پنجشنبه‌ای که 5سال طول کشید

گفت‌وگو با سارا عرفانی، نویسنده

پنجشنبه‌ای که 5سال طول کشید

درستش این است كه آدمیزاد نه به‌خودش كم‌فروشی كند و نه به اطرافیانش.درستش این است هم هوای خودش را داشته باشد كه روز به روز شخصیتش رشد كند و به رویاها و آرزوهایش دست یابد هم هوای خانواده خود را داشته و از آنها حمایت كند تا آنها هم در آرامش ذهنی و روانی به كارهایشان برسند. راستش بهتر است حامی باشد تا سربار. ذات آدم‌ها این‌گونه است كه اگر زیاد به آنها تكیه كنی، مانند درخت خم می‌شوند. درستش این است كه همه چیز سرجای خودش باشد، به اندازه؛ نه كم و نه زیاد.
سارا عرفانی كه كار اصلی‌اش مادری و همسری است و كار د‌ومش نوشتن، تلاش می‌كند از همان مسیری برود كه به گمانش راه درست است. كم‌فروشی نكند نه به خودش نه به همسر و دو فرزندش.عرفانی كه متولد سال 61 است و درس فلسفه خوانده، سال‌هاست می‌نویسد و رمان «پنجشنبه فیروزه‌ای»اش را انتشارات نیستان به بازار كتاب فرستاده كه مدیریتش به عهده سید مهدی شجاعی است و هر كتابی را منتشر نمی‌كند.
سبك زندگی و تفكر سارا عرفانی كاملا منطبق با الگوی اسلامی -  ایرانی است.مادرش مدرس حوزه و پدرش كارمند است. در خانواده‌ای با سه فرزند بزرگ شده و بچه دوم است.از مادر و پدرش سبك زندگی را آموخته و سال‌هاست در كنار همسر و فرزندانش زندگی آرامی را تجربه می‌كند.شوهرش مهندس آی تی است و مدت‌های زیادی برای گوشی‌های تلفن‌همراه نرم‌افزار طراحی می‌كرده اما مدتی است به شغل كافه‌داری روی آورده در كنار مهندسی آی تی.سارا هم گاهی به كافه می‌رود و به همسرش كمك می‌كند.هر چند خودش می‌گوید فضای كافه، مكان مناسبی است برای رصد آدم‌ها و نوشتن داستان.می‌گویم موراكامی هم اول كافه داشت، بعد نویسنده شد ! می‌گوید: بله ! آدم‌های زیادی از هر قشری به كافه‌ها رفت و آمد می‌كنند، آنجا می‌نشینند و چیزی می‌خوردند، هر كدام از این آدم‌ها قصه خاص خودشان را دارند.

عرفانی از پدر و مادرش زیاد آموخته البته نه به شكل مستقیم.والدینش از بچگی برایش كتاب داستان ‌خریده‌اند و او با این داستان‌ها بزرگ شده تا این‌كه داستانی می‌خواند درباره فلسفه ملاصدرا و 
از همان جاست كه عاشق فلسفه می‌شود و به دانشگاه می‌رود و درس فلسفه می‌خواند.
همسر و بچه‌هایش اولویت زندگی‌اش هستند.می‌گوید: خانواده‌ام را به كار بیرون از خانه ترجیح می‌دهم.نوشتن رمان پنجشنبه فیروزه‌ای پنج سال طول كشید، وقتی نوشتن این رمان را شروع كردم یك دختر داشتم كه رسیدگی به او برایم اولویت داشت.بعد برای دومین بار مادر شدم و به‌جای این‌كه تمركزم را به نوشتن معطوف كنم بخش زیادی از وقتم را به دخترهایم اختصاص دادم.به همین دلیل نوشتن رمانی كه باید یك‌سال طول بكشد، پنج سال طول كشید، اما از این بابت اصلا ناراحت نیستم چون من كار واجب‌تری از نوشتن دارم و آن مادر و همسر بودن است.

از عرفانی می‌پرسم همه ما می‌دانیم وقتی حال زن خانه خوب است، انگار همه حالشان خوب است و همه اتفاقات خوب زیر سقف خانه رخ می‌دهد حتی اگر شرایط سخت باشد و مشكلاتی هم باشد، به نظرتان چه زمانی حال زن آنقدر خوب است كه می‌تواند آن را به دیگران هم هدیه بدهد؟
می‌گوید: به نظرم وقتی كه همسر خوبی داشته باشد.درست است كه می‌گویند پشت سر هر مرد موفق یك زن ایستاده یا می‌گویند كه از دامن زن است كه مرد به معراج می‌رود، اما معتقدم  یك مرد خوب می‌تواند به همسرش پاس‌های خوبی بدهد كه او آنها را به گل تبدیل كند.یك زن یا یك مرد به تنهایی نمی‌توانند حال خود و خانواده را خوب كنند.زن و مرد در كنار هم، یكدیگر را كامل كرده و خانواده موفق و خوبی می‌سازند. شاید به همین دلیل است كه خانواده مهم‌ترین ركنی است كه شخصیت آدم‌ها را می‌سازد. من از پدر و مادرم و رفتار آنها با یكدیگر خیلی چیزها را آموختم، همسرم نیز از والدینش آموخته، همین‌طور اگر عقب برویم به خانواده‌ها و پدر و مادرهایی می‌رسیم كه سرنوشت و نوع زندگی فرزندان خود را رقم زده‌اند. بچه‌های من نیز از من و پدرشان راه و رسم زندگی را یاد می‌گیرند.

با عرفانی درباره همدلی و همزبانی هم صحبت می‌كنم و از او می‌پرسم به نظرت همزبانی یا همدلی، روابطه بین زن و شوهرها را بهتر می‌كند یا هر دو؟
می‌گوید: به باور من اول همدلی شكل می‌گیرد، وقتی دل آدم‌ها به هم نزدیك می‌شود آنها از روی عاطفه و محبت با هم صحبت می‌كنند و گفت‌وگو بین آنها شكل می‌گیرد.بنابراین برای داشتن زندگی مشترك موفق به همدلی و همزبانی نیاز است. گفت‌وگو بهترین بخش رابطه است.این كه زن و شوهر درباره همه چیز با هم صحبت كنند. شاید در خلال این گفت‌وگوها گاهی با هم جر و بحث بكنند، اما ایرادی ندارد وقتی گفت‌وگوها ادامه دار باشد همه چیز به مرور حل می‌شود.
عرفانی مقید به خانواده است و تا حالا از خانه و خانواده‌اش برای كار به اصطلاح نزده، اما این باعث نشده استقلال فردی نداشته باشد.می‌گوید: حدود ده كتاب نوشته‌ام كه اگر همراهی و حمایت همسرم نبود، نمی‌توانستم نوشتن را ادامه بدهم. وقتی زن و شوهر مكمل هم هستند به رشد و پیشرفت یكدیگر كمك می‌كنند و از آن طرف برای رشد شخصی همدیگر مانع‌تراشی نمی‌كنند. من ترجیح می‌دهم به جای واژه استقلال از تركیب 
« اعتماد به نفس» استفاده كنم. مردان باید آن‌قدر به اعتماد به نفس زنان احترام بگذارند و آن را تقویت كنند كه زن احساس نكند در چارچوبی گیر افتاده و نمی‌تواند خودش باشد یا رشد كند.

عرفانی، كارشناس كتاب است؛ دوره‌ای با وزارت ارشاد هم كار می‌كرد و دوره‌ای هم با سوره مهر. جلسات داستان‌خوانی هم برگزار می‌كند و مقوله داستان و كتاب برایش اهمیت دارد. تاكنون چند كتاب درباره شهیدان هم نوشته است. در رمان‌نویسی بیشتر سراغ آدم‌ها و فضاهایی می‌رود كه برایش آشناست و خودش یا اطرافیانش تجربه‌ای در آن زمینه داشته‌اند. دوست دارد درباره مسائل پیرامون زنان و دختران جوان بنویسد. شاید به همین دلیل است كه از رمان‌های پنجشنبه فیروزه‌ای و هدیه ولنتاین او استقبال شده است. او جوری می‌نویسد كه خواننده با داستانش همذات‌پنداری كند و فضای قصه و دیالوگ‌ها و شخصیت‌پردازی را باور كند.