافه بودند، حذف شدند و بیشتر خانوادهها شدند تک فرزند. حالا اما خانوادههای زیادی هستند که همین یک فرزند را هم ندارند و نمیخواهند جمع دونفرهشان بههم بخورد. با این که آدمها در تصمیمگیری مختارند اما بیمیلی به باروری که هزار و یک علت دارد، جمعیت ایران به عنوان یک کل واحد را دچار بیتعادلی کرده و شکل هرم جمعیتی کشور را تغییر داده به طوری که از جمعیت کودکان کاسته شده و بر جمعیت افراد بالای 65 سال افزوده شده و به طرزی مشهود، بوی سالخوردگی از این هرم به مشام میرسد.
ایران پیر، ایران سالخورده، ایرانی که نمیتواند به ازای آدمهایی که میمیرند و از جمعیت حذف میشوند، نوزادان را جایگزین کند، تصویری است که جمعیت شناسان را میترساند. آنها نگاهشان به اعداد مربوط به نرخ باروری است که اکنون به زیرعدد جایگزینی رسیده و اگر همین طور پیش برود، دیر نیست زمانی که رشد جمعیت صفر شود و با هر مرگ و میر، از جمعیت ایران یک نفر کم شود، بدون این که انسان جدیدی پا به عرصه وجود بگذارد.
امروز، روز ملی جمعیت است، سالروز ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت توسط رهبر انقلاب که هفت سال پیش 14 سیاست را برای نجات جمعیت به مردم و مسوولان معرفی کرد، روزی که مجالی است بر مرور وضعیتی که در آن قرار گرفتهایم و آیندهای که خواهیم داشت، روزی برای بازخوانی تلاشهای انجام شده در جهت ارتقای باروری و تعالی جمعیت و البته مرور موانع و دستاندازهایی که باعث شده حرف زیاد زده شود ولی نتیجه دندانگیری از آن عاید کشور نشود.
چه بودیم، چه شدیم
آغاز سیاستهای کنترل جمعیت درکشورمان پس از جنگ تحمیلی و در سال 67 شروع شد ولی پیگیری جدیاش به دهه 70 رسید. سال 65 که هنوز دیدگاههای کنترل جمعیت شکل نگرفته بود طبق سرشماری انجام شده در این سال، نرخ باروری به ازای هر زن ، 5 /6 فرزند بود که نتیجه آن را هنوز میشود در تعداد خواهر و برادرها و خاله و داییها و عمه و عموهایی که هنوز خیلی از ما داریم، مشاهده کرد.
در سالهای دهه 70 اما این روند کنترل شد و کنترلها در دهه 80 نیز ادامه یافت و ختم به سالهای دهه 90 شد به طوری که نرخ باروری در سال 95 که آخرین سرشماری انجام شده در کشورمان است به 1/2درصد به ازای هر زن رسید. در واقع حدود چهار فرزند کمتر از 20 سال قبل. پارسال نیز که آخرین سال دهه 90 بود نرخ باروری به کمترین حد کم یعنی 1/6درصد رسید که معنی میدهد به ازای هر زن که در سن باروری قرار دارد کمتر از دو فرزند متولد میشود.
نتیجه این که با کاهش نرخ باروری، رشد جمعیت نیز نزولی شد و در حالی که در سال94، یک میلیون و 570 هزار و 219 نوزاد در کشور متولد شد، تعداد موالید درسال 98 به یک میلیون و 200 هزار نفر رسید.
معنی این کاهشها، کاهش نرخ باروری و کاهش نرخ رشد جمعیت است به نحوی که اگر در سال 65 نرخ رشد جمعیت ایران 3/9درصد بود (یعنی به ازای هر صد نفر، نزدیک به چهار نفر به دنیا میآمدند) در سال 95 این رشد به 1/2 رسید و حتی منجر به ثبت رکوردی در سال 99 شد، سالی که در آن برای اولینبار در تاریخ کشور نرخ رشد جمعیت به کمتر از 0/7 درصد رسید.
این حرکت لاک پشتیِ رشد جمعیت برای کسانی که نگاه ملی به موضوع دارند، قضیه ترسناکی است. حتی برای کسی مثل محمداسماعیل اکبری، مشاورعالی وزیربهداشت و پدر پزشکی جامعهنگر ایران، مقدمه صفر شدن نرخ رشد جمعیت در آیندهای نه چندان دور و نشانهای از افول جمعیت و گذار از جوانی به سالخوردگی است که به تعبیر وی موضوعاتی خطرناکند.
سیر سالمندی جمعیت
طبق تحلیل شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس سرشناس، جمعیت فعلی ایران سالخورده نیست بلکه جمعیتی میانسال است. او به ایسنا توضیح داده کشورمان در مرحله اول سالخوردگی جمعیت قرار دارد و این صفت مختص کشوری است که 7 تا 14 درصد جمعیت آن بالای 65 سال عمر داشته باشد. او همچنین اضافه میکند اگر این درصد به 14 تا 21 درصد برسد، جمعیت وارد فاز دوم سالخوردگی میشود و اگر روزگاری بیش از 21 درصد جمعیت افراد بالای 65 سال باشند، سالخوردگی جمعیت اتفاق میافتد یعنی همان نقطهای که کشورهایی مثل ژاپن و آلمان در آن ایستادهاند.
تخمین این جمعیتشناس این است که اگر تا 30 سال آینده نرخ رشد جمعیت و باروری در ایران همانی باشد که اکنون هست، کشور وارد مرحله سوم سالخوردگی میشود و آن وقت جمعیت پیران به یک پنجم جمعیت کشور افزایش مییابد.
با غلامرضا حسنی، جمعیتشناس و کارشناس تغییرات جمعیت نیز که همکلام شدیم او تاکید کرد اگر نرخ باروری با عدد فعلی ادامه پیدا کند یعنی رشد طبیعی جمعیت حول و حوش 7/0 تا 9/0 درصد فعلی باشد چون این میزان رشد، زیر عدد جایگزینی است(1/2 تا 2/2 درصد)، طی چند دهه آینده با رشد صفر جمعیت و در نتیجه سالخوردگی آن مواجه خواهیم شد.
او میگوید اگر میخواهیم دچار این وضع نشویم باید رشد معقول جمعیت داشته باشیم که برای ایران با توجه به مشکلات و محدودیتهای زیست محیطی بهویژه، رشد 5/2 تا 3 درصدی جمعیت عالی است.
البته صالح قاسمی، کارشناس آمارها و سیاستهای جمعیتی ایران و جهان در گفتوگو با ما پیشبینیهای تلختری کرد. او گفت: الگوهای آینده پژوهی به ما میگفت که بین سالهای 1425 تا 1430 نرخ رشد جمعیت کشور صفر و پس از آن منفی خواهد شد ولی کاهش شدید رشد جمعیت در کشور اکنون به گونهای است که به نظر میرسد توقف رشد جمعیت زودتر یعنی حوالی سالهای 1410 تا 1415 اتفاق میافتد.
حرکت به سمت سالخوردگی جمعیت در کشور ما روندی شتابان دارد. آمارهای رسمی نشان میدهد هم اکنون نرخ رشد جمعیت سالمندان کشور بیش از سه برابر میانگین نرخ رشد جمعیت کشوراست که پیشبینی میشود تا 20 سال آینده نسبت رشد جمعیت به رشد سالمندان، یک به 16 شود.
به روایت آمارهای برآمده از سرشماریها نیز در سال 65 در حالی که تنها 3 درصد جمعیت ایران افراد بالای 65 سال بودند، 45 درصد جمعیت زیر15 سال داشتند، اما در سال 95 با تغییری چشمگیر سهم افراد بالای 65 سال به 6 درصد افزایش و سهم افراد کمتر از 15 سال به 24 درصد جمعیت کاهش یافت.
سالمندی جمعیت کشور و تغییرات ساختار هرم سنی یکی از پیامدهای سقوط نرخ باروری است که یا حاصل مجرد ماندن است یا نتیجه بیمیلی به فرزندآوری. در سال 95، کشورمان220 هزار مجرد قطعی یعنی افراد ازدواج نکرده بالای 50 سال داشت.
اکنون نیز طبق اعلامهای رسمی، به طور متوسط به ازای هر پنج خانوار، دو جوان ازدواج نکرده در سن ازدواج وجود دارد. اینها روی هم چنین معنی میدهد که اگر فقط شرایط ازدواج مهیا بود و در همه سالهایی که رشد جمعیت نرم نرمک درحال کاهش بود موانع تحقق ازدواج برداشته میشد، اوضاع جمعیت کشور بهتر از اکنون بود.
سیاستهای ابلاغی رهبری شامل 14 سیاست است که بر اساس اهمیت جمعیت در اقتدار ملی و به خاطر جبران کاهش رشد جمعیت و نرخ باروری در دهه 90 تدوین شده است.
این سیاستهای کلی پس از آن به چراغ راه طرحها و تصمیمات متنوعی درمجلس و دولت تبدیل شد که همگی میکوشیدند به منویات رهبری، صورت عینی ببخشند، مثل طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده و طرح سهام آیندگان که اکنون درمجلس درباره آن بحث میشود.
طرح جوانی جمعیت، پنج محور اصلی دارد که تسهیلات شغلی، مشوقهای اقتصادی، حمایت از مادران و تکریم آنها، تسهیلات باروری و حمایت از فرزندآوری در دوران تحصیل را شامل میشود. اما مهمترین بخش از این طرح مربوط است به اختصاص زمین به خانوادهها بابت تولد فرزند سوم. طبق این بند به کسانی که صاحب فرزند سوم میشوند زمینی به مساحت 150 تا 200 متر اختصاص مییابد که برای تهرانیها این زمین در شهرهایی خواهد بود که کمتر از 500 هزار نفر جمعیت دارد. این زمینها همچنین گفته شده یا با فروش اقساطی به خانوادهها داده میشود یا به صورت 99 ساله.
درماده 4 این طرح نیز تاکید شده خانوادههایی که صاحب فرزند سوم به بعد میشوند از تخفیفهایی برای ساخت منزل، عوارض و نظام مهندسی بهرهمند خواهند شد. البته طرح فعلا در مرحله چکشکاری است و کمیسیون مشترک طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده که در مجلس تشکیل شده در حال رفع ایرادهای شورای نگهبان است. پس فعلا چیزی از محسنات این طرح شامل حال خانوادهها نمیشود.
به جز این اما نمایندگان مجلس طرح دیگری را نیز در دستور کار دارند که با عنوان طرح سهام آیندگان شناخته می شود. این طرح از سال پیش مطرح شده و اکنون در کمیسیون فرهنگی در حال بررسی است که البته احتمال ادغام آن با طرح جوانی جمعیت وجود دارد. این طرح، شکلگیری بنیاد ملی جمعیت را پیشبینی کرده تا برهمه برنامه های افزایش جمعیت و عملکرد نهادها، سازمانها و وزارتخانهها نظارت کند. همچنین نکته قابل توجه این طرح، تشویق خانوادهها به فرزندآوری با اختصاص سهام شرکتهای معتبر دولتی اعم از پالایشگاه و پتروشیمی است. نکته این که این سهام برای فرزندان سوم و چهارم خانوادههای معمولی و فرزندان دوم به بعد خانوادههای سه دهک پایین جامعه درنظر گرفته شده است.
صرفنظر از این دو طرح که مربوط به سالهای اخیر است، در گذشته نیز مجلس با طرحهای مشابهی سعی در تشویق زاد و ولد داشته، همچنین دولتهای قبلی با روشهای ابداعی کوشیدند کاهش جمعیت را مهار کنند.
از شاخصترین ِ این تلاشها طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده متعلق به مجلس هشتم بود که سالها درباره آن حرف زده شد. این طرح خرداد 92 با هدف افزایش نرخ باروری به حداقل 5/2 فرزند به ازای هر زن، با 50 ماده درمجلس تهیه شد که به دلایل مختلف به سرانجام نرسید. مجلس نهم کاری با این طرح نداشت و این موضوع به مجلس دهم ارث رسید. کمیسیون فرهنگی مجلس دهم این طرح را تصویب کرد اما تا پایان عمر این مجلس، طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده به صحن علنی مجلس نرسید و مجلس دهم بدون عملکردی درحوزه حمایت ازخانواده و تسهیل فرزندآوری به کار خود پایان داد.
این طرح اما خرداد99 در دستور کار مجلس یازدهم قرارگرفت و پس از12 سال معطلی دوباره به جریان افتاد که البته هنوز خروجی آن مشخص نیست.
این طرحهای بیسرانجام به اقدامات بیسرانجام دولتها در این حوزه بسیار شبیه است. این طرحها یادآورهدیه یک میلیون تومانی دولت دهم به هر نوزاد است که دولت در سال 89 عهد کرده بود به حساب نوزادان متولد این سال واریز کند و هر سال نیز100 هزارتومان به این کودکان بپردازد تا به همراه آورده خانوادهها، وقتی این نوزادان جوان شدند یک پسانداز120 میلیون تومانی برای اشتغال و ازدواج و مسکن در اختیار داشته باشند. جالب این که اعتبار یک ساله دولت برای انجام این کار در پنج ماه اول تمام شد.
این برنامههای بیسرانجام همچنین در سال 91 نیز تکرار شد، سالی که در آن براساس مصوبه راهبردها و اقدامات ملی مربوط به جلوگیری از کاهش نرخ باروری قرار بود به مادرانی که صاحب فرزند میشوند چه فرزند اول و چه فرزند سوم و بیشتر، سکه طلا اهدا شود. هنوز هیچ کسی نمیداند چند مادر موفق به دریافت این سکهها شدند یا این که اساسا سکهای وجود داشت که توزیع شود.
شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس به زعم خویش بازی با الفاظ و تاکید مسوولان براین که «نگرانیم» را برای جلوگیری از انفجار جمعیت سالخوردگان در سالهای آینده بیفایده میداند.
غلامرضا حسنی، جمعیتشناس و استاد دانشگاه نیز میگوید تا علل بیمیلی خانوادهها به فرزندآوری مشخص و برنامههای حمایتی در عمل اجرا نشود، اتفاق مثبتی رخ نخواهد داد. صالح قاسمی، آیندهپژوه و آسیبشناس نیز بر این باور است که تا دولتها ارادهای برای حمایت از خانواده و فرزندآوری نداشته باشند چیزی تغییر نمیکند.
حسنی به سیاستهای تشویقی سایر کشورها اشاره میکند. او از ژاپن حرف میزند که در آن مخارج هر فرزند تا 13 سالگی برعهده دولت است و این وظیفه بهخوبی انجام میشود. همچنین درباره روسیه میگوید روز ملی باروری دارد و به همه کسانی که حول و حوش این روز اقدام به باروری میکنند مشوقهای خوبی میدهد. روسیه حتی به گفته او به زنانی که فرزندان متعددی دارند لقب مادر میهن و مدال ملی میدهد و به این ترتیب فرزندآوری را تشویق میکند.
این کارشناس اما درباره کشور خودمان میگوید ما سیاستها و برنامههای متعددی طراحی میکنیم که اجرایشان نمیکنیم و نگاهمان به مقوله جمعیت ملی،همگن و یکدست نیست و در مدیریت جمعیت نیز نقص داریم.
صالح قاسمی نیز که به اجرا نشدن سیاستهای کلی جمعیت در هفت سال گذشته نقد دارد، توضیح میدهد اشکال کار در این است که سیاستهای بالادستی تبدیل به قانون و دستورالعمل نمیشود و هیچ ارادهای برای اجرای سیاستهای جمعیتی وجود ندارد؛ تحرکی هم اگر بر اثر برخی فشارها اتفاق میافتد نمایشی است.
-
سکوت، بخشی از موسیقی است
-
نقشه نبرد با غول امتحانات
-
فرصتها و چالشهای تعدد نامزدها
-
ازدواج ساده 650میلیون تومانی!
-
ماجرای نمادهای یک«احضار»
-
سرای سالمندان ایران
-
همصدا علیه یک جنایت
-
اعترافات تکاندهنده یک ذهن خطرناک
-
نمایش روحوضی در تئاتر
-
ممانعت مغرب از برگزاری تظاهرات میلیونی در حمایت از فلسطین
-
آمریکاییها قصد خروج از عراق را ندارند
-
پیامی که صهیونیستها درک کردهاند
-
فرزند در خانواده را باید معنی کنیم
-
مسوولیت ملی و دینی حمایت از مظلوم