ادای فرهنگ
نمیدانم تا به حال به تفاوت رفتار مردم در رستوران و استادیوم توجه کردهاید یا نه. مثلا شخصی را در خیالتان تصور کنید. (لطفا مرد باشد. چون میخواهیم در خیالمان به استادیوم ببریمش!) حالا تصور کنید کت و شلوارش را میپوشد و برای قراری کاری به رستورانی لوکس میرود. به همکارانش که میرسد، تا جایی که کتش چروک نشود خوش و بش میکند. بعدش مینشینند منو را نگاه میکنند و از بین اسامی خارجی یکی دو تا را انتخاب میکنند و با کارد و چنگال ناهارشان را میل کنند. حالا جلسه تمام شده است و مرد میخواهد با دوستانش به استادیوم برود. اگر چند دقیقه از خیالتان بیرون بیایید و مثلا بروید چای بریزید و برگردید، مرد را در حالی میبینید که با لباس چروک همینطور که به ساندویچ کالباس گاز میزند با دهان پر لیچار بار داور میکند. به نظر شما خود واقعی مرد کدام است؟ این حق همه ماست که هر وقت خواستیم خود واقعیمان نباشیم و ادا در بیاوریم. اما نباید یادمان برود که داریم ادا در میآوریم. چون خود واقعیمان همیشه زیر کت و شلوار پنهان نمیماند و منتظر موقعیتی هیجانی است که بیرون بزند. زمانی که مردان و زنان ایرانی با کلاههای فرانسوی در رستورانها «فیش اند چیپس» میخوردند جلال آل احمد از لا به لای صفحات «غربزدگی»اش فریاد میزد که این اداست. اما مردم آنقدر در نقششان فرو رفته بودند که باورشان نمیشد. یا وقتی در آمریکا قانون یکی شدن مدارس سیاهپوستان و سفیدپوستان تصویب میشد، خیلیهاشان جوری در نقش فرو رفته بودند که باور نمیکردند این اداست. اما هر از گاهی این کت میافتد و سیاهپوستی بی دلیل زیر دست پلیس وسط خیابان جان میدهد. یکی از این مواقع هیجانی که خود واقعی بروز میکند هم زمان انتخابات است. وقتی ترامپ کت و شلوار ادا را کنار زد و وعده داد که 11 میلیون مهاجر را از آمریکا بیرون میکند، این خود واقعی مردم بودند که با اشتیاق سوت و کف زدند. اخیرا که مقامی در کشور ما گفته است اگر چنین و چنان بشود از مهاجران افغانستانی خداحافظی میکنیم، خون مردم به جوش آمده و اعتراض میکنند که ما رسم نداریم مهمان را بیرون کنیم. داشتم فکر میکردم وقتی کت و شلوار ادا فرو میافتد، میتوان دید که چهقدر فرهنگ ما با آمریکاییها متفاوت است. حکماً پدربزرگهای آمریکایی در گوش نوههاشان نخواندهاند که: پسرم! پیامبر ما گفته است حتی اگر چیزی در خانه نداشتی از مهمانت با آب پذیرایی کن.