روح همایون صنعتی‌زاده شاد!

گزارشی از افتتاح موزه و مرکز اسناد انتشارات علمی و فرهنگی موزه‌ای که یک اتفاق بی‌نظیر در تاریخ فرهنگ و هنر ایران است

روح همایون صنعتی‌زاده شاد!

چندماهی است که خبری در فضای فرهنگی کشور مخصوصا بین اهالی کتاب و نشر دست به دست می‌شود و آن تاسیس موزه‌ای برای اسناد و گنجینه‌های موجود در انتشارات‌علمی و فرهنگی است. آن‌گونه که ما می‌دانیم این اولین‌بار است یک انتشارات، دست به چنین اقدامی می‌زند و اسنادی را که در بایگانی‌ها در طول تمام این سال‌ها خاک خورده‌اند، با یک مدیریت درست به مخاطبانش عرضه می‌کند. روز دوشنبه موزه و مرکز اسناد انتشارات‌علمی و فرهنگی با حضور تعدادی از مفاخر فرهنگ ایران‌زمین افتتاح شد. همایون صنعتی‌زاده کسی بود که عمر خود را پای موسسه انتشارات‌فرانکلین تهران گذاشت و در تمام عمر کوشید تا بزرگان را در این موسسه گردهم آورد. آنچه صنعتی‌زاده در انتشاراتش آفرید، بعد از انقلاب اسلامی در قالب انتشارات‌علمی و فرهنگی به فعالیت خود ادامه داد و ماحصل آن امروز در موزه و مرکز اسناد این انتشارات در دسترس عموم است. اقدامی که مدت‌ها پیش از اینها باید انجام می‌شد و امروز با درایت یک مدیر جوان و البته لایق به نام نادره رضایی تحقق پیدا کرد. در ادامه گزارشی می‌خوانید درباره تاریخچه انتشارات‌علمی و فرهنگی و میراثی که امروز پیش روی ماست.

بنگاه ترجمه و نشر کتاب چه بود و چه کرد؟
همین‌قدر بدانید که در یک دوره زمانی، تقریبا هرچه کتاب خوب از آثار شاخص ادبیات جهان و یا ادبیات کهن فارسی در ایران چاپ می‌شد، روی جلدشان لوگویی درج شده‌بود، که عنوان «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» را به همراه داشت. احتمالا آن طرح جلدهای چشم‌نواز را دیده‌باشید که پس‌زمینه‌ای به رنگ‌های مختلف داشتند، گوشه سمت راست پایین لوگوی بنگاه را داشتند و نام کتاب به خط نستعلیق در بالای جلدشان درج شده‌بود. یا کتاب‌هایی که متون نثر کهن فارسی را دربرمی‌گرفت و رنگ سبزی داشت و نام کتاب و پدیدآورنده‌اش در یک مستطیل سبز در آنها حک شده‌بود. اینها که بخش مهمی از میراث مکتوب کشور ما را تشکیل می‌دهند، هنرنمایی‌های بنگاه ترجمه و نشر کتاب بود. بنگاهی که با هدف اولیه برگردان و چاپ کتاب‌های مهم جهان به زبان فارسی به پیشنهاد احسان یارشاطر تاسیس شد. البته نام‌های بزرگی در کنار یارشاطر در این مجموعه کار کرده‌اند که بهرام فره‌وشی، عبدالحسین زرین‌کوب، ایرج افشار، جعفر شعار، حسن ذوقی و عبدا... سیار تنها بخشی از آنها هستند. از جمله آثار ماندگار بنگاه ترجمه و نشر کتاب مجموعه‌ای با نام «میراث ایران» بود که آثار معروف ادب فارسی را به زبان‌های دیگر ترجمه می‌کرد. دیگر اثر شناخته شده بنگاه ترجمه و نشر، انتشار دایره‌المعارفی با نام دانشنامه ایران و اسلام بود که تا سال 1360 تعداد 10 جلد از آن منتشر شد. ترجمه تاریخ طبری و نیز شروع انتشار دانشنامه ایرانیکا از دیگر آثار ماندگار بنگاه چاپ و نشر است.
بعد از انقلاب، بنگاه ابتدا تحت سرپرستی بنیاد علوی و سپس بنیاد مستضعفان (و جانبازان) قرار گرفت. در اوایل سال 1360، چند کتاب با عنوان «بتونک» (سرنام بنگاه ترجمه و نشر کتاب) منتشر شد. در دی 1360، بنگاه منحل و مرکز انتشارات‌علمی و فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی جایگزین آن شد.






در «علمی و فرهنگی» امروز چه خبر است؟
با این میراث شگفت‌انگیزی که ذکرش رفت، قاعدتا باید انتشارات‌علمی و فرهنگی که میراث‌دار دو مجموعه عظیم در تاریخ فرهنگ و نشر کتاب در ایران است، امروز مکان مهمی برای اهالی فرهنگ و اندیشه باشد. همین طور هم هست! امروز اگر به سری به کتابفروشی‌ها و شهر کتاب‌های شهرتان بزنید، بعید است کتاب‌های انتشارات‌علمی و فرهنگی را نبینید. کتاب‌هایی که اغلب‌شان آثار بزرگانی است که نام هریک برای ساخت هویت ملتی  کفایت می‌کند.
اما این‌طورها هم نیست که همه‌چیز این‌قدر حاضر و آماده که می‌بینید در اختیار مدیران انتشارات‌علمی و فرهنگی قرار گرفته‌باشد و آنها به اصطلاح خودمان روی گنج خوابیده‌باشند! اگر بخواهیم فقط به یکی از مجاهدت‌های مدیران حال حاضر این انتشارات اشاره کنیم، باید شرحی از واقعه پنج سال پیش را بخوانید که بر کتاب‌های نفیس و ارزشمند «علمی و فرهنگی» رفته‌است. ماجرا از این قرار است که سال 1395، به دلایل نامعلومی کتابخانه انتشارات‌علمی و فرهنگی که
 پر است از آثار نایاب و چاپ اول از کتاب‌های «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» و تولیدات «فرانکلین»، به انبار چاپخانه انتشارات‌علمی و فرهنگی در سرخه حصار انتقال یافت. بنا به صحبت‌های مدیران فعلی انتشارات و برخی از همکاران آن دوره انتشارات که تحت تاثیر این واقعه دردناک از شغل خود استعفا داده یا خود را زودتر از موعد بازنشسته کرده‌بودند، کتاب‌های کتابخانه انتشارات و بسیاری از اسناد مهم تاریخ فرانکلین و بنگاه، در سرخه حصار در کمال تعجب در یک استخر روباز و در شرایطی غیراستاندارد و بسیار اسفناک قرار گرفته‌بودند! نادره رضایی مدیر فعلی انتشارات‌علمی و فرهنگی درباره تصمیماتی که بعد از این اتفاق در دوره مدیریتش گرفته چنین می‌گوید: «به دنبال آن اتفاق تلخ سال ۹۵ برای حفظ میراث و تاریخ عظیم‌مان به ایده احیای کتابخانه و آرشیو و آغاز طرح تأسیس موزه و مرکز اسناد انتشارات‌علمی و فرهنگی رسیدم و یکی از اولویت‌هایم در انتشارات شد و به جد آن را پی گرفتیم. با این ایده محوری به حال آوردن گذشته و سپردن گذشته به آینده و البته ادای دینی به بنیانگذاران و بزرگان نشر با این نگاه که این اسناد است که روایت دقیقی از تاریخ می‌سازد و اسناد است که هویت و دانش ما را افزایش می‌دهد.»




فرانکلین معروف که می‌گویند، کجاست؟

ان‌شاءا... موزه و مرکز اسناد علمی و فرهنگی که تشریف بردید، وقت نگاه کردن به آن همه گنجی که در این موزه وجود دارد، در ذهن داشته‌باشید که همه اینها بازمانده‌هایی هستند از مردی بزرگ و موسسه‌ای که پیش از انقلاب با تلاش و همت ویژه‌اش بنا کرد؛ آن مرد همایون صنعتی‌زاده و آن موسسه «موسسه انتشارات‌فرانکلین» نام دارد.
مؤسسه فرانکلین ایران سال 1333 به مدیریت صنعتی‌زاده بنیان نهاده شد. فرانکلین ایران که شعبه‌ای از مؤسسه فرانکلین بین‌المللی بود، پس از مدتی با توسعه کارهای خود از شعبه مرکزی در نیویورک استقلال مالی و کاری پیدا کرد. ابتکار صنعتی‌زاده و فرانکلین در شیوه کارش بود. صنعتی‌زاده پس از قرارداد با ناشر، تمام امور مربوط به چاپ از ترجمه و ویرایش گرفته تا تصحیح و غلط‌گیری و هزینه تبلیغات و حتی پرداخت اجرت نقاشی پشت جلد را برای ناشر انجام می‌داد. کار تا آنجا پیش رفت که مؤسسه فرانکلین علاوه بر مسؤولیت چاپ کتاب‌های درسی کشور، سال 1337 کتاب‌های درسی کشور افغانستان را هم منتشر می‌کرد! پایه‌گذاری ویرایش، ارزیابی و نظارت بر ترجمه‌ها، احداث کارخانه کاغذ پارس برای رفع مشکل تأمین کاغذ، بنیانگذاری سازمان کتاب‌های جیبی، تهیه 500 کتابخانه برای مدارس دولتی، بنیانگذاری مؤسسه دفتر لغت فارسی به سرپرستی دکتر مینوی و زرین‌کوب، کمک به ایجاد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تهیه طرح مبارزه با بی‌سوادی برای بزرگسالان، ساخت مرکز تکنولوژی آموزشی برای تهیه فیلم و کمک به پاگرفتن کتابخانه دانشگاه صنعتی شریف از گونه شواهد این توسعه، پیشگامی و خیرگستری
فرانکلین بود. مؤسسه فرانکلین در این مدت از سال 1332 تا 1356 نزدیک به 2000 عنوان کتاب چاپ کرد. البته از این مجموعه کار عظیمی که الان تیتروار خواندید، فقط یک فقره کتاب‌های جیبی را بشناسید خودش کلی است! مجموعه‌ای حیرت‌انگیز از بهترین آثار ادبیات جهان که با همت و درایت فرانکلین
به ایرانیان تقدیم شد.
مؤسسه فرانکلین که سال 1356 «سازمان آموزشی نومرز» نام گرفته‌بود، بعد از انقلاب اسلامی ابتدا به «شرکت انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی» تغییر نام داد و سپس در سال 1372 در شرکت انتشارات‌علمی و فرهنگی ادغام شد. انتشارات‌علمی و فرهنگی که در آن زمان دیگر به نهاد نشری پُخته تبدیل شده‌بود، از سال 1380 تصمیم گرفت با هدف توسعه و گسترش فعالیت‌های اجرایی سه شرکت مجزا و وابسته را به نام‌های «شرکت چاپ و نشر کتبیه»، «شرکت بازرگانی کتاب گستر» و «شرکت فرهنگ‌فیلم تهران» در زیرمجموعه خود تعریف کند. این شرکت‌ها هنوز نیز پابرجایند.






از عینک عباس زریاب خویی تا کیف چرمی منوچهر انور!
حیف است که از موزه تازه تاسیس و سوابق و اسناد جمع شده در آن بگوییم، اما به روز افتتاحیه و اجتماع دوستان همدل اشاره نکنیم. روز دوشنبه و در جشن افتتاحیه موزه و مرکز اسناد انتشارات‌علمی و فرهنگی، جمعی از نامدارترین مفاخر فرهنگی ایران جمع بودند.
احمد سمیعی گیلانی که خود از ویراستاران فرانکلین بوده، ژاله آموزگار استاد شناخته شده ایران شناسی، هرمز همایون پور از بنیانگذاران فرانکلین، علی دهباشی مدیر مجله بخارا، گلی امامی مترجم و نویسنده و همسر زنده‌یاد کریم امامی از ارکان اصلی کتاب امروز، مهدخت معین ادیب و پژوهشگر فرزند مرحوم محمد معین و بسیاری دیگر همه به برکت میراث فرانکلینی‌ها دور هم جمع شده‌بودند تا یاد صنعتی‌زاده را گرامی بدارند. در این برنامه همچنین محمد شریعتمداری؛ وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی نیز حضور داشت. وزیری که حالا احتمالا از برگزیدن نادره رضایی جوان برای مدیریت انتشارات پرسابقه علمی و فرهنگی کاملا راضی است. چرا که به‌رغم انتقادهایی که در زمان انتخاب رضایی برای این جایگاه شد، او بعد از گذشت چندسال نشان داده که اعتماد کردن به جوانان، می‌تواند چه معجزه‌هایی در کشور بکند! این نکته دقیقا همان چیزی بود که بیشتر سخنران‌های جلسه نیز به آن اشاره کردند و رضایی را به خاطر اهتمامش در حفظ میراث صنعتی‌زاده
تحسین کردند.
موزه به دست احمد سمیعی‌گیلانی که چندی پیش وارد صد و یکمین سال از عمر پربرکت خود شد، افتتاح شد. با یک گشت و گذار کوچک می‌شد متوجه شد که چه زحمت عظیمی در تدوین و آماده‌سازی موزه شده‌است. از طرفی اسناد بسیار مهمی نظیر نامه‌های مولفان و مترجمان بزرگ تاریخ ایران به فرانکلین به دیوار قاب گرفته شده‌بود و از سوی دیگر اشیایی باارزش که هرکدام یک دنیا خاطره را زنده می‌کنند را می‌شد در موزه دید. عکس‌هایی برایتان از این اسناد و اشیا گرفته‌ایم که پیشنهاد می‌کنیم حتما ببینید!