احساس افسردگی بعد از تعطیلات در بیشتر موارد با یك دلیل مشترك و مشخص به وجود می‌آید، این‌كه خیلی از مردم در روزهای تعطیل سبك زندگی‌شان را عوض می‌كنند. تغییر این سبك زندگی گاه آن‌قدر زیاد می‌شود كه برگشتن به آن و ادامه رویه قبلی برای خیلی‌ها به كاری دشوار تبدیل می‌شود. برای این تغییر صددرصدی مثال‌های زیادی می‌توان زد، مثلا ساعت خواب آدم‌ها تغییر می‌كند، ساعت بیدار شدن، غذا خوردن، ورزش كردن و تمام اصول زندگی و سبك همیشگی‌شان 180درجه با رویه قبلی تفاوت پیدا می‌كند. درنتیجه، یكی از دلایل اصلی شایع شدن حس افسردگی بعد از تعطیلات این است كه همه می‌خواهند به شرایط پر از برنامه‌ریزی و اصول زندگی قبلی‌شان برگردند. با توجه به همین موضوع توصیه می‌شود به محض شروع تعطیلات، مردم سبك زندگی‌شان را یكباره عوض نكنند و با رعایت یك حداقلی از برنامه‌های روتین زندگی‌شان و رعایت مقداری چارچوب‌های مشخص قبلی، راه بازگشت به حالت قبل را برای خودشان باز بگذارند. نكته بعدی به عقیده من این است كه مردم باید برای این ایام تعطیل برنامه‌ریزی داشته باشند، منظور از برنامه‌ریزی حتما و صرفا مسافرت نیست، بلكه حتی اگر قرار است در خانه هم بمانند، با یك برنامه‌ریزی تقریبی بدانند كه قرار است روزشان چطور بگذرد. اگر همه چیز را همین‌طور رها كنند، بعد از پایان تعطیلات وقتی به روزهای رفته نگاه می‌كنند، حسرت زمان‌هایی را می‌خورند كه از دست داده‌اند. راهكار بعدی به عقیده من، پرورش حس زندگی در حال در خودشان است. این‌كه مردم یاد بگیرند در لحظه زندگی كنند، فكرشان را معطوف گذشته‌ای كه رفت و آینده‌ای كه درراه است نكنند، به‌خصوص كمتر اضطراب آینده را داشته باشند، به این ترتیب یاد می‌گیرند چطور از تعطیلاتشان بهترین استفاده را ببرند.