خاطرات دیوارها
علی رئوف روزنامهنگار
همه چیز یک روز تمام میشود. حتی همین دنیا را هم که خدا آفرید برایش ددلاین گذاشت! حالا اینکه ما نمیدانیم این نقطه پایان کجاست و دقیقا کی فرامیرسد دلیل نمیشود که نباشد. همانطور که در کتاب راهنمای خلقت نوشتهاند: «... همه به سوی اجلی مشخصشده در حرکتند... .» مثل همان مثل معروف «این نیز بگذرد»، تلخ و شیرین روزگار بالاخره یک روز تمام میشوند و میروند. خاطرهشان هم اول بهروشنی هر روز در ذهن بازپخش میشود و بعد کمکم محو میشود سپس کمی خرافه و افسانه قاطیاش میشود و بعد هم وقتی که به نسبت عمق تلخی یا شیرینیشان کم یا زیاد در حافظه ماندند، پاک میشوند و میروند.
جنگ هم یکی از آن اتفاقهایی است که یک حفره عمیق در خاطر آدم ایجاد میکند و تا سالهای سال تا وقتی که این حفره با خاطرات دیگر پر شود، باقی میماند. اما حافظه دیوارها بسیار محکمتر از حافظه آدمیزاد است. دیوارها به این زودیها چیزی را از یاد نمیبرند. اصلا یکی از اسناد مهمی که تاریخنگاران و باستانشناسان آن را برای رسیدن به هدفشان مورد پژوهش قرار میدهند همین دیوارها هستند. دیوار غارها تمام خاطره انسان چند هزار سال پیش را برای ما روایت میکنند. انسانهایی که تا الان استخوانهایشان که تبدیل به خاک شده، خاکش هم در کنش و واکنشهای شیمیایی از بین رفته است! اما دیوارها هنوز خاطراتشان را بهخوبی به یاد دارند و بهروشنی نقل میکنند. دیوار شهرهای جنزده هم روایت متفاوتتری از جنگ دارند. اگر گشتی در بعضی مناطق قدیمی خرمشهر و آبادان بزنید این را بهتر متوجه میشوید. مردم شهر که چند نسل از جنگ عبور کردهاند شاید دیگر در روزمرگیهایشان به جنگ فکر هم نکنند. اما دیوارهایی که گلوله و ترکش روی تنشان حفره درست کرده و هیچ خاطره دیگری این حفرهها را هنوز پر نکرده، هر روز به جنگ فکر میکنند و درباره آن حرف میزنند. شهرهای دورتر از خط مقدم دیگر رد گلوله را روی تن دیوارهایشان ندارند اما در آن شهرها هم اگر خوب نگاه کنید متوجه میشوید همچنان پرخاطرهترین روایتگر جنگ، دیوارها هستند. دیوارهای تهران و شهرهای دیگر که تنبهتن با جنگ درگیر نبودند، خاطرههای آن را روی دیوارها ثبت میکردند که از خاطرشان نرود. از عکس شهدایی که با اسپری و طرحهای از پیش درست شده، روی دیوارها حک میشد گرفته تا شعارهایی که نفسکشیدن انقلاب در کوچه و خیابانها را فریاد میزدند. حالا بعد از گذشت بیش از 30 سال از عمر این خاطرهها روی تن دیوارهای شهر، با اینکه بسیاری از آن دیوارها بارها رنگ زده شده و خاطرات را پشت رنگ جدید پنهان کردهاند و بسیاریشان فروریختند که دیوار برجی جایشان قد علم کنند، هنوز هم هستند دیوارهایی که در تنهایی خودشان به جنگ فکر میکنند.
جنگ هم یکی از آن اتفاقهایی است که یک حفره عمیق در خاطر آدم ایجاد میکند و تا سالهای سال تا وقتی که این حفره با خاطرات دیگر پر شود، باقی میماند. اما حافظه دیوارها بسیار محکمتر از حافظه آدمیزاد است. دیوارها به این زودیها چیزی را از یاد نمیبرند. اصلا یکی از اسناد مهمی که تاریخنگاران و باستانشناسان آن را برای رسیدن به هدفشان مورد پژوهش قرار میدهند همین دیوارها هستند. دیوار غارها تمام خاطره انسان چند هزار سال پیش را برای ما روایت میکنند. انسانهایی که تا الان استخوانهایشان که تبدیل به خاک شده، خاکش هم در کنش و واکنشهای شیمیایی از بین رفته است! اما دیوارها هنوز خاطراتشان را بهخوبی به یاد دارند و بهروشنی نقل میکنند. دیوار شهرهای جنزده هم روایت متفاوتتری از جنگ دارند. اگر گشتی در بعضی مناطق قدیمی خرمشهر و آبادان بزنید این را بهتر متوجه میشوید. مردم شهر که چند نسل از جنگ عبور کردهاند شاید دیگر در روزمرگیهایشان به جنگ فکر هم نکنند. اما دیوارهایی که گلوله و ترکش روی تنشان حفره درست کرده و هیچ خاطره دیگری این حفرهها را هنوز پر نکرده، هر روز به جنگ فکر میکنند و درباره آن حرف میزنند. شهرهای دورتر از خط مقدم دیگر رد گلوله را روی تن دیوارهایشان ندارند اما در آن شهرها هم اگر خوب نگاه کنید متوجه میشوید همچنان پرخاطرهترین روایتگر جنگ، دیوارها هستند. دیوارهای تهران و شهرهای دیگر که تنبهتن با جنگ درگیر نبودند، خاطرههای آن را روی دیوارها ثبت میکردند که از خاطرشان نرود. از عکس شهدایی که با اسپری و طرحهای از پیش درست شده، روی دیوارها حک میشد گرفته تا شعارهایی که نفسکشیدن انقلاب در کوچه و خیابانها را فریاد میزدند. حالا بعد از گذشت بیش از 30 سال از عمر این خاطرهها روی تن دیوارهای شهر، با اینکه بسیاری از آن دیوارها بارها رنگ زده شده و خاطرات را پشت رنگ جدید پنهان کردهاند و بسیاریشان فروریختند که دیوار برجی جایشان قد علم کنند، هنوز هم هستند دیوارهایی که در تنهایی خودشان به جنگ فکر میکنند.