همسایه ها یاری کنید!

كم كردن هزینه‌ها با همراهی سازنده همسایه‌ها و اهل فامیل

همسایه ها یاری کنید!

ایده مقاله این هفته، از یك گفت‌وگوی روزمره به دست آمد. شخصی برای نویسنده تعریف می‌كرد در قطار، با كسی هم‌صحبت شده بود. موضوع صحبت جالب بود، درباره یك ایده كه در ساختمان‌شان اجرایی كرده بودند. كل ماجرا چنین بود: هشت واحد ساكن در یك ساختمان، غالبا زوج‌هایی شاغل و گرفتار بودند؛ ضمن این‌كه فرزندانی هم داشتند. پس با دو موضوع اصلی نگهداری از فرزند و پخت و پز و نظافت كلی منزل روبه‌رو بودند.

 یك ایده ناب
اما این ایده چه بود؟ آنها در پاركینگ خانه كه حالت همکف داشت، واحدی نقلی و مستقل را برای یك خانم - كه سرپرست خانوار بود و جایی برای زندگی نداشت- تدارك دیده بودند تا با فرزندانش در آنجا زندگی كند. وظایف این خانم چنین بود: پخت و پز، نگهداری از فرزندان (هر بار یا هر روز در یكی از واحدها) و البته كمی هم نظافت منازل، هرچند نه در حد كامل و جزئی؛ ولی در حدی قابل قبول ایده خوبی است، نه؟ طرفین همه از اجرایی شدن این ایده نفع می‌برند. این شهروند تعریف می‌كرد كه به این وسیله، مثلا یك شب همه اعضای ساختمان یك مدل غذا دارند؛ مثلا سبزی‌پلو با ماهی یا خورشت كرفس یا قیمه یا... مواد اولیه را هم به صورت فله‌ای خریداری می‌كنند و در اختیار این خانم قرار می‌دهند تا هم برای آنها پخت و پز كند و هم خودش غذایش را از این پخت و پز بردارد. ضمن این‌كه نگران فرزندان خود هم نیستند؛ چون از آنها و در یكی از واحدها نگهداری می‌كند. او اشاره می‌كرد هزینه پخت و پز و غذا به‌شدت پایین آمده و نگرانی آنها نیز كم شده است. ضمن این‌كه این امر به همبستگی و نزدیكی بیشتر همسایه‌ها با یكدیگر هم منجر شده است؛ امری كه این روزها حكم كیمیا را یافته.
 چرا   كه  نه؟
تا به حال به این فكر كرده‌اید كه اگر از پوسته فردگرایی خودتان به در آیید و كمی همراه با دیگران، به ایده‌هایی برای زندگی بهتر و هزینه‌های كمتر فكر كنید، چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟ نمونه‌ای كه ذكر كردیم، یكی از مواردی بود كه به گوشمان خورده بود. احتمالا 
هر كدام شما موردهای ریز و درشت زیادی دارید كه موید این ماجراست. متأسفانه همسایه‌ها در زندگی‌های آپارتمانی این روزها، چندان كاری با هم ندارند و گاهی نیز اتفاق می‌افتد كه حتی اسم مستأجران جدید یا فامیلی آنها را نمی‌دانند و تنها مراودات آنها، سلامی سرد در راه‌پله‌هاست. در حالی كه با یك همفكری و نشست، هم آشنایی‌ها بیشتر شده و امنیت بیشتر یكی از تبعات این تحكیم مودت خواهد بود، از سوی دیگر می‌توانند به ایده‌هایی برسند كه در این وانفسای مشكلات اقتصادی و گرانی‌های بی‌حساب و كتاب،‌ جبران‌كننده بخشی از هزینه‌ها برای خانواده‌ها باشد. با هم، چند تا  از  موردهایی كه به گوشمان رسیده است را مرور می‌كنیم؛ شاید راهكاری باشد برای كسانی كه می‌خواهند كارهایی از این دست انجام دهند.
 یك سنت قابل احترام
سابق بر این، رسم بود اهالی یك فامیل، غالبا هم كسانی كه متعلق به یك روستا بودند، اولین روز عید نوروز یا روزی نزدیك به آن را تعیین می‌كردند و در حسینیه روستا یا خاندان یا هر جای دیگری جمع می‌آمدند. دلیل این امر هم، سرسلامتی دادن به كسانی بود كه عزیزی را در سال كهنه از دست داده بودند و به قول معروف، اولین عید بدون عزیزشان یا عید سیاه‌شان بود. اعضای فامیل به جای این‌كه مورد به مورد عمل كنند و خواسته و ناخواسته، دچار زحمت خودشان و دیگران بشوند، در این مكان جمع می‌آمدند. شاید كه طی یك‌سال، حتی بیشتر از انگشتان یك دست از عزیزان خانواده‌هایی به رحمت خدا رفته بودند، در این صورت هم زحمت برای صاحب عزا كمتر می‌شد و هم برای دیگران. كسی هم بابت آمدن و نیامدن دیگری، گله و شكایتی نداشت.

 سنتی دیگر كه در حال جا افتادن است
تازگی‌ها مشاهده شده كه این ایده، در فضای غیر‌عزاگونه آن نیز برگزار می‌شود و در حال جا افتادن است. به این ترتیب كه اعضای یك خاندان یا فامیل یا... با هم قول و قرار می‌گذارند  در رستوران یا  مكان دیگری جمع شوند. هزینه‌ها هم سرشكن می‌شود و هر كسی، به قول معروف سهم خودش را پرداخت می‌كند. زمان هم به اندازه كافی هست و این‌طور نیست كه تا وارد منزل كسی شدید، برای مراعات طرف هم كه شده مجبور باشید سریع دید و بازدید را انجام داده و به خانه‌تان برگردید. اعضای فامیل چند ساعتی فرصت دارند تا در كنار صرف میوه و شیرینی و شام، حال و احوالی از هم بپرسند و دیدارها تازه شود. این امر باعث كاهش هزینه‌های زمانی و مالی دید و بازدیدهای نوروزی می‌شود. همان‌طور كه اشاره شد خوشبختانه این رسم نیز در حال جا افتادن است. جدا از بحث نوروز، جا دارد كه در مناسبت‌هایی چون ماه مبارك و عید فطر و اعیاد دیگر نیز چنین ایده‌هایی با همراهی اعضای فامیل، عملیاتی شود.

 استفاده اشتراكی از پاركینگ‌ها
از ایده‌های جالب دیگری هم كه در گذشته وجود داشته و هم امروزه می‌تواند وجود داشته باشد، استفاده مشترك از پاركینگ برای برگزاری مراسم و جشن‌هاست. سابق بر این حتی در یك كوچه نیز چنین رسمی برقرار بود. به‌ این ترتیب كه وقتی همسایه‌ای مراسم عقد یا عروسی یا... داشت، یكی از همسایه‌ها كه خانه‌ای و حیاطی بزرگ‌تر یا پاركینگی داشت، این فضا را در اختیار او قرار می‌داد. البته بعدها و رفته رفته به‌واسطه برخی بی‌ملاحظه‌گی‌ها توسط استفاده‌كننده‌ها و نیز دور شدن‌های همسایه‌ها از یكدیگر، این رسم كمرنگ‌تر شد. اما به نظر می‌رسد چنین اتفاقی در یك ساختمان نیز می‌تواند رنگ واقعیت به خودش بگیرد. پاركینگ یك ساختمان معمولا متعلق به نیمی از اعضای آن است و نیمی دیگر، دارای واحدهای بی‌پاركینگ هستند. چه اشكالی دارد كه به جای استفاده‌های هزینه‌بر از تالارها و مكان‌های دیگر، از پاركینگ‌ها استفاده بشود؟ كمی به قول احادیث وارد شده، خوش‌همسایگی می‌خواهد و سعه صدر و هوای همدیگر را داشتن. بیشتر جلسه‌های خانگی امروزه در پاركینگ‌ها برگزار می‌شود و هیچ مشكلی هم ایجاد نمی‌شود. این رویه در دیگر مراسم‌  نیز می‌تواند تداوم داشته باشد.
 تفریح در پشت‌بام
تفریحات بخش مهمی از زندگی هر خانواده‌ای را تشكیل می‌دهد و به قول معروف، روغن موتور زندگی است. معمولا در روزگار ما نیز تفریحات، دارای هزینه‌های بالایی است؛ مگر این‌كه راه و چاه ارزان تمام كردن این هزینه‌ها را بدانید. یكی از معمول‌ترین ایده‌ها، ایجاد روف‌گاردن است. كمی نیاز به هزینه برای عایق‌بندی درست و حسابی پشت‌بام دارد تا واحدهای طبقات آخر دچار مشكل نشوند. البته وقتی از روف‌گاردن صحبت می‌كنیم، منظورمان صرف هزینه‌های بالا و ساخت یك مجموعه خیلی شیك نیست؛ چند درخت و تخت نشیمن دست‌دوم و گلدان و یك حوضچه كوچك و مقداری نور و حصاربندی در حدی كه شهرداری ایرادی نگیرد، كل ماجرا را تشكیل می‌دهد. به نظر نمی‌رسد هزینه زیادی هم دربر داشته باشد. حتی گل و گیاه‌ها را می‌توان در ظرف‌های بزرگ بی‌مصرف كاشت و در پشت‌بام قرار داد و یك آبنمای ساده با رقص نور ارزان‌قیمت و دست‌دوم هم می‌توانید تدارك ببینید. به همین راحتی هر خانواده‌ای می‌تواند از پشت بام، به‌عنوان یك مركز تفریحی شبانگاهی، نهایت استفاده را ببرد و شام و میوه و تنقلاتی هم با خودش همراه ببرد.