این تیم خفن

این تیم خفن


بعد از پیغام و پسغام‌های متعدد، هفته گذشته بود كه كارت دعوت دوستان خوش ذوق هم رسید. دعوت‌مان كرده بودند به دورهمی اهالی فرهنگ و ادبیات و در ضمن این دورهمی می‌خواستند كتابفروشی‌شان را هم افتتاح كنند.
بله صحبت از دوستان خوش ذوق نشر و اسم كتابفروشی جدیدشان است كه روز پنجشنبه در تهران افتتاح كردند. حالا اگر حمل بر ریا نكنید من هم به عنوان یك عنصر(وشاید هم تركیب) فرهنگی رفتم به نشانی بر و بچه‌های «اسم»: ولیعصر، نرسیده به پل همت، كتابفروشی اسم! پا كه گذاشتم داخل انگار كه لانه زنبور فرهنگی‌ها و ادبیاتی‌هاست.
فرقی هم نداشت كه نویسنده باشند یا ناشر یا كتابفروش یا علاقه‌مند به كتاب یا بعضی‌ها هم مثل من، روزنامه‌نگار و خبرنگار فرهنگی. فصل مشترك همه آنهایی كه جمع شده بودند «كتاب» و افتتاح یك «كتابفروشی» بود. چیزی كه شاید برای خیلی‌هایی كه از مقابل كتابفروشی می‌گذشتند هم عجیب می‌نمود اگر به‌ آنها گفته می‌شد این جماعت كه اتفاقا بعضی‌هایشان هم خانوادگی آمده‌اند و دارند آب آلبالو و آب پرتقال‌شان را می‌خورند و با دیگری مشغول گفت‌وگویند نه برای افتتاح یك پروژه دولتی كه برای بریدن روبان افتتاحیه یك كتابفروشی دور هم جمع شده‌اند.
سعید مكرمی كه بعد از تجربه موفق راه‌اندازی و اداره ترنجستان سروش به عنوان یكی از كتابفروشی‌های برند راسته انقلاب تهران، نشر اسم را هم با تیم موفق و جوان‌شان بالا آورده و ثبت كرده بود حالا یك قدم مهم دیگر فرهنگی را برداشته تا نشان دهد كه مرد كارهای سخت است. چرا می‌گوییم مرد كارهای سخت؟! در نظر بگیرید در شرایط فعلی اقتصادی كشور كه چرخ خیلی از كاسبی‌ها پردرآمد هم نمی‌چرخد، مكرمی و تیمش جمع شده و دل به دریا زده و یك كتابفروشی راه‌اندازی كرده‌‌اند؛ شغلی كه در شرایط عادی بازار هم حاشیه سود چندانی ندارد. حالا چشم‌هایتان را ببندید و یك دو‌دو تا چهار تا بكنید تا مشخص شود سعید آقای مكرمی با چه جراتی دل به چنین كاری زده است. ما كه رفتیم و عكس شربت‌مان را خوردیم و عكس یادگاری‌مان را گرفتیم و كتاب‌مان را هم خریدیم. برای آقاسعید و تیمش هم آرزوی یك دخل پربركت داریم.