سناریوی ناكام سرقت از پیرمرد

سناریوی ناكام سرقت از پیرمرد

وقتی فهمید پیرمرد 12 میلیون تومان برای درمان سرطان دخترش وام گرفته، وسوسه شد این پول را سرقت كند. موضوع را با دوستش در میان گذاشت و او قول داد كمكش كند. مقاومت دختر پیرمرد در برابر آنها و تماس پیرمرد با پلیس، آنها را در اجرای نقشه سرقت ناكام گذاشت و دستگیر شدند.
زینت كه هنوز از دستگیری‌اش شوكه است، می‌گوید: من پرستار پیرمرد بودم و قرار بود روز سرقت دوستم به جای من به آن خانه بیاید. این بهترین بهانه برای حضور همزمان ما در خانه بود. برای اجرای نقشه سرقت اتر خریده بودم و قرار بود پیرمرد و دخترش را بی‌هوش و پول‌هایشان را سرقت كنیم. اتر را روی پنبه ریخته و جلوی دهان دختر پیرمرد گرفتم اما قبل از این‌كه اثر كند، او مرا روی زمین انداخت. پیرمرد هم در را قفل كرد و به پلیس زنگ زد. نتوانستیم از آنجا فرار كنیم و با حضور ماموران دستگیر شدیم.