بزنیم به تخته یا نه؟!

باوجود پیشرفت‌های علمی و گسترش سواد، هنوز مردم زیادی در جهان، عقاید خرافی عجیبی دارند

بزنیم به تخته یا نه؟!

در سراسر جهان و میان ملت‌های گوناگون، باورها و اعتقادات خرافی‌ای وجود دارد كه ریشه آنها را باید در فرهنگ آنها جست. افراد بسیاری هستند كه زندگی‌شان با باورهای خرافی عجین شده است. بنا به گفته محققان دانشگاه شیكاگو، خرافات و كارهای مربوط به جادوگری، موضوعات خاصی نبوده و صرفا بخشی از نوع نگرش مردم نسبت به زندگی و مسائل آن هستند. باورهایی مانند، «بزن به تخته»، «چتر را داخل خانه باز نكن»، «به گربه سیاه نگاه نكن»، «از عدد ۱۳ دوری كن» و بسیاری از باورهای دیگر از این دست هستند و بیشتر آنها به منظور دور كردن بلاها و بدشانسی به‌كار می‌روند. آنچه در ادامه می‌خوانید گزیده‌ای است از مقاله‌ای در نشریه دیسکاور که در این گزارش به گوشه‌هایی از آن اشاره می‌شود.

محققان در جریان پژوهشی متوجه شدند حدود ۶۰ درصد افراد هنگام مقابله با برخی از ترس‌ها و نگرانی‌های خود دست به دامان افكار خرافی می‌شوند. از طرفی عقاید خرافی از دوران كودكی در انسان شكل می‌گیرد.
نقش بستن خرافات در ذهن از كودكی
ژاكلین وولی، روان‌شناس و استاد دانشگاه تگزاس در آستین می‌گوید، كودكان تحت تاثیر فرهنگ جامعه خود، خرافاتی می‌شوند. آنها معمولا از چهار سالگی كه به سخنان اطرافیان خود توجه می‌كنند، مدام در معرض عقاید خرافاتی، مانند خوش‌شانس یا بدشانس بودن، قرار‌می‌گیرند و تا چند سال بعد، این افكار در وجودشان نهادینه می‌شود.
اما در همان كودكی، زمانی می‌رسد كه آنها نسبت به این عقاید دچار شك و تردید می‌شوند. ژاكلین وولی (Woolley)  و تیم تحقیقاتی‌اش در دانشگاه تگزاس، كودكان را مورد بررسی قرار دادند. آنها وقتی برای كودكان داستانی غیرعادی تعریف می‌كردند - مثلا سگی كه از ساختمانی پرت شده، به‌شدت مجروح شده و بدون درمان‌های پزشكی به‌طور ناگهانی كاملا خوب می‌شود- بیشتر كودكان توضیحی منطقی و طبیعی برای این رویداد می‌خواستند. اما كودكان پنج و شش ساله، بیش از كودكان دیگر به خوش اقبالی یا دخل و تصرف نیروهای جادویی باور داشتند.
افكار مربوط به ماوراءالطبیعه معمولا در سنین هفت و هشت سالگی كم می‌شود، اما معمولا كودكان ۹ ساله معتقدند مهارت و تلاش هر كسی او را به موفقیت می‌رساند. در واقع زمانی كه كودكان به این نتیجه برسند كه این باورهای خرافی، هیچ كمكی به آنها نمی‌كنند، از آنها دست برمی‌دارند.
علت باورهای خرافی
با این‌كه باورهای خرافی در كودكی شكل می‌گیرد و بعدها قدرت خود را از دست می‌دهد، اما هنوز هم برخی افراد عقاید خرافی در بزرگسالی را دنبال می‌کنند و جالب این كه ردی از این باورها در افكار کسانی كه واقعا خرافاتی هم نیستند دیده می‌شود. مثلا شما به موضوع «بزن به تخته!» اعتقاد دارید؟ آیا این كار می‌تواند شما را از بلایا حفظ كند؟ انجام آزمایش‌های علمی برای این مسأله می‌گوید «به تخته زدن» ارتباطی با حفظ شما از بلایا ندارد. اما این كار را تقریبا همه انجام می‌دهند! حتی به طنز و شوخی!
در تحقیقی كه نتایج آن سال 1387/ ۲۰۰۸ در نشریه شخصیت و روان‌شناسی اجتماعی منتشر شد، محققان دریافتند با این‌كه شركت‌كنندگان تحقیق اعتقادی به سرنوشت نداشتند، اما بارها برای دور كردن بلا یا بدشانسی گفته بودند «بزن به تخته!»
محققان دانشگاه تگزاس در سال 1395/ ۲۰۱۶ در بررسی این افكار متناقض به این نتیجه رسیدند كه حتی افرادی كه خرافاتی نیستند و این نوع عقاید را غیرمنطقی می‌دانند، باز هم برخی باورهای خرافی را حفظ می‌كنند. محققان می‌گویند، از آنجا كه این باورها، خروجی اساسی‌ترین فرایندهای شناختی هستند، در وجود مردم باقی می‌مانند.
بنابه گفته محققان، ما دو نوع روش تفكر داریم. روش اول، ذاتی است و این شیوه تفكر بسیار سریع و كارآمد است و فرد را به سرعت به نتیجه می‌رساند. این نوع تفكر می‌تواند به‌ظاهر افكار منطقی تولید كند كه باعث باورمندی به عقاید اشتباه و احمقانه می‌شود. مثلا با خود فكر می‌كنیم «زدن به تخته» ممكن است ما را از بلاها دور ‌كند و این كار را بارها تكرار می‌كنیم.
روش دیگر تفكر، چندان سریع و ذاتی نیست. مثلا، ممكن است هنگام برخورد با باورهای خرافی، به دنبال استدلال و توضیح منطقی باشیم و در بررسی‌های خود دریابیم كه «زدن به تخته» هیچ روش موثری برای دوری از رویدادهای بد نیست. اما این نوع بررسی و استدلال‌های منطقی، ضرورتا افراد را به اصلاح باورهای غلط خود هدایت نمی‌كند. به نظر می‌رسد برخی از این باورهای ذاتی از چنان قدرتی برخوردار هستند كه نمی‌توان به راحتی از آنها خلاص شد.
در واقع مردم دوست دارند احساس كنند كه روی زندگی‌شان كنترل دارند و ناتوان از مواجهه با رویدادهای بد نیستند. به طور مثال ممكن است كه نتوانیم بلاها را از خود دور كنیم، اما با گفتن «بزن به تخته» می‌توانیم حداقل كاری انجام داده باشیم و این كار به ذهن‌مان آنقدر آرامش می‌دهد كه می‌توانیم لحظات خود را بدون اضطراب و دغدغه بگذرانیم. اما این باورها و رفتارهای خرافی زمانی پایان می‌یابند كه افراد بتوانند احساسات‌ خود را كنترل كنند.
محققان می‌گویند، زمانی كه یك باور خرافی شكل می‌گیرد، افراد سود و هزینه آن را بررسی و با خود فكر می‌كنند كه ممكن است اهمیت ندادن به آن، آنها را در معرض خطر قرار دهد.
همچنین عمل نكردن به این باورها حتی می‌تواند برخی از افراد را دچار اضطراب كند. بنابراین بیشتر مردم با خود می‌اندیشند عمل كردن به این باور خرافی آنها را در امنیت قرار می‌دهد. آنها ترجیح می‌دهند به باور خرافی‌شان پایبند باشند تا این‌كه از عمل نكردن به آن دچار پشیمانی شوند.   در واقع مطالعات نشان می‌دهد انسان‌ها هرچه مضطرب‌‌تر و نگران‌تر باشند، به باورهای خرافی توجه بیشتری نشان می‌دهند. برای مثال، بررسی‌ها نشان می‌دهد بسیاری از والدین هندی كه نگران سلامت فرزندان خود هستند، بارها از این باورهای خرافی استفاده می‌كنند و دست به دامان ر‌مال‌ها می‌شوند تا سلامت فرزندان‌شان به خطر نیفتد. در جریان تحقیقی كه سال 1396/ ۲۰۱۷ در بیمارستان دانشگاه دولتی سانتا لوسیا در كارتاگنای اسپانیا انجام شد، معلوم شد ۴۰ درصد والدین برای مراقبت از فرزندان‌شان و دور نگهداشتن آنها از بلا و مصیبت، از كارهای خرافی استفاده می‌كنند و حتی ۲۶ درصد از والدین، در رختخواب كودكان خود اجسام و اذکاری برای مراقبت از كودكان خود قرار می‌دهند.
چطور از باورهای خرافی رها شویم؟
آیا می‌توان باورهای خرافی را از خود دور كرد؟ البته كه شدنی است!در یكی از بررسی‌هایی كه سال 1396/ ۲۰۱۷ نادیا برشی‌یر، متخصص حافظه و قضاوت و محقق دانشگاه هاروارد انجام داد، مشخص شد كه بزرگسالان در محدوده سنی ۷۰ سال، بسیار كمتر از بزرگسالان جوان‌تر در محدوده متوسط سنی ۱۹ سال، به باورهای خرافی معتقدند.
علت این موضوع را می‌توان در مقدار تجربیاتی دانست كه آنها در زندگی كسب كرده‌اند. آنها به مرور زمان متوجه شده‌اند مثلا شنیدن صدای كلاغ، مشكلی برای آنها به وجود نیاورده است. حتی گاهی‌اوقات پیش آمده كه با وجود استفاده از برخی كارهای خرافی، نتوانسته‌اند جلوی رویدادی را بگیرند و متوجه شده‌اند كه این باورها، اثری در زندگی روزمره‌شان ندارند.  وقتی افراد هر بار برای كنترل اضطراب‌شان، از یك باور خرافی استفاده می‌كنند، به عادت‌های خرافی بیشتر گرفتار می‌شوند.  بنابراین اگر می‌خواهید از شر این افكار رها شوید، هر بار كه باوری خرافی به ذهن‌تان آمد، آن را از خود دور كنید و هرگز به‌كار نبرید. برای مثال، هیچگاه «بزن به تخته» را به زبان نیاورید تا به مرور متوجه شوید اتفاقی برای كسی نمی‌افتد یا هنگام دیدن گربه سیاه، بد به دل خود راه ندهید و به خود بگویید، این گربه هیچ فرقی با گربه‌های دیگر ندارد. به این ترتیب می‌توانید جلوی تقویت این افكار خرافی را بگیرید و به مرور از شر آنها خلاص شوید. از همین امروز شروع كنید!