حجت شكیبا نمایشگاه تازه خودش را به مرحوم مشایخی تقدیم كرده است
نقاشیهای معلم نقاشی کمال الملک
حجت شكیبا نقاش هایپررئال ایرانی است. نقاشی صاحب سبك كه هم در آثار سینمایی منحصر به فردی فعالیت داشته و هم آثار خاصی را خلق كرده است. او این روزها نمایشگاهی از نقاشیهایش را هم در تهران برگزار كرده است. شكیبا این نمایشگاه را به جمشید مشایخی هنرمند تازه درگذشته سینما و تلویزیون تقدیم كرد. با او درباره دلایل این تصمیمش حرف زدیم تا ببینیم چه ارتباطی میان او و زندهیاد مشایخی بوده است.
زندهیاد مشایخی در نمایشگاه
همانطور كه عنوان شد این نمایشگاه به زندهیاد جمشید مشایخی تقدیم شده است. شكیبا درباره این بخش از آثار نمایشگاه كه در فرهنگسرای نیاوران برپا شده به جامجم میگوید: در 3 اثر از علی حاتمی یعنی «دلشدگان»، «كمالالملك» و مجموعه «هزاردستان» هم به عنوان مشاور هنری در زمینه نقاشی و هم به عنوان نقاش و آموزگار نقاشی در كنار مرحوم جمشید مشایخی حضورداشتم. در فیلم «كمالالملك» حدود 60 اثر را نقاشی كردم، یعنی تمام آثار كار من بود، همچنین نقش دیوار شكسته در زمان حصر «كمالالملك» نیز كار من است. ادامه صحبتهای شكیبا هم جالبتر میشود وقتی از كه از آموزش اصولی اولیه نقاشی به مرحوم مشایخی صحبت میكند: این نكته مد نظرمان بود كه كه از نظر هنری بسیار مهم بود كه در فیلمی همچون «كمالالملك» كه زندگی نقاش ایرانی، محمدغفاری ملقب به «كمالالملك» را به تصویر میكشد، همه چیز رعایت شود. حتی جاگیری هنرمند میبایست به گونهای صحیح انجام میشد تا ظاهر و رفتار و كنشهای بازیگر به عنوان یك نقاش در فیلم برای بیننده باورپذیر باشد. من در این فیلم هه به زندهیاد مشایخی اصول صحیح ایستادن یك نقاش و... را نیز آموزش دادم تا فیلم جلوهای از واقعیت گرفت. بدون این اقدامات فیلم جلوهای مصنوعی مییافت.
قلم مو به دست شدن جمشید مشایخی
شكیبا كه در این تجربههای همكاری با مشایخی خاطرات خوبی از او دارد، تصمیم میگیرد نمایشگاهش را به این هنرمند تقدیم كند. البته این تصمیمش دلیل دیگری هم دارد. او درباره علت این تصمیم به جامجم میگوید: در دورانی كه آقای مشایخی نزد من آموزش نقاشی میدید، پرترهای از همسرش نقاشی كرده بود كه این سالها نزد من مانده بود. تصمیم گرفتم این اثر را به خانوادهشان تقدیم كنم و به همین منظور فرزندشان نادر مشایخی كه از موزیسینهای خوب كشورمان هم هست، در نمایشگاه حضور پیدا كردند و من كار پدرشان را به ایشان تقدیم كردم .
این هنرمند میگوید: مشایخی همیشه خوب بود. ارتباط خوبی برقرار میكرد با همه. با كارگر و رئیس كاخ گلستان یكجور رفتار میكرد، با هر دو روبوسی و احوالپرسی میكرد. بعدها هم نشست بیشتری با او داشتم و به ایشان تعلیم نقاشی دادم و باز هم مهربانیهای ایشان را میدیدم. خلاصه كه دوستی ما همیشه ادامه داشت و دوست دارم با تقدیم نمایشگاه به او قدردان روزهایی باشم كه كنار هم بودیم.
او همچنین درباره تاثیر حضورش در سهگانه زندهیاد حاتمی میگوید: حالا كه زمان گذشته میتوانم خودخواهی نشان دهم و بگویم آیا آقای علی حاتمی میتوانست بدون شكیبا فیلم را با این كیفیت پیش ببرد؟ ممكن بود بتواند با هركسی كار كند و بهتر هم بشود. اما ماجرای من كمی تفاوت داشت، چون شیفتگی خاصی نسبت به كمال الملك داشتم و از كودكی با این هنرمند آشنا بودم و كارهایش را تمرین میكردم. حاتمی من را كشف و دعوت كرد كار كنیم با هم.
شكیبا میافزاید: حالا باید دید نقاشیها چقدر در فیلم اثر گذاشتهاند. سعی كردم به كمالالملك وفادار باشم و بسیار مطالعه كردم. جواب هم داد و از كار هم مردم راضی بودند هم حاتمی و موجبات ادامه همكاری من و حاتمی را فراهم كرد.
در نمایشگاه چه خبر است؟
شكیبا تجربههای متفاوت نقاشیاش را كه طی سالیان دراز از سر گذرانده، حالا در قالب یك نمایشگاه عرضه كرده است. او در اینباره میگوید: نمایشگاهی كه اكنون در فرهنگسرای نیاوران برپاست دربردارنده كارهای متفاوت من از دورههای مختلف است. زمانی كه كارم را شروع كردم، رسانهها نوشتند برای اولینبار یك هنرمند در ایران با این شیوه كار كرده است و توجه زیادی به آن شد.
او ادامه میدهد: بعد از پیروزی انقلاب هم تغییراتی در فضای هنر رخ داد كه لازم بود. من هم در این تغییر فضا رفتم سراغ تاریخنگاری و زنان تاریخی ایران را از هخامنشی گرفته تا قاجار نقاشی كردم. حاصل كار شد یك كتاب بزرگ كه از سوی وزارت ارشاد هم مورد قدردانی قرار گرفته و جایزهای به آن اهدا شده است.
این نقاش باز هم همین مسیرش را به شكلی دیگر ادامه میدهد و اینبار سراغ ادبیات ایران میرود. او میگوید: بعد از اینكه تاریخ ایران را تجربه كردم، درباره شاهنامه نقاشی كردم. باید اول تاریخ را ورق میزدم تا بتوانم شاهنامه كار كنم، بعدتر سراغ مولانا و خیام هم رفتم. میتوانم بگویم غامضتر، اما شیرین و پرمعناترین كارهایم همین بخش مولاناست.
شكیبا میافزاید: این آثار مخاطب را به شدت راضی نگهمیدارد،چرا كه بیننده این آثار شاهنامه را میشناسد، با قهرمانهایش آشنا و با آنها زندگی كرده است. بنابراین به خوبی با آنها ارتباط برقرار میكند. آثاری كه در مجموعه دوم در گالری شماره دو فرهنگسرای نیاوران به نمایش در خواهد آمد به لحاظ زمانی متاخرتر است و به باور من از نظر سبك و تكنیك مورد پسند مخاطب خاص قرار خواهد گرفت. بخشی از این آثار هم بازسازی كارهای قدیمی است.
در آثار شكیبا میتوان ردی از ظرافتهای مینیاتور ایرانی هم یافت. هر چند آثارش به هیچ وجه مینیاتور نیستند، اما نگاهی ریزبینانه میتواند رگههایی از ظرافت این هنر ایرانی را در كارهایش بیابد. او در این باره میگوید: من سابقه كار مینیاتور داشتم و در هنرستان دو سال شاگرد مبینی تبریزی بودم. طبیعتا از هنر ایرانی هم تاثیر گرفته و آن را به شیوه خود در كارم وارد كردهام.
همانطور كه عنوان شد این نمایشگاه به زندهیاد جمشید مشایخی تقدیم شده است. شكیبا درباره این بخش از آثار نمایشگاه كه در فرهنگسرای نیاوران برپا شده به جامجم میگوید: در 3 اثر از علی حاتمی یعنی «دلشدگان»، «كمالالملك» و مجموعه «هزاردستان» هم به عنوان مشاور هنری در زمینه نقاشی و هم به عنوان نقاش و آموزگار نقاشی در كنار مرحوم جمشید مشایخی حضورداشتم. در فیلم «كمالالملك» حدود 60 اثر را نقاشی كردم، یعنی تمام آثار كار من بود، همچنین نقش دیوار شكسته در زمان حصر «كمالالملك» نیز كار من است. ادامه صحبتهای شكیبا هم جالبتر میشود وقتی از كه از آموزش اصولی اولیه نقاشی به مرحوم مشایخی صحبت میكند: این نكته مد نظرمان بود كه كه از نظر هنری بسیار مهم بود كه در فیلمی همچون «كمالالملك» كه زندگی نقاش ایرانی، محمدغفاری ملقب به «كمالالملك» را به تصویر میكشد، همه چیز رعایت شود. حتی جاگیری هنرمند میبایست به گونهای صحیح انجام میشد تا ظاهر و رفتار و كنشهای بازیگر به عنوان یك نقاش در فیلم برای بیننده باورپذیر باشد. من در این فیلم هه به زندهیاد مشایخی اصول صحیح ایستادن یك نقاش و... را نیز آموزش دادم تا فیلم جلوهای از واقعیت گرفت. بدون این اقدامات فیلم جلوهای مصنوعی مییافت.
قلم مو به دست شدن جمشید مشایخی
شكیبا كه در این تجربههای همكاری با مشایخی خاطرات خوبی از او دارد، تصمیم میگیرد نمایشگاهش را به این هنرمند تقدیم كند. البته این تصمیمش دلیل دیگری هم دارد. او درباره علت این تصمیم به جامجم میگوید: در دورانی كه آقای مشایخی نزد من آموزش نقاشی میدید، پرترهای از همسرش نقاشی كرده بود كه این سالها نزد من مانده بود. تصمیم گرفتم این اثر را به خانوادهشان تقدیم كنم و به همین منظور فرزندشان نادر مشایخی كه از موزیسینهای خوب كشورمان هم هست، در نمایشگاه حضور پیدا كردند و من كار پدرشان را به ایشان تقدیم كردم .
این هنرمند میگوید: مشایخی همیشه خوب بود. ارتباط خوبی برقرار میكرد با همه. با كارگر و رئیس كاخ گلستان یكجور رفتار میكرد، با هر دو روبوسی و احوالپرسی میكرد. بعدها هم نشست بیشتری با او داشتم و به ایشان تعلیم نقاشی دادم و باز هم مهربانیهای ایشان را میدیدم. خلاصه كه دوستی ما همیشه ادامه داشت و دوست دارم با تقدیم نمایشگاه به او قدردان روزهایی باشم كه كنار هم بودیم.
او همچنین درباره تاثیر حضورش در سهگانه زندهیاد حاتمی میگوید: حالا كه زمان گذشته میتوانم خودخواهی نشان دهم و بگویم آیا آقای علی حاتمی میتوانست بدون شكیبا فیلم را با این كیفیت پیش ببرد؟ ممكن بود بتواند با هركسی كار كند و بهتر هم بشود. اما ماجرای من كمی تفاوت داشت، چون شیفتگی خاصی نسبت به كمال الملك داشتم و از كودكی با این هنرمند آشنا بودم و كارهایش را تمرین میكردم. حاتمی من را كشف و دعوت كرد كار كنیم با هم.
شكیبا میافزاید: حالا باید دید نقاشیها چقدر در فیلم اثر گذاشتهاند. سعی كردم به كمالالملك وفادار باشم و بسیار مطالعه كردم. جواب هم داد و از كار هم مردم راضی بودند هم حاتمی و موجبات ادامه همكاری من و حاتمی را فراهم كرد.
در نمایشگاه چه خبر است؟
شكیبا تجربههای متفاوت نقاشیاش را كه طی سالیان دراز از سر گذرانده، حالا در قالب یك نمایشگاه عرضه كرده است. او در اینباره میگوید: نمایشگاهی كه اكنون در فرهنگسرای نیاوران برپاست دربردارنده كارهای متفاوت من از دورههای مختلف است. زمانی كه كارم را شروع كردم، رسانهها نوشتند برای اولینبار یك هنرمند در ایران با این شیوه كار كرده است و توجه زیادی به آن شد.
او ادامه میدهد: بعد از پیروزی انقلاب هم تغییراتی در فضای هنر رخ داد كه لازم بود. من هم در این تغییر فضا رفتم سراغ تاریخنگاری و زنان تاریخی ایران را از هخامنشی گرفته تا قاجار نقاشی كردم. حاصل كار شد یك كتاب بزرگ كه از سوی وزارت ارشاد هم مورد قدردانی قرار گرفته و جایزهای به آن اهدا شده است.
این نقاش باز هم همین مسیرش را به شكلی دیگر ادامه میدهد و اینبار سراغ ادبیات ایران میرود. او میگوید: بعد از اینكه تاریخ ایران را تجربه كردم، درباره شاهنامه نقاشی كردم. باید اول تاریخ را ورق میزدم تا بتوانم شاهنامه كار كنم، بعدتر سراغ مولانا و خیام هم رفتم. میتوانم بگویم غامضتر، اما شیرین و پرمعناترین كارهایم همین بخش مولاناست.
شكیبا میافزاید: این آثار مخاطب را به شدت راضی نگهمیدارد،چرا كه بیننده این آثار شاهنامه را میشناسد، با قهرمانهایش آشنا و با آنها زندگی كرده است. بنابراین به خوبی با آنها ارتباط برقرار میكند. آثاری كه در مجموعه دوم در گالری شماره دو فرهنگسرای نیاوران به نمایش در خواهد آمد به لحاظ زمانی متاخرتر است و به باور من از نظر سبك و تكنیك مورد پسند مخاطب خاص قرار خواهد گرفت. بخشی از این آثار هم بازسازی كارهای قدیمی است.
در آثار شكیبا میتوان ردی از ظرافتهای مینیاتور ایرانی هم یافت. هر چند آثارش به هیچ وجه مینیاتور نیستند، اما نگاهی ریزبینانه میتواند رگههایی از ظرافت این هنر ایرانی را در كارهایش بیابد. او در این باره میگوید: من سابقه كار مینیاتور داشتم و در هنرستان دو سال شاگرد مبینی تبریزی بودم. طبیعتا از هنر ایرانی هم تاثیر گرفته و آن را به شیوه خود در كارم وارد كردهام.